خواهان دعوی خود را مسترد نموده یعنی چی؟ (توضیح کامل)

خواهان دعوی خود را مسترد نموده یعنی چی؟ (توضیح کامل)

خواهان دعوی خود را مسترد نموده یعنی چی

وقتی می شنویم خواهان دعوی خود را مسترد نموده، یعنی کسی که پرونده ای رو تو دادگاه شروع کرده بود، حالا از ادامه پیگیری اون منصرف شده و دعوایش رو پس گرفته. این کار دلایل و مراحل مختلفی داره که می تونه سرنوشت پرونده رو حسابی تغییر بده و دونستن جزئیاتش برای هر کسی که یه جورایی با دادگاه سروکار داره، حسابی به درد می خوره.

گاهی اوقات تو زندگی ممکنه برات پیش بیاد که ناخواسته پات به دادگاه باز بشه؛ حالا یا خودت شاکی هستی یا شاکی ات کرده اند. تو این شرایط، ممکنه یه اصطلاح حقوقی به گوشت بخوره که سرت رو گیج کنه: «خواهان دعوی خود را مسترد نموده». این جمله شاید در نگاه اول پیچیده به نظر برسه، ولی اگه خوب بهش فکر کنی و با یه زبان ساده توضیحش بدی، می بینی که چیز عجیبی نیست. در واقع، این یه بخش مهم از حقوق ماست که به افراد اجازه می ده اگه از شکایتشون پشیمون شدن یا شرایط عوض شد، بتونن پرونده رو جمع کنن.

همونطور که گفتیم، تو این مقاله قراره با هم پله به پله بریم جلو و ببینیم این استرداد دعوی چیه، با استرداد دادخواست چه فرقی داره، و اگه تو موقعیتش قرار گرفتی، چطور باید باهاش کنار بیای یا ازش استفاده کنی. پس با ما همراه باش تا همه پیچ و خم های این مسیر رو براتون روشن کنیم تا بتونی با دید باز و آگاهی کامل، بهترین تصمیم رو برای خودت یا عزیزانت بگیری.

اصلا استرداد تو زبان حقوقی یعنی چی؟

قبل از اینکه بریم سراغ استرداد دعوی، بهتره اول بفهمیم خود کلمه استرداد تو زبان حقوقی به چه معناست. استرداد یعنی پس گرفتن یا بازگرداندن. این کلمه تو قانون ما کاربردهای مختلفی داره و همیشه هم به معنی پس گرفتن دعوا نیست. مثلاً ممکنه جایی از «استرداد مال» صحبت بشه، یعنی مالِ یکی رو پس بدن به خودش، یا «استرداد اسناد» که یعنی مدارک رو به صاحبشون برگردونن. هر جا که چیزی برگردونده بشه به حالتی که قبلاً داشته، می تونیم از کلمه استرداد استفاده کنیم.

تو پرونده های دادگاهی هم قضیه همینه. وقتی خواهان یه چیزی رو به دادگاه تقدیم کرده یا یه درخواستی داشته، حالا می خواد اون رو پس بگیره یا ازش بگذره. پس استرداد، یه جورایی به معنی انصراف یا بازگرداندن یه وضعیت به حالت قبلشه. حالا ببینیم این استرداد، وقتی پای دعوا میاد وسط، دقیقاً چه معنی ای پیدا می کنه و چرا خواهان سراغش میره.

خواهان دعوی خود را مسترد نموده؛ چرا و به چه معنی؟

حالا رسیدیم به اصل مطلب! وقتی می شنویم خواهان دعوی خود را مسترد نموده، یعنی اون کسی که اول رفته دادخواست داده و یه پرونده ای رو باز کرده، حالا خودش تصمیم گرفته دیگه اون پرونده رو ادامه نده. در واقع، اون از پیگیری ماهیت دعوا منصرف شده. ماهیت دعوا یعنی همون حق و حقوقی که خواهان ادعا می کرده و می خواسته دادگاه بهش رسیدگی کنه.

