پیامدهای کودک همسری پسران و دختران

کودک همسری چیست؟ کودک همسری از نظر روانشناسی، کودک همسری چه مشکلاتی دارد و چرا کودک همسری شیوع پیدا می کند؟

ازدواج زود هنگام و کودک همسری نقض حقوق بشر کودکان به حساب می آید. علی رغم این که در قوانین بین المللی ممنوع است، همچنان سرقت میلیون ها دختر زیر 18 سال در سراسر جهان ادامه دارد. ازدواج زود هنگام در دختران، حق دختران را در تصمیم گیری های اساسی در مورد سلامت جنسی و بهزیستی آن ها سلب می کند. این افراد آن ها را از تحصیل و از زندگی در آینده دور می کند، و خطرات بیشتری نظیر خشونت، سوءاستفاده، مشکلات سلامتی و یا مرگ زود هنگام را افزایش می دهد.

پسران |دختران

کجای جهان بیشتر کودک همسری اتفاق می افتد؟

بر اسس آمار یونیسف، شیوع ازدواج کودکان در سطح جهان رو به کاهش است، بیشترین پیشرفت در یک دهه گذشته در جنوب آسیا دیده می شود، جایی که خطر ازدواج اجباری در دختران در دوران کودکی بیش از یک سوم کاهش یافته است، یعنی از نزدیک به 50 درصد به 30 درصد کاهش!

ازدواج زودهنگام و یا کودک همسری بیشتر در کشورهای جنوب صحرای آفریقا وجود دارد که در آن 38٪ دختران در کودکی به اجبارعروس می شوند. در میان دخترانی که در جنوب آسیا هستند، 30٪ آن ها ازدواج زودهنگام را تجربه می کنند، در حالی که 25٪ از آمار ها نشان می دهد که در آمریکای لاتین و کارائیب هستند. نرخ ها در خاورمیانه و شمال آفریقا 17 درصد و در اروپای شرقی و آسیای میانه 11 درصد است.

چرا کودک همسری اتفاق می افتد؟

ازدواج كودكان ریشه در نابرابری جنسیتی دارد و عقیده این است كه دختران و زنان به نوعی نسبت به پسران و مردان در جامعه جایگاه خاصی ندارند. کودک همسری یک مسئله پیچیده است. فقر، عدم آموزش، اقدامات فرهنگی و…. دیدگاه افراد در یک جامعه با جامعه دیگر متفاوت است و ممکن است این شیوه ها در مناطق و کشورها با یکدیگر و یا حتی در مناطق متفاوت از یک کشور فرق داشته باشد.

نابرابری جنسیتی؛ از دلایل کودک همسری

در بسیاری از جوامع که کودک همسری انجام می شود، دختران به اندازه پسران ارزش ندارند – آنها به عنوان یک فشار بر خانواده خود تلقی می شوند. شوهر دادن دختران در سنین جوانی می تواند به عنوان راهی برای کاهش مشکلات اقتصادی با انتقال این بار( دختر) به خانواده همسرش تلقی شود.

ازدواج كودكان نيز به واسطه ارزش هاي پدرسالارانه و تمايل به كنترل جنسيت زنانه انجام مي شود، براي مثال، يك دختر چگونه بايد رفتار كند، چگونه لباس بپوشد و ….خانواده ها با این کار از ناموس خانواده محافظت کرده و از نزدیکی جنسی و حفظ بکارت دختران مراقبت می کنند. دخترانی که رابطه خارج از ازدواج دارند و باردار می شوند، شرم آورند و خانواده خود را تحقیر می کنند.

فقر، از دلایل کودک همسری

بیش از نیمی از دختران از فقیرترین خانواده های جهان برای رهایی از وضعیت نابسامان خود به این نوع ازدواج تن می دهند. در شرایطی که فقر حاد است، خانواده ها و بعضی اوقات خود دختران معتقدند که ازدواج راه حلی برای تأمین آینده آن ها خواهد بود. ازدواج دختر به والدین این امکان را می دهد که هزینه خانواده برای یک فرد از جمله هزینه تغذیه، لباس پوشیدن و آموزش کاسته شده است. در بعضی موارد ازدواج دختر راهی برای بازپرداخت بدهی ها، مدیریت اختلافات یا حل و فصل اتحادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.

