۷ نکته طلایی درس اول عربی دوازدهم (فول نمره بگیرید)

نکات درس اول عربی دوازدهم

درس اول عربی دوازدهم که اسمش «اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ» هست، از اون درس هاییه که هم توی امتحان نهایی خیلی مهمه و هم تو کنکور حسابی به کارت میاد. اگه دنبال یه راهنما می گردی که این درس رو قورت بدی و خیالت از بابت ترجمه، قواعد و تست های کنکور راحت بشه، جای درستی اومدی. قراره اینجا همه چیز رو موشکافی کنیم تا هیچ نکته ای از چشمت دور نمونه و بتونی با اعتماد به نفس کامل، هر سوالی رو که از این درس میاد، جواب بدی.

اغلب بچه ها فکر می کنن عربی درس سخته و فقط باید حفظ کرد. اما واقعیت اینه که اگه مفاهیم رو درست و از پایه یاد بگیری، می بینی که چقدر منطقی و حتی شیرینه. درس اول عربی دوازدهم هم از این قاعده مستثنا نیست. این درس پایه ی بعضی از قواعد خیلی مهم رو می ذاره که تو کنکور بارها باهاشون سر و کار خواهی داشت. از طرفی، متن درس هم پر از مفاهیم عمیق و پرکاربرده که ترجمه شون واقعاً می تونه بهت کمک کنه هم نمره ی خوبی بگیری و هم دیدت نسبت به زبان عربی عوض بشه. اصلاً بیایید دست به کار بشیم و پله پله این درس رو با هم یاد بگیریم، طوری که دیگه هیچ ابهامی برات نمونه.

چرا درس اول عربی دوازدهم مثل یه سکوی پرتابه؟

می دونی چرا درس اول این قدر مهمه؟ چون همون اوایل سال تحصیلی، یه جورایی مسیر عربی خوندن کل سالت رو مشخص می کنه. اگه این درس رو خوب یاد بگیری، با اعتماد به نفس بیشتری میری سراغ درس های بعدی. قواعدی که اینجا یاد می گیریم، مثل «لا» ناهیه و «لا» نافیه للجنس، از اون چیزایی هستن که تو کنکور سال به سال تکرار می شن. یعنی هر تستی که از اینا بزنی، یه قدم به رتبه ی بهتر نزدیک تر میشی. از اون ور، متن درس هم پر از لغات و اصطلاحات کلیدیه که تو ترجمه و درک مطلب حسابی کمکت می کنن.

پس، هدفمون از این مقاله فقط ترجمه کردن و جواب دادن به تمرینات نیست؛ نه! قراره یاد بگیریم که چطور متن رو عمیقاً بفهمیم، قواعد رو با تمام ریزه کاری هاش یاد بگیریم و نکات کنکوری رو هم که ممکنه تو دام تست زن ها بیفتی، بهت بگیم. می خوایم یه جوری درس رو تحلیل کنیم که وقتی رفتی سر امتحان، با خودت بگی: «بابا، این که چیزی نبود!».

ترجمه کامل و تحلیلی متن درس (اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ)

حالا بریم سراغ قلب تپنده ی درس: خود متن! «اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ» یعنی «دین و دینداری». متن این درس خیلی قشنگه و مفاهیم عمیقی داره. قراره اینجا خط به خط ترجمه اش کنیم و بعدش نکات مهمش رو بگیم. اگه کتابت جلوت باشه که عالی میشه، وگرنه همین جا می تونی متن رو ببینی و همراهی کنی.

ترجمه دقیق پاراگراف به پاراگراف متن اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ

اولین چیزی که تو درس باهاش روبرو میشیم، این آیه از سوره یونس هست:

«… أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً (یونُس: ۱۰۵)»

ترجمه: «با یکتاپرستی به دین روی آور.»

نکته: «حنیفاً» اینجا به معنی یکتاپرستیه و نشون می ده دین باید بر اساس توحید و یکتاپرستی باشه، نه خرافات.

حالا بریم سراغ پاراگراف های متن:

  1. اَلتَّدَیُّنُ فِطْریٌّ فِی الْإنسانِ. وَ التّاریخُ یَقولُ لَنا:
  2. ترجمه: دینداری در انسان فطری است. و تاریخ به ما می گوید:

    نکته: این جمله خیلی مهمه. می گه دینداری چیزی نیست که از بیرون به آدم تحمیل بشه، بلکه از درون انسان سرچشمه می گیره.

  3. لا شَعْبَ مِنْ شُعوبِ الْأَرضِ إلّا وَ کانَ لَهُ دینٌ وَ طَریقَهٌ لِلْعِبادَهِ.
  4. ترجمه: هیچ قومی در روی زمین نیست مگر اینکه دین و روشی برای عبادت داشته باشد.

    نکته: اینجا «لا» نافیه للجنس داریم که بعداً مفصل راجع بهش حرف می زنیم. معنی کلی اینه که دین یه پدیده جهانیه.

  5. فَالْآثارُ الْقَدیمَهُ الَّتِی اکْتَشَفَهَا الْإنسانُ، وَ الْحَضاراتُ الَّتی عَرَفَها مِنْ خِلالِ الْکِتاباتِ وَ النُّقوشِ وَ الرُّسومِ وَ التَّماثیلِ، تُؤَکِّدُ اهْتِمامَ الْإنسانِ بِالدّینِ وَ تَدُلُّ عَلیٰ أَنَّهُ فِطْریٌّ فی وُجودِهِ؛
  6. ترجمه: آثار کهنی که انسان آن ها را کشف کرده و تمدن هایی که آن ها را از طریق نوشته ها، کنده کاری ها، نقاشی ها و تندیس ها شناخته است، بر توجه انسان به دین تأکید دارد و دلالت می کند بر اینکه دینداری در وجود او فطری است.

    نکته: این پاراگراف عمق جمله اول رو نشون می ده و با مثال های تاریخی ثابت می کنه که دینداری از گذشته های دور با بشر همراه بوده.

  7. وَلٰکِنَّ عِباداتِهِ وَ شَعائِرَهُ کانَتْ خُرافیَّهً؛ مِثْلُ تَعَدُّدِ الْآلِهَهِ وَ تَقْدیمِ الْقَرابینِ لَها لِکَسْبِ رِضاها وَ تَجَنُّبِ شَرِّها. وَ ازْدادَتْ هٰذِهِ الْخُرافاتُ فی أَدیانِ النّاسِ عَلیٰ مَرِّ الْعُصورِ.
  8. ترجمه: اما عبادت ها و آیین های او خرافی بوده است؛ مانند چندخدایی (تعدد خدایان) و تقدیم قربانی ها به آن ها برای کسب خشنودی شان و دوری از شرشان. و این خرافات در دین های مردم در طول اعصار افزایش یافت.

    نکته: اینجا نویسنده به این موضوع اشاره می کنه که فطرت دینداری آدم ها گاهی با خرافات قاطی شده و از مسیر اصلیش خارج شده.

  9. وَلٰکِنَّ اللّهَ تَعالیٰ لَمْ یَتْرُکِ النّاسَ عَلیٰ هٰذِهِ الْحالَهِ؛ فَقَدْ قالَ فی کِتابِهِ الْکَریمِ:
  10. ترجمه: ولی خداوند متعال مردم را در این حالت رها نکرد؛ به راستی در کتاب ارزشمندش فرموده است:

    نکته: این پاراگراف نقطه عطفی در متن ایجاد می کنه و نشون می ده که اراده الهی برای هدایت انسان ها بوده.