خب، چرا یکی باید از دعوایی که خودش شروع کرده، دست بکشه؟ دلایلش می تونه حسابی فرق کنه:

  • توافق و سازش خارج از دادگاه: خیلی وقت ها پیش میاد که خواهان و خوانده (طرف مقابل) بیرون از دادگاه با هم به یه توافقی می رسن. وقتی کار به توافق و صلح بکشه، دیگه نیازی به ادامه دادگاه نیست و خواهان دعواشو پس می گیره.
  • پی بردن به بی حقی یا عدم اثبات ادعا: گاهی وقت ها خواهان بعد از اینکه پرونده جلو میره، می بینه که حق باهاش نیست یا مدارک و شواهد کافی برای اثبات ادعاش نداره. تو این شرایط، منطقی ترین کار اینه که دعوا رو مسترد کنه تا بیشتر از این وقت و هزینه ش هدر نره.
  • تغییر شرایط یا موضوع دعوا: ممکنه شرایط اصلی که به خاطرش دعوا شروع شده بود، عوض بشه. مثلاً موضوع دعوا دیگه برای خواهان اهمیت نداشته باشه یا به روش دیگه ای مشکلش حل شده باشه.
  • اشتباه در طرح دعوا: گاهی هم پیش میاد که خواهان یا وکیلش، تو همون اول کار، اشتباهی دعوایی رو مطرح می کنن که درست نیست یا باید با عنوان دیگه ای طرح می شد.
  • قصد طرح مجدد دعوا با شواهد قوی تر: بعضی وقت ها خواهان تصمیم می گیره دعواشو مسترد کنه تا با جمع آوری مدارک قوی تر و محکم تر، دوباره از اول دعوا رو طرح کنه. این کار بهش فرصت میده تا با آمادگی بیشتری وارد میدون بشه.

یه نکته مهم اینه که استرداد دعوی، همیشه از اراده و خواست خود خواهان نشأت می گیره. یعنی دادگاه یا خوانده نمی تونن خواهان رو مجبور به این کار کنن، مگر اینکه شرایط خاص قانونی پیش بیاد.

تفاوت کلیدی: استرداد دادخواست با استرداد دعوی

اگه از اون دسته افرادی هستید که توگیر پرونده های حقوقی هستید، حتماً باید تفاوت این دوتا رو مثل کف دست بشناسید؛ چون همون طور که می گن، یه سنگ بزرگ نشونه نزدنه، تو حقوق هم یه اشتباه کوچیک می تونه حسابی کار دستتون بده. خیلی ها فکر می کنن استرداد دادخواست و استرداد دعوی یکی هستن، ولی این دوتا با هم فرق دارن و هر کدوم تو یه مرحله ای از پرونده اتفاق می افتن و آثار مختلفی هم دارن. بیاین با زبون خودمونی بررسی شون کنیم.

استرداد دادخواست (Withdrawal of Application)

تصور کنید تازه تصمیم گرفتید یه پرونده ای رو تو دادگاه باز کنید. رفتید دفتر خدمات قضایی، یه فرم دادخواست پر کردید و ثبتش کردید. حالا هنوز نه وقت دادگاه مشخص شده، نه هنوز به طرف مقابلتون (خوانده) خبر دادن. تو این مرحله، یعنی تو همون مراحل اولیه، اگه به هر دلیلی پشیمون بشید و بخواید اون فرم اولیه رو پس بگیرید، بهش میگن استرداد دادخواست.

  • یعنی چی؟ پس گرفتن همون فرم اولیه دادخواست، قبل از اینکه پرونده به جریان بیفته و دادگاه شروع به رسیدگی ماهوی کنه. انگار اصلاً اون دادخواست رو تقدیم نکرده بودید.
  • کی میشه؟ معمولاً تا قبل از اولین جلسه رسیدگی و یا حتی قبل از اینکه دادخواست به خوانده ابلاغ بشه.
  • ماده قانونی مرتبط: بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی به این موضوع اشاره می کنه.
  • چه قراری صادر میشه؟ اگه دادخواست رو مسترد کنید، دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می کنه.
  • میشه دوباره طرح کرد؟ بله، خواهان می تونه هر وقت که خواست، دوباره همون دعوا رو با یه دادخواست جدید طرح کنه. این کار هیچ مانعی نداره.
  • خوانده باید راضی باشه؟ نه، نیازی نیست. چون هنوز پرونده به طور جدی به خوانده ربطی پیدا نکرده.
  • چه تاثیری داره؟ بیشتر اوقات، هزینه های دادرسی که خواهان پرداخت کرده، بهش برگردونده نمیشه، ولی اصل حقش سر جاش باقی می مونه و می تونه دوباره طرح دعوا کنه.