در جوامعی که مهریه یا “قیمت عروس” پرداخت می شود، خانواده های فقیر اغلب از کودک همسری استقبال می کنند. در قومیت هایی که خانواده داماد به عروس مهریه می پردازند، اگر عروس سن بالا و بی سواد باشد، باید پول کمتری بپردازند.

سنت؛ از دلایل کودک همسری

كودك همسری روشی سنتی است، كه در بسیاری از مناطق صرفاً به این دلیل اتفاق می افتد كه نسل ها اتفاق افتاده است. در بعضی از جوامع، وقتی در دختران قاعدگی شروع می شود، از نظر جامعه تبدیل به زن می شوند. بنابراین ازدواج، قدم بعدی در جهت رسیدن مقام دختر به همسر و مادر است.

روشه ای سنتی مضر می توانند به یکدیگر پیوند بخورند. به عنوان مثال، در اتیوپی جنوبی، ازدواج کودکان معمولاً از عمل مثله زنی / برش دستگاه تناسلی زنان شروع می شود. شیوه های سنتی غالباً مورد تردید قرار می گیرند زیرا مدت ها بخشی از زندگی و هویت یک جامعه بوده اند. اما همانطور که گراسا ماچل، بیوه نلسون ماندلا می گوید، سنت ها توسط مردم انجام می شود – و مردم می توانند آن ها را رها کنند.

ناامنی، از دلایل کودک همسری

بسیاری از والدین دخترانشان را به ازدواج مجبور می کنند، زیرا احساس می کنند این کار به نفع خودآن هاست، در مناطقی که دختران در معرض خطر آزار و تعرض جسمی یا جنسی قرار دارند. اغلب برای تأمین امنیت، آن ها را به کودک همسری وامی دارند.

پیامدهای کودک همسری و ازدواج کودکان چیست؟

حاملگی زودرس یکی از خطرناک ترین دلایل و پیامدهای کودک همسری است است. دختران متاهل در اوایل ازدواج احتمالاً خشونت، سوءاستفاده و روابط جنسی اجباری ( تجاوز) را تجربه خواهند کرد. آن ها در برابر عفونت های مقاربتی از جمله (ایدز) HIV نسبت به هم سن و سال های خود آسیب پذیرتر می شوند.

رفتن به مدرسه برای دختران فرصت های متفاوتی را در زندگی ایجاد می کند و به آن ها اجازه می دهد تا در اجتماعات خود نقش فعالی داشته وبرای نابودی چرخه فقر وشکستن آن قدم های مفیدی بردارند. درصورتی که دخترانی که ازدواج کرده اند احتمالا دیگر به مدرسه نمی روند و از ادامه تحصیل بازمی مانند. آموزش برای دختران ضروری است چرا که بتوانند نسبت به سلامت جنسی و بهزیستی خود تصمیمات آگاهانه ای بگیرند و مستقل رفتار کنند.

برنامه بین المللی برای پایان دادن به کودک همسری

برنامه بین المللی جهانی، براب پایان دادن به ازدواج کودکان یا کودک همسری وازدواج اجباری در سطح محلی، ملی و بین المللی در حال فعالیت است، تا میلیون ها دختر را که قادربه ماندن در مدرسه و تصمیم گیری در مورد خود و آینده و ازدواج خود هستند، از ازدواج در سنین پایین، جلوگیری کند. این برنامه از یک رویکرد جامع، برای شناسایی دلایل اصلی این سنت مضر و شناسایی و یافتن فرصت های تغییر استفاده می کند.

برنامه بین المللی به کودکان و جوانان و همچنین والدین، رهبران جامعه و دولت ها کمک می کند تا شیوه های مضر را شناسایی، درک و خاتمه دهند. از همه مهم تر، ما اطمینان می دهیم که کودکان – به ویژه دختران – در این برنامه بین المللی شرکت می کنند و این توانایی را دارند که حقوق خود را مطالبه کنند.

آسیب ها و پیامدهای ناشی از کودک همسری

کودک همسری نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که که در آن فرد پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی می‌شود. سن قانونی ازدواج در ایران برای دختر ۱۳ سال تمام و پسر۱۵ سال تمام است و ثبت ازدواج قبل از رسیدن به این سن، با اجازه ولی کودک و تشخیص دادگاه انجام می گیرد. بر اساس جدیدترین آمار ۱۷ درصد از ازدواج های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده، این در حالیست که این آمار تنها آمار ازدواج های ثبت شده در دوران کودکی است.