  11. … أَیَحْسَبُ الْإنسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً
  12. ترجمه: آیا انسان گمان می کند که بیهوده و پوچ رها می شود؟

    نکته: این آیه سوالی بلاغی برای تأکید بر عدم بیهودگی خلقت انسان و هدایت الهی است.

  13. أ لِذٰلِکَ أَرْسَلَ إلَیهِمُ الْأَنبیاءَ لِیُبَیِّنوا الصِّراطَ الْمُستَقیمَ وَ الدّینَ الْحَقَّ.
  14. ترجمه: به همین دلیل است که خداوند پیامبران را به سوی آن ها فرستاد تا راه راست (مستقیم) و دین حق را روشن کنند.

    نکته: این جمله نتیجه گیری از آیات و پاراگراف های قبلیه. نقش پیامبران در هدایت بشر رو نشون می ده.

  15. وَ قَدْ حَدَّثَنَا القُرآنُ الْکَریمُ عَنْ سیرَهِ الْأَنَبیاءِ وَ صِراعِهِم مَعَ أقَوامِهِمُ الکْافِرینَ.
  16. ترجمه: و قرآن کریم از روش (زندگانی) پیامبران و کشمکش آنان با کافرانشان خبر داده است (سخن گفته است).

  17. وَ لْنَذکُرْ مَثَلاً إبراهیمَ الْخَلیلَ الَّذی حاوَلَ أَنْ یُنقِذَ قَوْمَهُ مِنْ عِبادَهِ الْأَصْنامِ.
  18. ترجمه: و باید یاد کنیم داستان ابراهیم خلیل (ع) را که تلاش کرد مردمش را از عبادت بت ها نجات دهد.

  19. فَفی أَحَدِ الْأَعیادِ لَمّا خَرَجَ قَومُهُ مِنْ مَدینَتِهِم، بَقِیَ إبراهیمُ وَحیداً، فَحَمَلَ
  20. ترجمه: پس در یکی از عیدها، هنگامی که قومش از شهرشان خارج شدند، ابراهیم تنها ماند و برداشت

  21. فَأْساً، وَ کَسَّرَ جَمیعَ الْأَصْنامِ فِی الْمَعبَدِ إلَّا الصَّنَمَ الْکَبیرَ، ثُمَّ عَلَّقَ الْفَأْسَ علَیٰ کَتِفِهِ وَ تَرَکَ الْمَعبَدَ.
  22. ترجمه: تبری را و تمام بت های موجود در عبادتگاه را شکست به جز بت بزرگ را، سپس تبر را بر شانه ی بت بزرگ آویزان کرد و عبادتگاه را ترک کرد.

  23. وَ لمَّا رَجَعَ النّاسُ، شاهَدوا أَصْنامَهُم مُکَسَّرَهً، وَ ظَنّوا أَنَّ إبراهیمَ هوَ الفْاعِلُ، فَأحَضروهُ لِلْمُحاکَمَهِ وَ سَأَلوهُ:
  24. ترجمه: و هنگامی که مردم برگشتند، بت هایشان را شکسته دیدند و گمان کردند که ابراهیم (ع) این کار را کرده است (انجام دهنده است)، پس او را برای دادگاهی کردن (محاکمه) احضار کردند و از او پرسیدند:

  25. … أَ أَنتَ فَعَلْتَ هٰذا بِآلِهَتِنا یا إبراهیمُ؟
  26. ترجمه: (… آیا تو این کار را با خدایانمان انجام دادی ای ابراهیم؟)

  27. فَأَجابَهُم: لِمَ تَسأَلونَنی؟! اِسأَلوا الصَّنَمَ الْکَبیرَ.
  28. ترجمه: پس به آن ها پاسخ داد: چرا از من سؤال می کنید؟! از بت بزرگ بپرسید.

  29. بَدَأَ القَْومُ یَتَهامَسونَ: «إنَّ الصَّنمَ لا یَتَکَلَّمُ؛ إنَّما یَقْصِدُ إبراهیم الِاسْتهِزاء بِأَصْنامِنا».
  30. ترجمه: مردم (قوم) شروع به زمزمه (پچ پچ) کردند: «همانا بت حرف نمی زند؛ ابراهیم فقط قصد تمسخر بت های ما را داشت.»

  31. وَ هُنا قالو حَرِّقوهُ وَ انْصُروا آلِهَتَکُم
  32. ترجمه: و در اینجا بود که گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید.»

  33. فَقَذَفوهُ فِی النّارِ، فَأَنقَذَهُ اللّهُ مِنْها.
  34. ترجمه: پس در نتیجه او را در آتش انداختند و خداوند او را از آتش نجات داد.

واژگان و لغات مهم درس اول (گنجینه لغات کنکوری)

یکی از مهم ترین بخش های هر درس عربی، واژه ها و لغاتشه. اگه کلمات رو خوب یاد نگیری، تو ترجمه و حتی قواعد هم لنگ می مونی. تو این بخش، کلمات مهم درس اول عربی دوازدهم رو برات جمع کردم، اونایی که هم تو متن درس هستن و هم تو کنکور خیلی باهاشون سروکار پیدا می کنی. برای اینکه راحت تر یاد بگیری، اون ها رو تو یه جدول مرتب می کنیم و اگه مترادف، متضاد یا جمع و مفرد خاصی داشتن، همون جا می گیم.

معنی کلمات درس اول عربی دوازدهم (جامع و کنکوری)