استرداد دعوی (Withdrawal of Claim/Case)

حالا فرض کنید پرونده از مرحله دادخواست گذشته، به خوانده هم ابلاغ شده، شاید حتی یه جلسه دادگاه هم برگزار شده و طرفین مدارکشون رو رد و بدل کردن. یعنی پرونده یه جورایی وارد مرحله رسیدگی ماهوی شده. تو این وضعیت، اگه خواهان بخواد از ادامه رسیدگی به اون دعوا منصرف بشه، بهش میگن استرداد دعوی.

  • یعنی چی؟ انصراف از ادامه رسیدگی به اصل و ماهیت دعوا، بعد از اینکه پرونده شروع به جریان افتاده.
  • کی میشه؟ بعد از شروع رسیدگی (مثلاً تبادل لوایح یا تشکیل اولین جلسه) و تا قبل از اینکه دادرسی کلاً تموم بشه و دادگاه بخواد رأی صادر کنه.
  • ماده قانونی مرتبط: بندهای ب و ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی به این حالت اشاره دارن.
  • چه قراری صادر میشه؟ دادگاه ممکنه قرار رد دعوا یا قرار سقوط دعوا صادر کنه که هر کدوم آثار خاص خودشون رو دارن و جلوتر مفصل توضیح می دیم.
  • خوانده باید راضی باشه؟ بله، تو بعضی از حالات استرداد دعوی، رضایت خوانده شرطه.

برای اینکه تفاوت این دو مفهوم براتون کاملاً جا بیفته، یه جدول مقایسه ای کاربردی آماده کردیم:

ویژگی استرداد دادخواست استرداد دعوی
زمان/مرحله انجام قبل از اولین جلسه رسیدگی یا ابلاغ به خوانده (مراحل اولیه) پس از شروع رسیدگی (مثل تبادل لوایح، اولین جلسه) و تا قبل از ختم دادرسی
نیاز به رضایت خوانده خیر، نیازی نیست. گاهی بله، گاهی خیر (بستگی به شرایط دارد)
نوع قرار صادره قرار ابطال دادخواست قرار رد دعوا یا قرار سقوط دعوا
امکان طرح مجدد همان دعوا بله، امکان پذیر است. گاهی بله (در قرار رد دعوا)، گاهی خیر (در قرار سقوط دعوا)
تأثیر بر هزینه های دادرسی معمولاً مسترد نمی شود. بستگی به شرایط و توافق طرفین دارد.

یادت باشه، مهم ترین تفاوت این دوتا اینه که استرداد دادخواست، مربوط به خودِ کاغذ اولیه شکایته، در حالی که استرداد دعوی، مربوط به اصل و ماهیت پرونده ای هست که شروع شده.

شرایط و مراحل استرداد دعوی بر اساس ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی

حالا که تفاوت استرداد دادخواست و استرداد دعوی رو متوجه شدی، وقتشه که بریم سراغ جزئیات استرداد دعوی. همونطور که قبل تر گفتیم، این قضیه بر اساس ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی (که از این به بعد بهش می گیم ق.آ.د.م) اتفاق می افته و دوتا حالت اصلی داره که باید حسابی حواست بهشون باشه.

استرداد دعوی قبل از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ب ماده ۱۰۷)

تصور کن یه بازی فوتباله و تیم ها تازه وارد زمین شدن و دارن گرم می کنن، یا حتی چند دقیقه از بازی گذشته و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده. تو دنیای دادگاه هم ختم مذاکرات اصحاب دعوا یه همچین معنی ای داره. یعنی چی؟ یعنی هنوز طرفین دعوا (خواهان و خوانده) همه حرفاشون رو نزدن، مدارک و دلایلشون رو به طور کامل ارائه ندادن، یا دادگاه هنوز به این نتیجه نرسیده که دیگه نیازی به حرف زدن و شنیدن نداره.

