خلاصه کامل کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی

خلاصه کامل کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی

خلاصه کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی ( نویسنده نسرین بلوچ رودباری، سمیرا اسدی )

کتاب «کل نگری و نگرش فرآیندی» اثر نسرین بلوچ رودباری و سمیرا اسدی، به شما کمک می کند تا نگاهتان به مسائل پیچیده زندگی و کار کاملاً عوض شود. این کتاب، دو تا از مهم ترین رویکردهای تفکر مدرن یعنی کل نگری و نگرش فرآیندی را به زبانی ساده و کاربردی توضیح می دهد، تا بتوانید همه چیز را از یک زاویه جامع ببینید و برای رسیدن به اهدافتان، گام به گام و منظم جلو بروید. این مقاله خلاصه ای جامع و کاربردی از این کتاب است تا بدون اینکه مجبور باشید کل آن را بخوانید، مهم ترین نکات و کاربردهای هر دو رویکرد را عمیق و سازمان یافته درک کنید و بفهمید چطور می توانند به درد شما بخورند.

راستش را بخواهید، در دنیای امروز که همه چیز به هم گره خورده و هر روز با کلی اطلاعات و چالش جدید روبه رو می شویم، فقط جزئی نگری و تمرکز روی یک تکه از پازل اصلاً کافی نیست. برای اینکه بتوانیم تصمیم های درست بگیریم، مشکلات پیچیده را حل کنیم، یا حتی زندگی شخصی مان را بهتر مدیریت کنیم، به یک «دید کلی» و یک «روش منظم» نیاز داریم. این دقیقاً همان چیزی است که کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی می خواهد به ما یاد بدهد.

چرا باید به کل نگری و نگرش فرآیندی مسلط باشیم؟

شاید پیش خودتان بگویید این مفاهیم تئوریک به چه کار من می آیند؟ اما باور کنید، کل نگری و نگرش فرآیندی فقط کلمه های قلمبه سلمبه نیستند؛ این ها ابزارهایی قدرتمندند که می توانند زندگی کاری و حتی شخصی ما را زیر و رو کنند. این دو رویکرد به ما یاد می دهند چطور از دید جزئی نگری به یک مسئله، به دید جامع تر و کاربردی تر برسیم. با فهم این مفاهیم، شما نه تنها می توانید مسائل را بهتر درک کنید، بلکه راهکارهای موثرتری هم برایشان پیدا خواهید کرد.

برای مدیران و رهبران: دیدی متفاوت برای حل مسائل پیچیده

اگر مدیر یا رهبر یک تیم یا سازمان هستید، احتمالاً هر روز با چالش های ریز و درشت دست و پنجه نرم می کنید. گاهی اوقات راه حل یک مشکل ساده، آنقدرها هم ساده نیست و به کل سیستم مربوط می شود. مثلاً، فکر کنید که عملکرد یک بخش از سازمان شما پایین آمده. اگر فقط روی همان بخش تمرکز کنید، شاید به نتیجه نرسید. اما با

کل نگری

، می فهمید که شاید مشکل از ارتباط اون بخش با بخش های دیگه، یا حتی از سیستم پاداش دهی و انگیزش باشه.

همین طور،

نگرش فرآیندی

به مدیران کمک می کند تا به جای اینکه فقط روی نتایج نهایی تمرکز کنند، به چگونگی رسیدن به آن نتایج هم دقت کنند. یعنی به جریان کار و فعالیت ها، از لحظه شروع تا پایان. مثلاً اگر تولید یک محصول کُند شده، نگرش فرآیندی به شما می گوید که گام به گام فرآیند تولید را بررسی کنید تا ببینید گلوگاه کجاست، کدام مرحله بیشترین زمان را می گیرد یا کدام بخش هماهنگی لازم را ندارد. این نگاه فرآیندی، ابزاری بی نظیر برای بهینه سازی، کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری است. در واقع، این دو رویکرد مثل دو بال پروازند که مدیران را قادر می سازند تا هم استراتژی های کلان را هوشمندانه بچینند و هم عملیات روزمره را با دقت و کارایی بالا پیش ببرند.

برای دانشجوها و پژوهشگرها: ابزاری کلیدی برای تحلیل های آکادمیک

دانشجویان و پژوهشگران، مخصوصاً آن هایی که در رشته های مدیریت، مهندسی صنایع، علوم اجتماعی و حتی علوم کامپیوتر تحصیل می کنند، دائم با سیستم های پیچیده و فرآیندهای گوناگون سروکار دارند. برای نوشتن یک پایان نامه قوی، انجام یک پروژه تحقیقاتی کاربردی یا حتی قبولی در یک امتحان مهم، درک عمیق از این مفاهیم حیاتی است. این کتاب خلاصه کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی یک نقشه راه عالی برای شماست.