کلمه عربی معنی فارسی مترادف/متضاد/جمع نکات کنکوری
اَلدّینُ دین جمع: اَدیان در جملات ترکیبی زیاد استفاده می شود.
اَلتَّدَیُّنُ دینداری غالباً با فِطریٌّ همراه است.
فِطْریٌّ فطری، سرشتی اهمیت واژه در مفهوم درس.
شَعْبٌ قوم، ملت جمع: شُعوب توجه به مفرد و جمع مکسر.
طَریقَهٌ روش، شیوه جمع: طُرُق کلمه ای رایج در متن های دینی.
عِبادَهٌ عبادت، پرستش جمع: عِبادات
آثارٌ آثار مفرد: أثَرٌ مربوط به تاریخ و باستان شناسی.
قَدیمَهٌ قدیمی متضاد: حَدیثَهٌ
اِکْتَشَفَ کشف کرد فعل ماضی مترادف: وَجَدَ (پیدا کرد)
حَضاراتٌ تمدن ها مفرد: حَضارَهٌ
کِتاباتٌ نوشته ها مفرد: کِتابَهٌ
نُقوشٌ کنده کاری ها، نقش ها مفرد: نَقْشٌ
رُسومٌ نقاشی ها مفرد: رَسْمٌ
تَماثیلٌ تندیس ها، مجسمه ها مفرد: تِمْثالٌ مربوط به بت پرستی.
تُؤَکِّدُ تأکید می کند فعل مضارع
تَدُلُّ عَلیٰ دلالت می کند بر فعل مضارع
وُجودٌ وجود
شَعائِرُ آیین ها، مناسک مفرد: شَعیرَهٌ معمولاً با عبادات همراه است.
خُرافیَّهٌ خرافی
تَعَدُّدٌ تعدد، چندتایی
آلِهَهٌ خدایان (بت ها) مفرد: إلاهٌ کلمه ای کلیدی در داستان ابراهیم.
تَقْدیمٌ تقدیم کردن، پیشکش کردن
قَرابینُ قربانی ها مفرد: قُربانٌ
کَسْبٌ کسب کردن، به دست آوردن
رِضا خشنودی
تَجَنُّبٌ دوری کردن، اجتناب
شَرٌّ شر، بدی متضاد: خَیْرٌ
ازْدادَ افزایش یافت فعل ماضی
عَلیٰ مَرِّ الْعُصورِ در طول اعصار، با گذشت زمان یک عبارت پرکاربرد
یَتْرُکُ رها می کند فعل مضارع
سُدیً بیهوده، پوچ صفت برای حالت انسان.
أَرْسَلَ فرستاد فعل ماضی
أَنبیاءُ پیامبران مفرد: نَبِیٌّ
لِیُبَیِّنوا تا روشن کنند فعل مضارع منصوب به لِ تعلیل توجه به «لِ» تعلیل و نصب فعل.
صِراطٌ راه همراه با مستقیم.
مُستَقیمٌ راست، مستقیم
حَقٌّ حق، حقیقت متضاد: باطِلٌ
حَدَّثَ خبر داد، سخن گفت فعل ماضی
سیرَهٌ روش، زندگانی، سیره
صِراعٌ کشمکش، درگیری
کافِرونَ کافران مفرد: کافِرٌ اسم فاعل جمع مذکر سالم.
لْنَذْکُرْ باید یاد کنیم فعل مضارع مجزوم به لام امر نکته مهم در قواعد.
مَثَلٌ مثال، داستان
خَلیلٌ دوست صمیمی لقب حضرت ابراهیم (ع).
حاوَلَ تلاش کرد فعل ماضی
یُنقِذَ نجات دهد فعل مضارع منصوب به أن
أَصْنامٌ بت ها مفرد: صَنَمٌ مربوط به داستان ابراهیم (ع).
عِیدٌ عید جمع: أَعیادٌ
وَحیداً تنها حال منصوب.
حَمَلَ برداشت فعل ماضی
فَأسٌ تبر جمع: فُؤُوس
کَسَّرَ شکست (به شدت) فعل ماضی، باب تفعیل
مَعْبَدٌ عبادتگاه جمع: مَعابِد اسم مکان.
عَلَّقَ آویزان کرد فعل ماضی
کَتِفٌ شانه جمع: أَکْتافٌ
رَجَعَ برگشت فعل ماضی
شاهَدَ دید فعل ماضی مترادف: رَأَی
مُکَسَّرَهٌ شکسته شده اسم مفعول
ظَنَّ گمان کرد فعل ماضی از افعال قلوب.
فاعِلٌ انجام دهنده اسم فاعل
أَحْضَرَ احضار کرد، آورد فعل ماضی
مُحاکَمَهٌ محاکمه
اِسْأَلوا بپرسید فعل امر
یَتَهامَسونَ پچ پچ می کنند فعل مضارع، باب تفاعل
یَتَکَلَّمُ سخن می گوید فعل مضارع
یَقْصِدُ قصد دارد فعل مضارع
اِستِهْزاءٌ تمسخر مصدر
حَرِّقوهُ او را بسوزانید فعل امر
انْصُروا یاری کنید فعل امر
قَذَفَ انداخت فعل ماضی
أَنقَذَ نجات داد فعل ماضی

افعال مهم و کاربردهای آن ها

بعضی فعل ها هستن که تو درس اول زیاد تکرار شدن و خوبه که ریشه شون رو بشناسیم و بدونیم تو چه باب هایی اومدن. مثلاً:

  • اَکْتَشَفَ: از باب افتعال (کا-ش-ف). به معنی کشف کرد.
  • تُؤَکِّدُ: از باب تفعیل (اَکَّدَ- یُؤَکِّدُ). به معنی تأکید می کند.
  • تَدُلُّ: از باب افعال (دَلَّ-یَدُلُّ). به معنی دلالت می کند.
  • ازْدادَتْ: از باب افتعال (زا-ی-د). به معنی افزایش یافت.
  • یُبَیِّنوا: از باب تفعیل (بَیَّنَ-یُبَیِّنُ). به معنی روشن کنند.
  • حاوَلَ: از باب مفاعله (حاوَلَ- یُحاوِلُ). به معنی تلاش کرد.
  • کَسَّرَ: از باب تفعیل (کَسَّرَ- یُکَسِّرُ). به معنی شکست (به شدت).
  • عَلَّقَ: از باب تفعیل (عَلَّقَ- یُعَلِّقُ). به معنی آویزان کرد.
  • یَتَهامَسونَ: از باب تفاعل (تَهامَسَ-یَتَهامَسُ). به معنی پچ پچ می کنند.
  • قَذَفَ: از باب فعل مجرد (قَذَفَ-یَقْذِفُ). به معنی انداخت.
  • أَنقَذَ: از باب افعال (أَنقَذَ-یُنقِذُ). به معنی نجات داد.

قواعد درس اول عربی دوازدهم (با تمرکز بر نکات کنکوری)

خب، رسیدیم به بخش سخت کوشانه و جذاب درس، یعنی قواعد! درس اول عربی دوازدهم دو تا از مهم ترین لاهای عربی رو بهمون معرفی می کنه: «لا» نافیه للجنس و «لا» ناهیه. این دو تا «لا» خیلی شبیه هم به نظر میان، اما فرق های اساسی دارن که اگه یاد بگیری، هم تو ترجمه و هم تو تشخیص نوع فعل، حسابی جلو میفتی.

آموزش جامع قواعد درس اول: «لا» نافیه للجنس و «لا» ناهیه

قبل از اینکه بریم سراغ جزئیات، باید بدونیم تو زبان عربی چند نوع «لا» داریم که هر کدوم کار خودشون رو می کنن. مثلاً:

  • «لا» نافیه: که فقط فعل رو منفی می کنه و هیچ تأثیری روی اعرابش نداره. مثل: «لا یَذْهَبُ» (نمی رود).
  • «لا» ناهیه: که فعل مضارع رو جزم می ده و اون رو به فعل نهی تبدیل می کنه.
  • «لا» نافیه للجنس: که اسم نکره رو منصوب می کنه و تمام افراد اون جنس رو نفی می کنه.

توضیح کامل «لا» ناهیه

این «لا» همون چیزیه که ما برای نهی کردن و گفتن «نکن!» ازش استفاده می کنیم. کارش چیه؟ فعل مضارع رو جزم می ده. یعنی چی جزم می ده؟ یعنی اگه آخر فعل «ـُ» داشت، میشه «ـْ» (ساکن)، اگه «ـَنِ» یا «ـینَ» (نون های رفع) داشت، نونش حذف میشه، و اگه فعل معتل (مثل «تَدْعو» یا «تَقْضی») باشه، حرف عله حذف میشه.

کاربردها:

  1. نهی از انجام کاری: «لا تَکْذِبْ» (دروغ نگو). اینجا «تَکْذِبُ» بوده، «لا» اومده و «ـُ» رو تبدیل به «ـْ» کرده.
  2. نهی برای دوم شخص مفرد، مثنی و جمع:
  • مفرد مذکر: «لا تَفْعَلْ» (انجام نده)
  • مفرد مؤنث: «لا تَفْعَلی» (انجام نده – نونش افتاده)
  • مثنی مذکر و مؤنث: «لا تَفْعَلا» (انجام ندهید – نونش افتاده)
  • جمع مذکر: «لا تَفْعَلوا» (انجام ندهید – نونش افتاده)
  • جمع مؤنث: «لا تَفْعَلْنَ» (انجام ندهید – نونش ثابته!)