  • شرایط: تو این مرحله، که دادرسی هنوز تموم نشده و قبل از اینکه همه چیز بسته بشه، خواهان می تونه اعلام کنه که دیگه نمی خواد دعوا رو ادامه بده.
  • رضایت خوانده: مهم ترین نکته اینجاست که تو این حالت، خواهان برای پس گرفتن دعوایش، اصلا نیازی به رضایت خوانده (طرف مقابل) نداره. خودش به تنهایی می تونه این کار رو بکنه.
  • قرار صادر شده: دادگاه تو این شرایط، یه قرار رد دعوا صادر می کنه.
  • پیامد: خبر خوب اینه که اگه قرار رد دعوا صادر بشه، خواهان می تونه بعداً، اگه شرایط براش مهیا بود، دوباره همون دعوا رو با یه دادخواست جدید طرح کنه. یعنی این قرار، مانع طرح مجدد دعوا نمیشه و حق خواهان برای همیشه از بین نمیره.

مثال عملی: فرض کن آقای احمد یه خونه به آقای بهرام فروخته و بعداً سر یه بند از قرارداد با هم به مشکل خوردن و احمد از بهرام شکایت کرده. قبل از اینکه دادگاه تشکیل بشه یا تو همون جلسات اول که هنوز تبادل لوایح تموم نشده، احمد متوجه میشه که مدارکش اونقدر که فکر می کرده قوی نیست. اون می تونه به دادگاه بگه که از دعواش منصرفه. دادگاه هم بدون اینکه بهرام راضی باشه، قرار رد دعوا صادر می کنه. احمد بعداً می تونه با مدارک جدید یا اگه توافقی شد، دوباره پرونده رو شروع کنه.

استرداد دعوی بعد از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ج ماده ۱۰۷)

حالا تصور کن بازی فوتبال تموم شده، داور سوت پایان رو زده و بازیکن ها دارن میرن سمت رختکن. تو دادگاه هم ختم مذاکرات اصحاب دعوا یعنی همین! یعنی طرفین هر چی حرف داشتن زدن، هر چی مدرک داشتن رو کردن و دادگاه دیگه آماده ست که رأی بده. اما هنوز خودِ رأی صادر نشده.

تو این مرحله، استرداد دعوی یه ذره پیچیده تر میشه و دو تا حالت مختلف داره:

۱. استرداد دعوی با رضایت خوانده

  • شرایط: تو این حالت، خواهان می خواد دعواشو پس بگیره و خوانده هم با این کار موافقه. یعنی هر دو طرف راضی ان که پرونده همینجا تموم بشه.
  • قرار صادر شده: دادگاه باز هم قرار رد دعوا صادر می کنه.
  • پیامد: مثل حالت قبلی، با صدور قرار رد دعوا، خواهان می تونه در آینده اگه باز هم خواست، همون دعوا رو مجدداً طرح کنه. این یعنی حقش هنوز زنده ست.

۲. استرداد دعوی با صرف نظر کلی خواهان از دعوا (بدون نیاز به رضایت خوانده)

  • شرایط: اینجا خواهان دیگه فقط نمی گه که از ادامه پرونده منصرفه، بلکه به صراحت و روشن اعلام می کنه که کلاً و به طور کامل از اصل حق خودش صرف نظر کرده. یعنی میگه دیگه این حق رو نمی خوام و ادعایی بابتش ندارم.
  • رضایت خوانده: مهم اینجاست که تو این حالت، چون خواهان کلاً از حقش گذشته، دیگه نیازی به رضایت خوانده نیست.
  • قرار صادر شده: دادگاه قرار سقوط دعوا صادر می کنه.
  • پیامد: این قرار، پیامدهای خیلی جدی برای خواهان داره. با صدور قرار سقوط دعوا، دیگه خواهان تحت هیچ شرایطی نمی تونه همون دعوا رو مجدداً مطرح کنه. به این میگن اعتبار امر مختومه، یعنی پرونده برای همیشه بسته شده و دیگه امکان طرح دوباره اش وجود نداره.

مثال عملی: خانم سارا از آقای علی به خاطر پس نگرفتن پول قرضش شکایت کرده. جلسات دادگاه برگزار شده، هر دو طرف حرفاشون رو زدن و دادگاه آماده صدور رأیه. حالا سارا و علی با هم صحبت می کنن و علی قبول می کنه پول رو برگردونه و سارا هم اعلام رضایت می کنه. چون مذاکرات تموم شده ولی رأی صادر نشده، دادگاه قرار رد دعوا صادر می کنه و سارا می تونه اگه علی زیر قولش زد، دوباره شکایت کنه.