 کارشناسان دلایل کودک همسری را در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جست و جو می کنند. برای مثال مهمترین عامل اقتصادی را فقر می دانند به این صورت که خانواده ها معمولا برای ازدواج دخترانشان پولی بابت مهریه و شیربها و… مطالبه می کنند. بنابراین ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینه های خانوار کم می کند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم می کند. در زمینه علل اجتماعی و فرهنگی می توان به بحث سنت، عرف و رسم اشاره کرد.

برای مثال در مناطقی که دختر از امنیت زیادی برخوردار نیست والدین سعی می کنند از طریق ازدواج در سنین پایین از وی حفاظت کنند. علاوه بر سنت و عرف، کلیشه های جنسیتی نیز در این زمینه موثر هستند. نگاه های جنسیتی و فرمانبردانه به دختران سبب می شود مردانی در سنین بالا مایل به ازدواج دختران کم سن باشند که نتیجه این امر به وجود آمدن پاره ای از پیامدها و آسیب ها است. در ادامه به مواردی از این پیامدها توجه می شود.

آسیب‌پذیری در برابر بیماری‌های مقاربتی و سرطان دهانه‌رحم

دختران در سنین پایین‌تر به خاطر شرایط فیزیکی بدن‌شان مستعد ابتلاء به بیماری‌های مقاربتی هستند. سلول‌های واژن و دهانه رحم دختران در سنین پایین، سلول‌های حفاظت‌کننده ندارد و در سنین کم، به راحتی آسیب می‌بیند. بر طبق آمار، احتمال آلودگی به ویروس HIV در دختران بیشتر از پسران است. همچنین بیشترین آمار ابتلاء دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است. در حالی‌که بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین، در صورتی که دختران در سن کم ازدواج کنند و همسرشان آلوده به ویروس HIV یا دیگر بیماری‌های مقاربتی باشد، احتمال آلوده شدن بیشتر است.

انواع خاصی از ویروس HPV یا پاپیلومای انسانی می‌توانند انواع مختلفی از سرطان به خصوص سرطان دهانه رحم را ایجاد کنند. دلایل شایع ابتلاء به سرطان دهانه رحم، «ازدواج با همسری که در گذشته شرکای جنسی متعددی داشته»، «ازدواج کردن در کودکی»، «سطح وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین و دسترسی کم به خدمات مراقبت بهداشتی» است. عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کرده‌اند و این عوارض بیشتر آن‌ها را در خطر مرگ قرار می‌دهد. به طور کل مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند.

به علاوه؛ مطالعات نشان داده‌اند که خطر به دنیا آوردن نوزادان با وزن کم و نارس و مرگ و میر نوزادان در زنان زیر ۱۸ سال، بیشتر است. حتی اگر نوزادان در سال اول زنده بمانند، میزان مرگ و میر کودکان (زیر ۵ سال) مادران جوان بالاتر است. به طور کلی، مادران جوان به دلیل عدم بلوغ عاطفی و جسمی، تغذیه نامناسب، عدم دسترسی به خدمات باروری و اجتماعی و همچنین خطر ابتلاء به بیماری‌های عفونی، بیشتر در معرض خطر مرگ و میر نوزادان خود هستند. علاوه بر این، مادران جوان مهارت تصمیم‌گیری و مهارت والدینی کافی ندارند. زنان جوان نمی‌توانند درباره مسائل مربوط به مراقبت‌های بهداشتی خود تصمیم بگیرند و توانایی تصمیم‌گیری ندارند. همسر و خانواده همسرانشان در تصمیم‌گیری‌های آن‌ها دخالت می‌کنند.

آسیب های روانی و عاطفی

آثار سوء روانی و عاطفی یکی از تأثیرات مخرب ازدواج کودک است. در واقع با چنین ازدواجی، کودک به نوعی از دوران کودکی خود فاصله گرفته و ارتباطش با خانواده و دوستانش قطع شده و از دیگر سو مسؤولیت زندگی نیز مزید بر علت می شود و فعالیتش محدود به امور خانه و بچه داری خواهد شد، لیکن این امر منجر به پیدایش افسردگی و اضطراب در وی می شود.