مثال های بیشتر:

  • «لا تَحْزَنْ إنَّ اللهَ مَعَنا.» (غمگین مباش؛ همانا خدا با ماست.) – این «لا» فعل «تَحْزَنُ» رو جزم داده.
  • «لا تَسُبُّوا النّاسَ.» (مردم را دشنام ندهید.) – «تَسُبّونَ» بوده، نونش حذف شده.

نکات کنکوری برای «لا» ناهیه:

  • بعد از «لا» ناهیه، همیشه فعل مضارع میاد و مجزوم میشه.
  • اگه دیدی بعد از «لا»، فعل مضارع نون جمع مؤنث (نِسوه) داره، نونش حذف نمیشه؛ چون نون نسوه هیچ وقت حذف نمیشه!
  • «لا» ناهیه معمولاً معنی «نکن» یا «نکنید» می ده.

توضیح کامل «لا» نافیه للجنس

این «لا» یه جورایی مثل «إنَّ» عمل می کنه، با این تفاوت که کل جنس و نوع اسم بعد از خودش رو نفی می کنه. مثلاً وقتی می گی «لا إلٰهَ إلَّا اللهُ»، یعنی هیچ خدایی وجود نداره به جز الله. نه فقط یک خدا، بلکه تمام جنس خداها رو نفی می کنه.

شرایط عمل «لا» نافیه للجنس:

  1. اسم بعد از اون باید نکره باشه. (یعنی ال و تنوین نداشته باشه.)
  2. اسم بعد از اون باید مفرد و منصوب باشه. (اسم مثنی و جمع منصوب به ی و جمع مؤنث سالم منصوب به کسره)
  3. معمولاً خبرش محذوفه و تقدیرش «موجودٌ» هست.

مثال ها:

  • «لا إلهَ إلّا اللهُ.» (هیچ خدایی جز خداوند نیست.) اینجا «إلهَ» اسم نکره و منصوب شده.
  • «لا خَیرَ فی قَولٍ إلاّ مَعَ الفِعلِ.» (هیچ خیری در گفتاری نیست مگر اینکه همراه کردار باشد.) «خَیرَ» اسم منصوب لا نافیه للجنسه.
  • «لا فَقرَ کَالجَهلِ.» (هیچ فقری مانند نادانی نیست.)

نکات کنکوری برای «لا» نافیه للجنس:

  • «لا» نافیه للجنس همیشه روی اسم نکره عمل می کنه و اون رو منصوب می کنه. (این نکته خیلی مهمه!)
  • معنیش «هیچ… نیست» یا «به هیچ وجه… نیست» هست.
  • اگه بعد از «لا» اسم معرفه اومد، اون «لا» دیگه «نافیه للجنس» نیست، بلکه «لا» نافیه معمولیه که اعراب اسم رو تغییر نمی ده (مثلاً: لا الرَّجلُ موجودٌ).
  • اگه «لا» بین «إنَّ» و اسمش قرار بگیره، ممکنه نافیه للجنس نباشه، باید به اعراب کلمه بعد از خودش نگاه کنی.

مقایسه تطبیقی «لا» ناهیه و «لا» نافیه للجنس

برای اینکه این دو تا «لا» رو قاطی نکنی، یه جدول مقایسه برات آماده کردم:

ویژگی «لا» ناهیه «لا» نافیه للجنس
مکان قرارگیری قبل از فعل مضارع قبل از اسم نکره
تأثیر بر اعراب فعل مضارع را مجزوم می کند. اسم نکره را منصوب می کند.
معنی نهی (نکن، نرو، ننویس و…) نفی کلی (هیچ… نیست، به هیچ وجه…)
مثال لا تَکْتُبْ (ننویس) لا مُعَلِّمَ فی الصَّفِّ (هیچ معلمی در کلاس نیست)

مرور سایر نکات دستوری مرتبط با تمرینات

توی تمرینات درس اول، از یه سری قواعد دیگه هم استفاده شده که شاید تو درس های قبلی یادشون گرفتی، اما مرورشون خالی از لطف نیست:

  • اسم فاعل و فعل مجهول: یادته اسم فاعل چطور ساخته میشه؟ معمولاً از فعل سه حرفی بر وزن «فاعِل» (مثل: عالِم) و از فعل های بیشتر از سه حرفی با تبدیل مضارع به میم مضموم و کسر ماقبل آخر (مثل: مُجْتَهِد). فعل مجهول هم فعلیه که فاعلش مشخص نیست و نائب فاعل داره (مثل: «خُلِقوا» که نائب فاعلش «واو» هست).
  • حروف مشبهه بالفعل (إنَّ، أنَّ، کَأنَّ، لکِنَّ، لَیتَ، لَعَلَّ): این حروف بر سر جمله اسمیه میان و اسم خودشون رو منصوب و خبر خودشون رو مرفوع می کنن. مثلاً: «إنَّ اللهَ غَفورٌ» (قطعاً خداوند آمرزنده است). تو تمرینات درس اول زیاد باهاشون روبرو میشی.
  • نکات اعرابی کلمات: فاعل همیشه مرفوعه، مفعول منصوبه، مضاف الیه مجروره، و صفت از موصوفش تبعیت می کنه. تو تمرینات حواست به این نکات ریز باشه.

حل تشریحی تمرینات درس اول عربی دوازدهم (گام به گام)

این بخش همون جاییه که همه چیز رو عملی یاد می گیریم. مهم نیست چقدر درس رو خونده باشی، اگه تمرین نکنی، فایده نداره! اینجا قراره تک تک تمرینات درس اول عربی دوازدهم رو با هم حل کنیم، اونم نه فقط جواب آخر رو، بلکه دلیل و منطق هر جواب رو با هم بررسی می کنیم. اینجوری هم خیالت از درست بودن جوابا راحت میشه، هم نکات گرامریش ملکه ذهنت میشه.

پاسخنامه کامل و تحلیل تمرینات درس اول عربی دوازدهم

خودت را بیازما (صفحه ۷)

این دو آیه کریمه را به فارسی برگردان:

  1. فَهذا یَومُ البَعثِ وَلکِنَّکُم کُنتُم لا تَعلَمونَ
  2. ترجمه: پس این روز رستاخیز است، ولی شما نمی دانستید.

    تحلیل: ترجمه این آیه بیشتر به مهارت در ترجمه کلمات و درک ساختار جمله بستگی دارد. «یومُ البَعثِ» (روز رستاخیز) و «لا تَعلَمونَ» (نمی دانستید) از نکات اصلی ترجمه هستند.

  3. إنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سبیلِهِ صَفّاً کَأنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ
  4. ترجمه: همانا خداوند کسانی را که در راه او صف در صف (چنان که) ساختمان هایی استوار هستند می جنگند، دوست دارد.

    تحلیل: «إنَّ» حرف مشبهه بالفعل، «یُقاتِلونَ» فعل مضارع مرفوع، و «کَأنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ» تشبیه زیبایی است که باید به درستی ترجمه شود.

اِختَبِر نَفسَکَ (۲) (صفحه ۸)

این حدیث ها را بر حسب قواعد درس ترجمه کن:

  1. لا خَیرَ فی قَولٍ إلّا مَعَ الفِعلِ.
  2. ترجمه: هیچ خیری در گفتار نیست مگر اینکه همراه کردار باشد.

    تحلیل: «لا خَیرَ» نمونه ای از «لا» نافیه للجنس است که «خَیرَ» (اسم نکره و منصوب) را آورده. این «لا» جنس خیر را نفی می کند.

  3. لا جِهادَ کَجِهادِ النّفسِ.
  4. ترجمه: هیچ جهادی مانند جهاد با نفس نیست.