اما اگه سارا تو همون شرایط بگه: من کلاً از این پول و از حقم گذشتم و دیگه هیچ طلبی از علی ندارم. اینجا دادگاه قرار سقوط دعوا صادر می کنه و سارا دیگه هیچ وقت نمی تونه بابت همون پول از علی شکایت کنه، حتی اگه علی بعداً پول رو پس نده. پس حواست باشه، بین رد دعوا و سقوط دعوا یه دنیا فرق هست!

آثار و پیامدهای حقوقی قرارهای بعد از استرداد

خب، تا اینجا فهمیدیم که استرداد دعوا یا دادخواست به چه معنیه و تو چه مراحلی اتفاق می افته. حالا بیایم ببینیم وقتی دادگاه یکی از این قرارها رو صادر می کنه، واقعاً چه اتفاقاتی می افته و چه پیامدهایی برای خواهان و خوانده داره. دونستن اینا برای اینه که بتونید با چشم باز تصمیم بگیرید و بعداً پشیمون نشید.

قرار ابطال دادخواست

یادته که این قرار موقعی صادر می شد که خواهان تو مراحل اولیه، یعنی قبل از اینکه پرونده حسابی جون بگیره و به خوانده ابلاغ بشه یا اولین جلسه برگزار بشه، دادخواستشو پس می گرفت؟ خب، پیامدهاش ایناست:

  • عدم ورود دادگاه به ماهیت دعوا: چون پرونده هنوز به مراحل جدی نرسیده، دادگاه اصلاً وارد اصل و ماهیت دعوای شما نشده و در مورد اینکه حق با کیه، نظری نمیده.
  • باقی ماندن اصل حق برای خواهان: این خبر خوبیه! یعنی حق و حقوقی که خواهان ادعا می کرده، همچنان سر جاشه و از بین نمیره.
  • امکان طرح مجدد دعوا بدون هیچ محدودیتی: اگه خواهان دلش خواست، می تونه دوباره با همون موضوع و همون دلایل، یه دادخواست جدید بده و پرونده رو از اول شروع کنه. هیچ مانعی وجود نداره.
  • وضعیت هزینه های دادرسی: معمولاً هزینه هایی که خواهان برای ثبت دادخواست پرداخت کرده، بهش برگردونده نمیشه. این یه جورایی هزینه ثبت اون درخواست اولیه محسوب میشه.

قرار رد دعوا

این قرار زمانی صادر میشه که خواهان، دعواشو بعد از شروع دادرسی اما قبل از ختم مذاکرات، یا بعد از ختم مذاکرات با رضایت خوانده، مسترد کرده. آثارش ایناست:

  • پایان یافتن اون دادرسی خاص: یعنی اون پرونده ای که شروع شده بود، دیگه تو دادگاه ادامه پیدا نمی کنه و مختومه میشه.
  • عدم اعتبار امر مختومه (عدم ممنوعیت طرح مجدد): این خیلی مهمه! «قرار رد دعوا» مثل «قرار سقوط دعوا» اعتبار امر مختومه نداره. یعنی چی؟ یعنی خواهان می تونه باز هم اگه خواست، همون دعوا رو با یه دادخواست جدید مطرح کنه. دلیلش اینه که دادگاه به ماهیت دعوا رسیدگی کرده، ولی تصمیم نهایی نگرفته و فقط به خاطر درخواست خواهان پرونده رو بسته.
  • وضعیت هزینه های دادرسی و خسارات احتمالی وارده به خوانده: هزینه های دادرسی که خواهان داده، معمولاً برگردونده نمیشه. اگه خوانده به خاطر این دعوا ضرر و زیانی دیده باشه (مثلاً هزینه وکیل داده باشه)، ممکنه بتونه بعداً از خواهان مطالبه خسارت کنه، ولی این دیگه یه دعوای جداگانه محسوب میشه.
  • عدم تأثیر بر اصل حق خواهان: مثل ابطال دادخواست، تو این حالت هم اصل حق خواهان از بین نمیره و فقط اون پرونده خاص تموم میشه.