همچنین کودکان به دلیل عدم تحمل شرایط نابرابر و ناتوانی در قدرت حل مشکلات، معمولاً فرار از خانه، خودکشی و یا کشتن همسر را انتخاب می کنند که بیشتر چنین اعمالی در زنانی مشهود است که با فقر مالی و مهارت گفت و گو رو به رو هستند. از طرفی عموما  ازدواج دختر کم سن و سال با فرد بالغ صورت می‌گیرد که به همین علت نمی‌توانند با یکدیگر گفتگو کرده و زندگی خود را با تفاهم پیش ببرند چرا که دیدگاه‌ها متفاوت است و رابطه زن و شوهری شبیه رابطه پدر و فرزندی می‌شود.

افزایش خشونت های خانگی علیه زنان

دخترانی که زودتر از سن قانونی ازدواج می کنند، بیشتر در معرض خشونت خانگی، سوء استفاده و روابط جنسی اجباری هستند، به گونه ای که سن، عدم آموزش، عدم مشارکت و تصمیم گیری در امور، می تواند آنها را بیشتر در معرض خشونت و سوء استفاده قرار دهد که این خشونت تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند. چنین کودکانی اصولاً همسر مردان متأهلی می شوند که با عنایت به اختلاف سنی که با یکدیگر دارند، کمتر قادر هستند با شوهرانشان صحبت کنند و در مورد مسائل خانواده تصمیم بگیرند و از سلامت و تندرستی خودشان محافظت کنند، به ویژه در اولین رابطه جنسی، این خشونت بیشتر نمایان است.

محرومیت از تحصیل

محرومیت از آموزش و تحصیل آموزش نقش محوری در بالندگی و ارتقای بینش و آگاهی کودکان دارد، اما متأسفانه پدیده ازدواج زودرس عامل شایع و مؤثری در محرومیت از تحصیل و آموزش به شمار می رود. بی تردید آموزش مطلوب، به رشد دانش و مهارت ها، توانایی اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری، لذت بردن از ارتباطات مثبت و سالم و در نهایت یک انتخاب آگاهانه در مورد بهداشت و رفاه در زندگی کمک می کند.

تحقیقات نشان می دهند، مادرانی که ازدواج زودرس داشته اند، کمتر به آموزش فرزندان شان اهمیت می دهند، زیرا از فواید تحصیل کمتر اطلاع دارند. همچنین کمتر قادرند کودکانشان را حمایت کنند، به دلیل اینکه سطح تحصیل پایینی دارند که به تبع کودکانشان نیز زودتر از حد معمول ازدواج می کنند.

آنچه به خوبی مشهود است این است که میان ازدواج زودرس و تحصیلات پایین ارتباط  وجود دارد، به گونه ای که پس از ازدواج، دسترسی دختران به آموزش رسمی و غیر رسمی به دلیل مسؤولیت خانوادگی، زایمان و نگهداری کودک و… محدود می شود. از دیگر سو مطابق بیشتر فرهنگ ها، والدینی که دخترانشان با ازدواج خانه را ترک می کنند، تمایلی به سرمایه گذاری برای تحصیل فرزندشان نشان نمی دهند.

بر این اساس شایان ذکر است که پیشرفت هر جامعه ای از جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، به تربیت و آموزش افراد آن جامعه از دوران کودکی به ویژه از سنین پایین، بستگی دارد، ولی ترک تحصیل کودکان نیز اگر در پی ازدواج زودهنگام باشد، آنان را از ویژگی های شخصیتی ای که به رشدشان و در نتیجه به رشد جامعه کمک می کند، باز می دارد. همچنین این کاستی ها باعث تحمیل هزینه های سنگین، به دلیل از دست دادن توان افزایش بهره وری درآمد و بهبود کیفیت زندگی می شود.

تبعات کودک همسری برای پسران

کودک همسری برای پسران هم تبعات سختی را به همراه دارد. به‌صورت عرفی وقتی یک پسر مجبور می‌شود که مسئولیت زندگی را بر عهده بگیرد باید نان آوری کند و تن به کارهای سختی بدهد. پسران هم در سنین پایین آمادگی قبول چنین بار سنگینی را ندارند و نتیجه این امر ترک کردن خانه، زن و فرزندان از سوی آنها می شود.

دکمه بازگشت به بالا