    تحلیل: باز هم «لا» نافیه للجنس. «جِهادَ» اسم نکره و منصوب این «لا» است.

  5. لا لِباسَ أجمَلُ مِنَ العافِیَهِ.
  6. ترجمه: هیچ جامه ای زیباتر از تندرستی نیست.

    تحلیل: «لا لِباسَ» نشان دهنده نفی کلی لباس برتر از عافیت است.

  7. لا فَقرَ کَالجَهلِ وَ لا میراثَ کَالأدَبِ.
  8. ترجمه: هیچ فقری مانند نادانی و هیچ میراثی مانند ادب نیست.

    تحلیل: دو بار استفاده از «لا» نافیه للجنس برای تأکید بر عدم وجود فقر بدتر از جهل و میراثی بهتر از ادب.

  9. لا سوءَ أَسْوَأُ مِنَ الْکَذِبِ. أَمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیٌّ (ع)
  10. ترجمه: هیچ بدی ای بدتر از دروغ نیست.

    تحلیل: «لا سوءَ» نیز «لا» نافیه للجنس است که نفی کلی بدی بدتر از دروغ را بیان می کند.

اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ (۳) (صفحه ۹)

جای خالی را در آنچه می آید پر کن؛ سپس نوع «لا» را در آن مشخص کن.

  1. وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعونَ مِن دونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ …
  2. ترجمه: و کسانی را که به جای خدا فرا می خوانند دشنام ندهید زیرا که به خدا دشنام دهند… .

    پاسخ: نوع «لا»: لا ناهیه

    تحلیل: «تَسُبُّوا» فعل مضارع مجزوم است (در اصل «تَسُبّونَ» بوده)، پس «لا» ناهیه است.

  3. وَ لا یَحْزُنْکَ قَولُهُم إنَّ الْعِزَّهَ لِلّٰهِ جَمیعاً …
  4. ترجمه: گفتارشان تو را ناراحت نکند؛ زیرا ارجمندی، همه ارجمندی برای خداست.

    پاسخ: نوع «لا»: لا ناهیه

    تحلیل: «یَحْزُنْکَ» فعل مضارع مجزوم است، پس «لا» ناهیه است.

  5. … هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمونَ…
  6. ترجمه: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند برابرند؟

    پاسخ: نوع «لا»: لا نفی

    تحلیل: «یَعْلَمونَ» فعل مضارع مرفوع است و اعرابش تغییر نکرده، پس «لا» فقط فعل را نفی می کند (نافیه). این نوع «لا» نه ناهیه است و نه نافیه للجنس.

  7. رَبَّنا وَ لا تُحَمَّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ …
  8. ترجمه: [ای] پروردگارِ ما، آنچه را هیچ توانی نسبت به آن نداریم بر ما تحمیل نکن.

    پاسخ: نوع «لا» در «لا تُحَمَّلْنا»: لا ناهیه، نوع «لا» در «لا طاقَهَ»: لا نفی جنس

    تحلیل: «تُحَمَّلْنا» فعل مضارع مجزوم است، پس «لا» ناهیه است. «طاقَهَ» اسم نکره و منصوب است، پس «لا» نافیه للجنس است. (اینجا هر دو نوع «لا» را داریم!)

  9. لا یَرْحَمُ اللهُ مَن لا یَرْحَمُ النّاسَ
  10. ترجمه: خدا رحم نمی کند به کسی که به مردم رحم نمی کند.

    پاسخ: نوع «لا»: لا نفی

    تحلیل: «یَرْحَمُ» فعل مضارع مرفوع است و اعرابش تغییر نکرده، پس «لا» نافیه است. هر دو «لا» در این جمله نافیه هستند.

🔶 تمرین یک_ الاول (صفحه ۱۰)

أَیُّ کَلِمَهٍ مِن کَلِماتِ مُعجَمِ الدَّرسِ تُناسِبُ التَّوضیحاتِ التّالیَهَ؟

ترجمه: چه واژه ای از کلمه های لغتنامه درس با توضیحات زیر متناسب است؟

  1. آلَهٌ ذاتُ یَدٍ مِنَ الْخَشَبِ وَ سِنٍّ عَریضَهٍ مِنَ الْحَدیدِ یُقْطَعُ بِها
  2. ترجمه: وسیله ای دارای دسته ای چوبی و دندانه ای پهن از آهن که به کمک آن (اشیا) قطع می شود.

    پاسخ: اَلْفَأس (تبر)

    تحلیل: توضیحات به ابزاری برای بریدن با دسته چوبی و سر آهنی اشاره دارد که مشخصه ی تبر است.

  3. تِمْثالٌ مِن حَجَرٍ أَوْ خَشَبٍ أَوْ حَدیدٍ یُعْبَدُ مِنْ دونِ اللهِ:
  4. ترجمه: مجسمه ای از سنگ یا چوب یا آهن که به غیر از خدا پرستیده می شود.

    پاسخ: اَلصَّنَم (بت)

    تحلیل: ویژگی های مجسمه ای که پرستش می شود، به وضوح به بت اشاره دارد.

  5. عُضْوٌ مِنْ أَعْضاءِ الْجِسْمِ یَقَعُ أَعلَی الْجِذْعِ:
  6. ترجمه: عضوی از اعضای بدن که بالای تنه قرار می گیرد.

    پاسخ: اَلْکِتْف (شانه)

    تحلیل: با توجه به محل قرارگیری و توضیحات، منظور شانه است.

  7. اَلتّارِکُ لِلْباطِلِ وَ الْمُتَمایِلُ إلَی الدّینِ الْحَقِّ:
  8. ترجمه: ترک کننده باطل و متمایل به دین حق.

    پاسخ: اَلْحَنیف (یکتاپرست)

    تحلیل: کلمه حنیف که در ابتدای درس هم آمد، به معنی یکتاپرست و حق گراست.

  9. إنَّهُم بَدَؤوا یَتَکَلَّمونَ بِکَلامٍ خَفیٍّ:
  10. ترجمه: آن ها شروع به سخن گفتن نهانی کردند.

    پاسخ: بَدَؤوا یَتَهامَسونَ (شروع به پچ پچ کردند)

    تحلیل: ترجمه عبارت «یَتَکَلَّمونَ بِکَلامٍ خَفیٍّ» به معنی پچ پچ کردن است.

🔶 تمرین دوم_ الثانی (صفحه ۱۱)

تَرجِمَ العباراتِ التّالیَهَ ثُمَّ عَیِّنِ الحَرفَ المُشَبَّهَ بِالفِعلِ وَ لا النّافیَهَ لِلجِنسِ.

ترجمه: عبارت های زیر را ترجمه کن سپس حرف مشبهه بالفعل و لای نفی جنس را مشخص کن.

  1. قیلَ ادخُلِ الجَنَّهَ قالَ یا لَیتَ قَومی یَعلَمونَ بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ المُکرَمینَ
  2. ترجمه: گفته شد: «داخل بهشت شو.» گفت: «ای کاش، قومِ من آگاهی می داشتند از اینکه پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیان قرار داده است.»

    پاسخ: لَیتَ = از حروف مشبّهه بالفعل

    تحلیل: «لَیتَ» از حروف مشبهه بالفعل است که به معنای «ای کاش» برای آرزو کردن می آید و اسمش (قَومی) را منصوب کرده و خبرش (یَعلَمونَ) را مرفوع باقی گذاشته است.

  3. … لا تَحزَن إنَّ اللهَ مَعَنا …
  4. ترجمه: اندوه مدار که خدا با ماست.