قرار سقوط دعوا

این قرار، جدی ترین و مهم ترین پیامد رو داره. وقتی صادر میشه که خواهان بعد از ختم مذاکرات، کلاً و به صراحت از اصل حق خودش صرف نظر کرده. آثارش چیه؟

  • از بین رفتن اصل حق خواهان در خصوص موضوع دعوا: اینجا دیگه فقط پرونده بسته نمیشه، بلکه خود اون حق و ادعایی که خواهان داشته، برای همیشه از بین میره.
  • ایجاد اعتبار امر مختومه (عدم امکان طرح مجدد همان دعوا تحت هیچ عنوانی): این یعنی خط قرمز! با صدور قرار سقوط دعوا، دیگه خواهان نمی تونه حتی یک بار دیگه همون دعوا رو با همون موضوع و همون دلایل مطرح کنه. پرونده برای همیشه مختومه میشه و هیچ راه برگشتی نداره.
  • پیامد بسیار جدی برای خواهان: چون خواهان خودش با اراده و آگاهی از حقش گذشته، دیگه قانون ازش حمایت نمی کنه. پس موقع درخواست این قرار باید حسابی مواظب بود.

تأثیر بر مرور زمان

مرور زمان یه مدت زمانیه که اگه تو اون مدت، کسی حقش رو مطالبه نکنه، ممکنه دیگه نتونه از راه قانونی اونو پس بگیره. مثلاً اگه یه نفر از شما طلب داشته باشه و تا یه مدت خاصی پیگیرش نشه، بعد از اون مدت دیگه نمی تونه از طریق دادگاه اونو طلب کنه. حالا اگه یه دعوایی طرح بشه، این مرور زمان قطع میشه، یعنی متوقف میشه.

اگر استرداد دعوا به صدور «قرار رد دعوا» یا «قرار ابطال دادخواست» منجر بشه، در برخی موارد اثر قطع مرور زمان هم از بین می ره. یعنی انگار از اول دعوایی مطرح نشده و مرور زمان به حالت قبل برمی گرده. این یعنی خواهان باید حواسش باشه که اگه دوباره دعوا رو طرح می کنه، ممکنه مرور زمان به ضررش تموم شده باشه.

خلاصه که هر کدوم از این قرارها، یه سرنوشت جداگونه برای پرونده و حق خواهان رقم می زنن. پس قبل از هر اقدامی، همیشه با یه وکیل خبره مشورت کن تا خدای ناکرده دچار مشکل نشی.

استرداد تو مراحل بالاتر دادرسی (تجدیدنظر، فرجام خواهی)

تصور کن یه پرونده از دادگاه بدوی گذشته و حالا رفته به مرحله بالاتر، یعنی دادگاه تجدیدنظر یا حتی دیوان عالی کشور (فرجام خواهی). آیا تو این مراحل هم میشه دعوا رو مسترد کرد؟ بله، میشه، اما این هم شرایط و آثار خاص خودش رو داره که یه مقدار با مرحله بدوی فرق می کنه.

استرداد دادخواست تجدیدنظر

فرض کن تو دادگاه بدوی یه رأی صادر شده و یکی از طرفین از اون رأی ناراضیه و تصمیم گرفته درخواست تجدیدنظر بده، یعنی بره به مرحله بعدی دادگاه. حالا ممکنه بعد از تقدیم دادخواست تجدیدنظر، به هر دلیلی پشیمون بشه و بخواد اون دادخواست رو پس بگیره.

  • بر اساس ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی: اگه هر کدوم از طرفین (خواهان یا خوانده مرحله بدوی که حالا شدن تجدیدنظرخواه)، دادخواست تجدیدنظرشون رو پس بگیرن، دادگاه تجدیدنظر یه قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر صادر می کنه.
  • آثار و پیامدها: با صدور این قرار، اون درخواست تجدیدنظر بی اثر میشه و پرونده به همون رأی دادگاه بدوی برمی گرده. اما نکته مهم اینه که اینجا هم مثل استرداد دادخواست تو مرحله بدوی، حق اصلی طرفین برای طرح مجدد اون دعوا از بین نمیره. فقط اون درخواست تجدیدنظر باطل شده. البته دیگه نمی تونن دوباره برای همون رأی، درخواست تجدیدنظر بدن.

استرداد دادخواست فرجامی

بعد از دادگاه تجدیدنظر، اگه پرونده شرایط خاصی داشته باشه، ممکنه به دیوان عالی کشور بره که بهش میگن فرجام خواهی. این بالاترین مرجع قضاییه.

  • بر اساس ماده ۴۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی: اگه فرجام خواه (کسی که درخواست فرجام داده)، دادخواست فرجامیش رو پس بگیره یا به هر دلیلی دادخواستش رد بشه، حق درخواست فرجام تبعی (یعنی فرجام خواهی متقابل از سوی طرف دیگه) از بین میره و اگه قبلاً هم درخواست فرجام تبعی شده باشه، اون هم بی اثر میشه.
  • آثار و پیامدها: اینجا هم مثل مراحل قبل، با استرداد دادخواست فرجامی، اون درخواست باطل میشه و رأی دادگاه تجدیدنظر قطعی میشه. این نوع استرداد، چون تو بالاترین مرحله قضایی اتفاق می افته، حساسیت های خاص خودشو داره.

خلاصه اینکه استرداد تو مراحل بالاتر دادرسی بیشتر شبیه استرداد دادخواست (یعنی پس گرفتن درخواست مرحله ای) هست، نه استرداد دعوا (یعنی کلاً از اصل حق گذشتن). این تفاوت ماهیتی خیلی مهمه و نباید نادیده گرفته بشه. هر مرحله از دادرسی، قواعد و بازی خودش رو داره و آشنایی با این قواعد می تونه بهت کمک کنه که بهترین حرکت رو انجام بدی.

چند نکته مهم و کاربردی برای خواهان و خوانده

همون طور که تا اینجا فهمیدیم، بحث استرداد دعوی و دادخواست یه بحث مهم و پر از جزئیاته. تصمیم گیری تو این زمینه می تونه سرنوشت یه پرونده رو عوض کنه. پس بیاین چند تا نکته مهم و کاربردی رو با هم مرور کنیم که هم خواهان ها و هم خوانده ها باید حسابی بهشون توجه کنن:

  1. ضرورت مشورت با وکیل متخصص قبل از هرگونه اقدام: این مهم ترین توصیه ایه که می تونم بهت بکنم. مسائل حقوقی، به خصوص این جور پیچیدگی ها، مثل یه مارپیچ می مونن که اگه راهش رو بلد نباشی، ممکنه تهش به در بسته بخوری. یه وکیل باتجربه می تونه با توجه به شرایط خاص پرونده شما، بهترین راهنمایی رو بهت بده و بگه که استرداد دعوا به نفعت هست یا نه، و اگه هست، کدوم نوعش.
  2. اهمیت نگارش دقیق لایحه استرداد: اگه تصمیم به استرداد گرفتی، لایحه ای که به دادگاه میدی باید حسابی دقیق و واضح باشه. باید مشخص کنی که آیا داری دادخواست رو مسترد می کنی یا دعوا رو؟ و اگه دعواست، آیا کلاً از حق صرف نظر می کنی یا فقط از ادامه رسیدگی؟ یه اشتباه تو این لایحه می تونه پیامدهای جبران ناپذیری داشته باشه.
  3. تأثیر استرداد بر دعاوی متقابل یا ورود ثالث: ممکنه تو یه پرونده ای، خوانده هم علیه خواهان یه دعوای متقابل مطرح کرده باشه، یا شخص سومی به عنوان وارد ثالث وارد پرونده شده باشه. اگه خواهان دعوای اصلی رو مسترد کنه، وضعیت این دعاوی متقابل و ورود ثالث هم ممکنه تحت تأثیر قرار بگیره. باید دید که این دعاوی وابسته به دعوای اصلی بودن یا مستقل، تا بتونیم اثر استرداد رو روشون بررسی کنیم.
  4. نحوه پیگیری وضعیت پرونده بعد از استرداد: بعد از اینکه درخواست استرداد دادی، حتماً پیگیر باش که دادگاه چه قراری صادر می کنه و آیا اون قرار قطعی شده یا نه. این پیگیری بهت کمک می کنه که از سرنوشت پرونده ت باخبر باشی و اگه لازم شد، اقدامات بعدی رو انجام بدی.
  5. مطالبه خسارت توسط خوانده: یه سوال پرتکرار اینه که اگه خواهان دعوایش رو مسترد کنه، آیا خوانده می تونه ازش مطالبه خسارت کنه؟ پاسخ اینه که بله، اگه به خاطر طرح اون دعوا، خوانده ضرر و زیانی دیده باشه (مثلاً هزینه وکیل، از دست دادن فرصت های شغلی و…) می تونه بعداً با یه دادخواست جداگانه، این خسارات رو از خواهان مطالبه کنه. این رو هم خواهان باید بدونه، هم خوانده تا اگه خسارت دیده، حقشو پیگیری کنه.
  6. وضعیت هزینه های دادرسی پس از استرداد: معمولاً تو هر سه حالت (ابطال دادخواست، رد دعوا، سقوط دعوا) هزینه های دادرسی که خواهان پرداخت کرده، بهش برگردونده نمیشه. این هزینه ها به عنوان مخارج دادرسی تلقی میشن و برگردوندنشون جایز نیست، مگر در موارد استثنایی خاص که قانون صراحتاً اجازه داده باشه.
  7. استرداد بخشی از خواسته: آیا میشه فقط بخشی از چیزی که از دادگاه خواسته ایم رو پس بگیریم؟ بله، اگه موضوع دعوا قابل تجزیه باشه، یعنی بشه اون رو به بخش های کوچکتر تقسیم کرد (مثلاً مطالبه ۱۰۰ میلیون تومان وجه، می تونی ۵۰ میلیونش رو مسترد کنی)، این امکان وجود داره. ولی اگه موضوع دعوا غیرقابل تجزیه باشه (مثلاً ابطال یه سند، که نمیشه نصف سند رو باطل کرد)، این کار ممکن نیست.