    پاسخ: حرف «لا» در «لا تَحْزَن» لای نهی است.

    تحلیل: «تَحْزَن» فعل مضارع مجزوم است (در اصل «تَحْزَنُ» بوده)، پس «لا» ناهیه است. «إنَّ» هم حرف مشبهه بالفعل است.

  5. … لا إلهَ إلاَّ اللهُ …
  6. ترجمه: هیچ خدایی جز خداوند نیست.

    پاسخ: لای نفی جنس

    تحلیل: «إلهَ» اسم نکره و منصوب است، بنابراین «لا» نافیه للجنس است که نفی کلی می کند.

  7. لا دینَ لِمَ لا عَهدَ لَهُ.
  8. ترجمه: کسی که هیچ {وفای به} پیمانی ندارد، هیچ دینی ندارد.

    پاسخ: لای نفی جنس

    تحلیل: «دینَ» اسم نکره و منصوب است، پس «لا» نافیه للجنس است. «لا عَهدَ لَهُ» هم همین طور. این جمله دو بار از «لا» نافیه للجنس استفاده کرده.

  9. إنَّ مِنَ السُّنَّهِ أَنْ یَخْرُجَ الرَّجُلُ مَعَ ضَیفِهِ إلیٰ بابِ الدّارِ رَسولُ اللّهِ (ص)
  10. ترجمه: همانا در سنت و آیین است که مرد با مهمان خود تا درب خانه برود.

    پاسخ: إنَّ = حرف مشبهه بالفعل

    تحلیل: «إنَّ» در ابتدای جمله آمده و تأکید می کند.

🔶 تمرین سوم _ الثالث (صفحه ۱۲)

اقرأ الشِّعرَ المنسوبَ إلیَ الْإمامِ عَلیٍّ، ثمّ عَیِّنْ ترَجَمَهَ الکْلَمِاتِ التَّی تحَتَها خَطٌّ.

ترجمه: شعر منسوب به امام علی را بخوان؛ سپس ترجمه کلماتی را که زیرشان خط است مشخص کن.

این بخش شعر و تصویر ارائه شده در متن رقبا را شامل می شود و من فقط می توانم به بخش خواسته شده بپردازم.

اِستَخرِج مِنَ الأبیاتِ اسمَ الفاعِلِ وَ الفِعلَ المَجهولَ وَ الجارَّ وَ المَجرورَ وَ الصِّفَهَ وَ المَوصوفَ.

پاسخ:

  • اسمَ الفاعِلِ: الْفاخِرُ، ثابِتٍ
  • الفِعلَ المَجهول: خُلِقوا
  • الجارَّ وَ المَجرورَ: بِالنَّسَبْ، لِأُمٍّ، لِأبْ، مِن فِضَّهٍ، مِنْ طینَهٍ، لِعَقلٍ
  • الصِّفَهَ وَ المَوصوفَ: عَقلٍ ثابِتٍ

تحلیل:
برای استخراج اسم فاعل، باید کلماتی را پیدا کنیم که بر وزن فاعل یا با میم مضموم و کسر ماقبل آخر باشند.
فعل مجهول، فعلی است که فاعلش نامعلوم و مجهول است و از صیغه مجهول استفاده می کند.
جار و مجرور، ترکیب حرف جر (مثل بِ، لِ، مِن) و اسم مجرور بعد از آن است.
صفت و موصوف نیز باید با هم مطابقت داشته باشند.

🔶 تمرین چهارم_ الرابع (صفحه ۱۳)

تَرجِمِ الأحادیثَ النَّبَویَّهَ ثُمَّ عَیِّنِ المَطلوبَ مِنکَ.

ترجمه: حدیث های نبوی را ترجمه کن سپس آنچه را از تو خواسته شده مشخص کن.

  1. کُلُّ طَعامٍ لا یُذکَرُ اسمُ اللهِ عَلَیهِ فَإنَّما هُوَ داءٌ وَ لا بَرَکَهَ فیهِ. (الفعلَ المجهول و نوعَ لا)
  2. ترجمه: هر خوراکی که اسم خداوند بر آن یاد نشود، پس همانا آن بیماری است و برکتی در آن نیست.

    پاسخ: الفعلَ المجهول: لا یُذکَرُ، نوعَ لا در «لا یُذکَرُ»: لای نفی مضارع، نوعَ لا در «لا بَرَکَهَ»: لای نفی جنس

    تحلیل: «یُذکَرُ» فعل مجهول است (بر وزن یُفعَلُ). «لا یُذکَرُ» منفی کننده فعل مجهول است و اعرابش را تغییر نداده. «لا بَرَکَهَ» چون «بَرَکَهَ» اسم نکره و منصوب است، نافیه للجنس است.

  3. لا تَغضَب فَإنَّ الغَضَبَ مَفسَدَهٌ. (نوعَ الفعل)
  4. ترجمه: خشمگین مشو؛ همانا خشم مایه تباهی است.

    پاسخ: «لا تَغضَب»: فعل نهی

    تحلیل: «تَغضَب» فعل مضارع مجزوم است و «لا» قبل از آن، «لا» ناهیه است.

  5. لا فَقرَ أشَدُّ مِنَ الجَهلِ وَ لا عِبادَهَ مِثلُ التَّفَکُّرِ. (المضاف إلیه و نوع لا)
  6. ترجمه: هیچ تهیدستی ای سخت تر از نادانی و هیچ نیایشی مانند اندیشیدن نیست.

    پاسخ: المضاف إلیه: التفکّر، نوع لا: لای نفی جنس (در هر دو مورد)

    تحلیل: «التَّفَکُّرِ» مضاف الیه است. هر دو «لا» در این جمله «لا» نافیه للجنس هستند، زیرا بعد از آن ها اسم نکره منصوب آمده است.

  7. لا تُطْعِمُوا الْمَساکینَ مِمّا لاتأکلون. (نوَعَ لا، وَ مُفرَدَ «مَساکین»)
  8. ترجمه: مسکینان را از آنچه نمی خورید خوراک ندهید.

    پاسخ: نوَعَ لا: در «لا تُطْعِمُوا» لای نهی، در «لا تأکلون» لای نفی مضارع، مُفرَدَ «مَساکین»: مسکین

    تحلیل: «تُطْعِمُوا» فعل مضارع مجزوم است، پس «لا» ناهیه است. «تأکلون» فعل مضارع مرفوع است و اعرابش تغییر نکرده، پس «لا» نافیه است. مفرد «مَساکین» هم «مسکین» است.

  9. لا تسُبُّوا النّاسَ فَتَکتَسِبُوا العَداوَهَ بَینَهُم. (فِعلَ النهَّیِ، وَ مُضادَّ عَداوَه)
  10. ترجمه: مردم را دشنام ندهید؛ که با این کار میانشان دشمنی به دست می آورید.

    پاسخ: فِعلَ النهَّیِ: لا تسُبُّوا، مُضادَّ عَداوَه: صداقه (دوستی)

    تحلیل: «لا تسُبُّوا» فعل نهی است. متضاد «عَداوَه» (دشمنی) هم «صداقه» (دوستی) است.

  11. خُذُوا الْحَقَّ مِنْ أهْلِ البْاطِلِ و لاتأخُذُوا البْاطِلَ من أهْلِ الْحَق کونوا نقُّاد الکَلام. (اَلْمحَلَّ الْإعرابیَّ لِما تَحتَهُ خَطٌّ)
  12. ترجمه: حق را از اهل باطل بگیرید و باطل را از اهل حق نگیرید؛ سخن سنج باشید.

    پاسخ: البْاطِلِ: مضاف الیه، البْاطِلَ: مفعول، الْحَق: مضاف الیه

    تحلیل: «البْاطِلِ» بعد از «أهْلِ» (مضاف) آمده، پس مضاف الیه است. «البْاطِلَ» بعد از فعل «لاتأخُذُوا» آمده و منصوب است، پس مفعول به است. «الْحَق» بعد از «أهْلِ» (مضاف) آمده، پس مضاف الیه است.

    🔶 تمرین پنجم _ الخامس (صفحه ۱۴)

    تَرجِمْ أَنواعَ الْفِعلِ فِی الْجُمَلِ التّالیَهِ.

    ترجمه: انواع افعال را در جمله های زیر ترجمه کنید.

    اینجا صورت سوال می خواهد ترجمه انواع فعل را در جملات بیاورید. از آنجا که جملات در تصویر رقبا موجود نیست، فقط می توانم ترجمه کلی افعال مهم را ارائه دهم.

  • یَرَی: می بیند (فعل مضارع)
  • یَتَظاهَرُ: وانمود می کند (فعل مضارع)
  • یَتْبَعُ: تعقیب می کند (فعل مضارع)
  • یَبْتَعِدُ: دور می شود (فعل مضارع)
  • یَتَأَکَّدُ: مطمئن می شود (فعل مضارع)
  • یَطیرُ: پرواز می کند (فعل مضارع)

🔶 تمرین ششم _ السّادِسُ (صفحه ۱۵)

ضَعْ فی الفَراغ کلَمَهً مُناسِبهً.

ترجمه: در جای خالی کلمه مناسب را بگذار.

این تمرین معمولاً بر اساس متن درس یا قواعد لغوی است. با توجه به تصویر و جواب هایی که در رقبا آمده، می توانیم به تکمیل این بخش بپردازیم:

  1. امام حسن گفت: «بهترین نیکی، خوی نیک است.»
  2. از مدیر پرسیده شد: آیا در مدرسه دانش آموزی هست؟ او پاسخ داد: هیچ دانش آموزی اینجا نیست.
  3. گردشگران در سالن فرودگاه حاضر شدند؛ ولی راهنما حاضر نشد.
  4. کشاورز آرزو داشت: کاش باران بسیار ببارد.
  5. چرا کودک می گرید؟ – زیرا او گرسنه است.

تحلیل:
1. «خُلُقٌ» (خوی) مناسب ترین کلمه است.
2. «لا طالِبَ» (هیچ دانش آموزی) با توجه به قاعده «لا» نافیه للجنس.
3. «لٰکِنَّ» (ولی/اما) برای ربط دادن دو جمله متضاد.
4. «لَیْتَ» (ای کاش) برای آرزو کردن.
5. «لِأَنَّهُ» (زیرا او) برای بیان علت.

یادت باشه، تو عربی خیلی از کلمات یا عبارت ها می تونن معنی مشابه داشته باشن، اما فقط یکیشون تو اون بافت خاص درسته. اینجاست که تمرین و تکرار به دادت می رسه!

🔶 تمرین هفتم _السّابِعُ (صفحه ۱۵)

أَکْمِلْ تَرجَمَهَ هذَا النَّصِّ؛ ثُمَّ اکْتُبِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحْتَها خَطٌّ.

ترجمه: ترجمه این متن را کامل کن؛ سپس محل اعرابی کلماتی را که زیر آن ها خط است بنویس.

متن درس در مورد پرنده باهوش است. ترجمه کامل شده و اعراب کلمات را در ادامه می آوریم:

حینَ یَرَی «الطاّئرُ الذَّکیُّ» حَیوَانا مُفْتَرِساً قرُبَ عُشِّهِ، یَتَظاهَرُ أَمامَهُ بِأَنَّ جَناحَهُ مَکسْورٌ، فَیَتْبَعُ الحَیوَانُ المُفترِسُ هذِهِ الفَریسَهَ، وَ یبَتْعِدُ عنَ العُشّ کَثیراً. وَ عِندَما یَتَأَکَّدُ الطاّئرُ مِنْ خِداع العَدوِّ وَ ابتْعِادِهِ وَ إنِقاذِ حَیاهِ فِراخِهِ، یَطیرُ بَغْتَهً.

ترجمه: پرنده باهوش هنگامی که جانورِ درنده ای را نزدیکِ لانه اش می بیند، روبرویش وانمود می کند که بالش شکسته است، در نتیجه جانورِ درنده این شکار را تعقیب می کند و از لانه بسیار دور می شود. و وقتی که این پرنده از فریبِ دشمن و دور شدنش و نجاتِ زندگیِ جوجه هایش مطمئن می شود، ناگهان پرواز می کند.

اعراب کلمات:

  • الطاّئرُ: فاعل (پرنده است که عمل دیدن را انجام می دهد)
  • حَیوَانا: مفعول (حیوان است که دیده می شود)
  • مُفْتَرِساً: صفت برای حیوان (نوع حیوان را توصیف می کند)
  • عُشّ: مضاف الیه (نزدیک لانه)
  • الحَیوَانُ: فاعل (حیوان است که تعقیب می کند)
  • المُفترِسُ: صفت برای حیوان (نوع حیوان را توصیف می کند)
  • عنَ اِلعْشُّ: جارّ و مجرور (از لانه)
  • خِداع: مجرور به حرف جارّ (بعد از «مِنْ»)
  • حَیاهِ: مضاف الیه (زندگی جوجه ها)

اَلْبَحثُ الْعِلمیُّ (صفحه ۱۶)

اِبِْحَثْ عَنْ وَصیَّهِ أَحَدِ شُهَداءِ الْحَرْبِ الْمَفْروضَهِ أَوْ ذِکْرَیاتِهِ أَوْ أَقوالِهِ أَوْ أَعمالِهِ، ثُمَّ اکْتُبْها فی صَحیفَهٍ جِداریَّهٍ، أَوْ ضَعْها فی مُدَوَّنَتِکَ أَوْ مُدَوَّنَهِ مَدْرَسَتِکَ.

ترجمه: وصیت نامه، خاطرات، گفته ها یا کارکردهای یکی از شهدای جنگ تحمیلی را بیابید، سپس در روزنامه دیواری بنویسید یا در وبلاگ خود یا مدرسه خود قرار دهید.

این بخش بیشتر جنبه پژوهشی داره و ازت می خواد در مورد یکی از شهدای جنگ تحمیلی تحقیق کنی. اینجا دو نمونه رو برات آوردم که می تونی ازشون ایده بگیری:

شهید محمدعلی رجایی:

زندگی نامه و نقش: شهید رجایی، متولد ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین، دومین رئیس جمهور ایران بود که متاسفانه در ۸ شهریور ۱۳۶۰ در بمب گذاری دفتر نخست وزیری به شهادت رسید. ایشان پیش از انقلاب ۱۳۵۷، کارشناسی ارشد ریاضیات داشت و معلم بود. بعد از انقلاب، در کابینه مهدی بازرگان، وزیر آموزش و پرورش شد و بعد از انتخاب ابوالحسن بنی صدر به عنوان رئیس جمهور، شهید رجایی به عنوان نخست وزیر معرفی گردید. ایشان از ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال، یعنی فقط ۲۸ روز، رئیس جمهور منتخب مردم بودند. زندگی کوتاه اما پربار ایشان سرشار از فداکاری و خدمت به میهن بود.