یادت باشه، تو دنیای حقوقی، اطلاعات مثل یه سپر محافظ عمل می کنه. هر چقدر بیشتر بدونی، بهتر می تونی از خودت و حقوقت دفاع کنی. پس هیچ وقت برای کسب آگاهی حقوقی، کوتاهی نکن.

جمع بندی؛ چرا باید حواسمون به استرداد دعوی باشه؟

خب، رسیدیم به آخر این بحث پر و پیمون. امیدوارم تا اینجا تونسته باشم پیچیدگی های خواهان دعوی خود را مسترد نموده یعنی چی و فرقش با استرداد دادخواست رو برات روشن کرده باشم. دیدیم که این دوتا اصطلاح، هر چند شبیه به نظر میان، اما حسابی با هم فرق دارن و پیامدهای حقوقی متفاوتی رو رقم می زنن. استرداد دادخواست بیشتر به معنی پس گرفتن یه درخواست اولیه قبل از شروع جدی پرونده ست، که معمولاً با قرار ابطال دادخواست همراهه و به شما اجازه میده دوباره دعوا رو طرح کنید.

از اون طرف، استرداد دعوی وقتی اتفاق می افته که پرونده وارد مراحل جدی تر شده. بسته به اینکه تو چه زمانی و با چه شرایطی این کار رو انجام بدی (مثلاً قبل از ختم مذاکرات، یا بعد از اون با رضایت خوانده، یا اینکه کلاً از حق خودت بگذری)، دادگاه قرار رد دعوا یا قرار سقوط دعوا صادر می کنه. یادت نره که قرار رد دعوا بهت اجازه میده دوباره شکایت کنی، اما قرار سقوط دعوا مثل یه خط قرمزه که دیگه راه برگشتی نداره و حق شما رو برای همیشه از بین می بره.

این همه توضیحات برای این بود که نشون بدیم تصمیم گیری تو این حوزه، واقعاً به دقت و آگاهی کامل از قوانین و پیامدهاش نیاز داره. حتی یه کلمه اشتباه تو لایحه یا یه تصمیم عجولانه، می تونه سرنوشت پرونده و حتی حقوق شما رو به کل عوض کنه. پس هیچ وقت، تکرار می کنم، هیچ وقت بدون مشورت با یه وکیل متخصص و مجرب، تو اینجور موارد تصمیم نگیر و قدم از قدم برندار. یه وکیل خوب می تونه مثل یه نقشه راه عمل کنه و شما رو از گمراهی نجات بده تا بتونی بهترین مسیر رو انتخاب کنی و از حق و حقوقت به بهترین شکل دفاع کنی.

آگاهی حقوقی، تو دنیای پیچیده امروز، از نون شب هم واجب تره! پس دانش خودت رو تو این زمینه همیشه بالا نگه دار.

دکمه بازگشت به بالا