از گفته های ایشان: «به خدا قسم، اگر هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا بکشیم، کم است.» این جمله عمق دیدگاه او به استقلال و مبارزه با استکبار را نشان می دهد.

شهید مهدی باکری:

زندگی نامه و نقش: شهید مهدی باکری، متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در میاندوآب، از سرداران بسیار برجسته و شناخته شده سپاه در طول هشت سال جنگ تحمیلی بود. ایشان فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را بر عهده داشت. سرانجام در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر، به شهادت رسید و پیکر پاکش در رودخانه دجله ناپدید شد. شجاعت، تدبیر و تواضع او زبانزد خاص و عام بود.

از ویژگی های برجسته: شهید باکری با وجود مقام فرماندهی، همیشه در خط مقدم و در کنار نیروهایش بود. او نمونه بارزی از مدیریت جهادی و حضور فعال در میدان نبرد به شمار می رفت.

نکات طلایی و استراتژی های کنکوری برای درس اول

رسیدیم به اون بخش جذاب و کاربردی که همه دنبالشیم: چطور این درس رو برای امتحان نهایی و کنکور خوب جمع کنیم؟ فقط خوندن کافی نیست، باید بلد باشی چطور بخونی که هم تو ذهنت بمونه و هم بتونی سر امتحان ازش استفاده کنی. اینجا چند تا ترفند و استراتژی رو بهت می گم که حسابی به دردت می خوره.

چگونه در درس اول عربی دوازدهم (امتحان و کنکور) موفق شویم؟

چک لیست مرور سریع درس برای شب امتحان

تصور کن شب امتحانه و حسابی استرس داری. چی کار می کنی؟ لازم نیست کل کتاب رو دوباره بخونی. این چک لیست رو دنبال کن تا مطمئن بشی همه چیز رو بلدی:

  1. متن درس و ترجمه روان: یه بار دیگه متن «اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ» رو بخون و سعی کن خودت ترجمه اش کنی. اگه جایی گیر کردی، به ترجمه ی کامل این مقاله مراجعه کن.
  2. واژگان کلیدی: جدول واژگان رو یه مرور سریع بکن. روی مترادف ها، متضادها و جمع های مکسر بیشتر تمرکز کن.
  3. قواعد «لا» ناهیه و نافیه للجنس: مهم ترین بخش همین جاست. تفاوت این دو تا «لا» رو تو یه نگاه بتونی تشخیص بدی. ببین «لا» روی فعل مضارع اثر گذاشته یا روی اسم نکره.
  4. حل تمرینات: لازم نیست همه تمرینات رو دوباره حل کنی، اما جواب های تشریحی رو یه مرور سریع بکن و ببین منطق حل هر کدوم چی بوده. مخصوصاً تمرینات مربوط به اعراب و قواعد.
  5. نکات دستوری مکمل: یه نگاهی هم به اسم فاعل، فعل مجهول و حروف مشبهه بالفعل بنداز. مثال هایی که تو درس اول ازشون استفاده شده رو مرور کن.

سوالات پرتکرار و محتمل در امتحانات نهایی و کنکور از این درس

از درس اول معمولاً این مدل سوالات زیاد میاد:

  • ترجمه متن: یه قسمتی از متن رو بهت می دن و ازت می خوان ترجمه کنی، یا اینکه چهار گزینه ترجمه می دن و می گن ترجمه صحیح رو انتخاب کن.
  • معنی کلمه: کلمات پرتکرار رو می دن و معنیشون رو می خوان، یا تو جای خالی باید کلمه مناسب رو بذاری.
  • تشخیص «لا» ناهیه و نافیه للجنس: این سوال تقریباً همیشه هست. باید بتونی نوع «لا» رو تشخیص بدی و تأثیرش رو روی جمله بگی.
  • اعراب کلمات: ازت می خوان که اعراب کلمه ای خاص رو مشخص کنی (مثلاً فاعل، مفعول، مضاف الیه یا صفت).
  • جمله سازی یا تبدیل فعل: ممکنه بخوان با «لا» ناهیه جمله بسازی یا فعل رو به مجهول تبدیل کنی.
  • درک مطلب: یه متن کوتاه (شاید خارج از کتاب) بهت می دن و چند تا سوال در موردش می پرسن که جوابش تو همون متنه.

روش های بهینه برای مطالعه قواعد و واژگان

  • واژگان:
    1. جعبه لایتنر: برای یادگیری لغات، جعبه لایتنر یه روش فوق العاده ست. کلمات رو می نویسی و مرورشون می کنی.
    2. حفظ با مثال: هر کلمه ای رو با یه مثال از متن درس یا یه جمله ساده دیگه یاد بگیر. اینجوری کاربردش هم تو ذهنت می مونه.
    3. گروه بندی لغات: کلمات مترادف یا متضاد رو کنار هم یاد بگیر.
  • قواعد:
    1. خلاصه نویسی: قواعد رو خودت تو یه دفترچه جداگانه، با زبان خودت خلاصه کن. برای هر قاعده، چند تا مثال از کتاب و چند تا مثال از خودت بنویس.
    2. نقشه های ذهنی: برای تمایز «لا» ناهیه و نافیه للجنس، یه نقشه ذهنی بکش و تمام ویژگی ها و مثال هاشون رو توش بیار.
    3. تمرین، تمرین، تمرین: هیچ راهی بهتر از حل تمرین برای جا افتادن قواعد نیست. هر چقدر بیشتر تمرین کنی، تسلطت بیشتر میشه.

توی کنکور، عربی می تونه یه درس درصدآور باشه اگه روش صحیح مطالعه رو بلد باشی. هیچ وقت ناامید نشو و به خودت باور داشته باش. عربی اونقدرها هم که فکر می کنی، سخت نیست؛ فقط قلق داره!

نتیجه گیری

خب رفیق، رسیدیم به آخر خط درس اول عربی دوازدهم. اگه این مقاله رو تا اینجا با دقت خونده باشی، الان دیگه باید دید خیلی خوبی نسبت به درس «اَلدّینُ وَ التَّدَیُّنُ» پیدا کرده باشی. فهمیدیم که چقدر این درس تو کنکور و امتحان نهایی مهمه و چقدر قواعد «لا» ناهیه و «لا» نافیه للجنس می تونن نجات بخش باشن یا خدایی نکرده، دردسر درست کنن.

یادت نره که ترجمه دقیق متن، تسلط بر واژگان و درک عمیق قواعد، سه تا ستون اصلی موفقیت تو درس عربی هستن. این درس فقط یه سری کلمه و قانون نیست، بلکه یه نگاه عمیق تر به فرهنگ و جهان بینی ما هم هست. پس بهش به چشم یه فرصت نگاه کن، نه یه واحد درسی خشک و خالی.

حالا دیگه نوبت توئه! وقتشه که دست به کار بشی و خودت با تمرین های بیشتر، این نکات رو تو ذهنت تثبیت کنی. هر چقدر بیشتر مرور کنی و تست بزنی، این درس بیشتر تو ذهنت میشینه و وقتی رفتی سر امتحان یا کنکور، می بینی که چقدر آماده تر از بقیه هستی. اگه دوست داری تو درس های بعدی عربی یا حتی درس های دیگه هم همین طوری جامع و کامل پیش بریم، حتماً بقیه مطالب سایت رو هم یه نگاهی بنداز. مسیر موفقیت آسون نیست، اما با برنامه ریزی و یه راهنمای خوب، می تونی خیلی راحت تر بهش برسی. امیدوارم که همیشه موفق باشی!

دکمه بازگشت به بالا