این کتاب به شما کمک می کند تا چارچوب های فکری لازم برای تحلیل مسائل را یاد بگیرید. مثلاً چطور یک پدیده اجتماعی را نه به عنوان یک اتفاق مجزا، بلکه به عنوان جزئی از یک سیستم بزرگ تر با تعاملات پیچیده بررسی کنید؟ یا چطور یک مدل کسب وکار را به صورت یک زنجیره از فرآیندها ببینید و نقاط ضعف و قوت آن را کشف کنید؟ این دیدگاه ها، مهارت های تحلیلی شما را به شدت تقویت می کنند و شما را برای چالش های آکادمیک و حرفه ای آینده آماده می سازند. با یادگیری این اصول، می توانید نظریه ها را به شکل کاربردی تری درک کرده و آن ها را در تحقیقات و تحلیل های خود به کار بگیرید.

برای زندگی شخصی و توسعه فردی: فهم و مدیریت بهتر پیچیدگی های روزمره

شاید فکر کنید کل نگری و نگرش فرآیندی فقط برای سازمان ها و شرکت هاست، اما این مفاهیم می توانند در زندگی شخصی ما هم معجزه کنند. فکرش را بکنید، زندگی خودمان یک سیستم پیچیده است؛ روابطمان، کارمان، سلامتی مان، همه این ها اجزای یک سیستم هستند که با هم در تعامل اند. اگر فقط روی یک جنبه تمرکز کنیم، ممکن است از بقیه غافل شویم و تعادل کلی مان به هم بخورد.

با

کل نگری

، یاد می گیریم که مشکلات شخصی مان را نه به صورت تک تک، بلکه به عنوان بخشی از یک تصویر بزرگ تر ببینیم. مثلاً اگر استرس دارید، شاید مشکل فقط از کار نباشد؛ شاید خواب ناکافی، تغذیه نامناسب یا روابط پرتنش هم در آن دخیل باشند.

نگرش فرآیندی

هم به ما کمک می کند تا اهداف شخصی مان را به گام های کوچک و عملی تقسیم کنیم. مثلاً اگر می خواهید وزن کم کنید، این یک فرآیند است که شامل رژیم غذایی، ورزش، خواب کافی و حتی مدیریت استرس می شود. با نگاه فرآیندی، می توانید هر گام را پایش کنید، نقاط ضعف را شناسایی کنید و برنامه تان را بهبود ببخشید. این کتاب به شما یاد می دهد که چطور پیچیدگی های روزمره را بهتر درک کنید، برایشان راه حل های پایدار پیدا کنید و در نهایت، زندگی رضایت بخش تری داشته باشید.

کل نگری و نظریه سیستم ها: نگاهی جامع به جهان پیرامون

بخش اول کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی به مفاهیم کل نگری و نظریه سیستم ها اختصاص دارد. این بخش به ما یاد می دهد که چطور به پدیده ها نگاه کنیم؛ نه به صورت تک تکه و جدا از هم، بلکه به صورت یک کل واحد که اجزایش با هم در ارتباطند. این دیدگاه، درست برعکس دیدگاه جزئی نگر یا تقلیل گراست که سعی می کند هر چیزی را به اجزای کوچک ترش تجزیه کند تا آن را بفهمد. کل نگری می گوید برای درک واقعی یک چیز، باید روابط و تعاملات بین اجزا را هم ببینیم، چون کل، چیزی فراتر از مجموع اجزایش است.

سیستم یعنی چی؟ اجزا، روابط و مرزها

قبل از هر چیزی، باید بفهمیم سیستم دقیقاً به چی می گویند. یک سیستم، مجموعه ای از اجزای مرتبط به هم است که با هم کار می کنند تا یک هدف مشترک را دنبال کنند. فکر کنید بدن انسان یک سیستم است؛ اعضایش (مثل قلب، ریه، مغز) اجزای آن هستند که با هم کار می کنند تا ما زنده بمانیم. یا یک شرکت، یک سیستم است که بخش های مختلف (تولید، فروش، حسابداری) با هم تعامل می کنند تا محصولات یا خدمات ارائه دهند. هر سیستمی یک سری اجزا دارد، روابطی بین این اجزا وجود دارد و یک مرزی هم دارد که آن را از محیط بیرون جدا می کند (البته این مرز می تواند کاملاً مشخص نباشد).

تفکر سیستمی: فراتر از جزئیات ببینیم!

تفکر سیستمی، یعنی اینکه بتوانیم مسائل را نه به صورت خطی (علت و معلول ساده)، بلکه به صورت چرخه ای و شبکه ای ببینیم. این نوع تفکر، به ما کمک می کند تا الگوها و دینامیک های پنهان در پدیده ها را کشف کنیم. کتاب قوانین کلیدی تفکر سیستمی را توضیح می دهد که خیلی مهم هستند:

  • حلقه های بازخورد (Feedback Loops): این ها در واقع روابط علت و معلولی هستند که در یک دایره حرکت می کنند. مثلاً، هرچه بیشتر یاد بگیرید، اعتماد به نفستان بیشتر می شود و این اعتماد به نفس بیشتر، باعث می شود بیشتر یاد بگیرید (بازخورد تقویت کننده). یا هرچه بیشتر غذا بخورید، وزنتان بالا می رود و هرچه وزنتان بالا برود، تحرکتان کمتر می شود (بازخورد متعادل کننده).
  • نقاط اهرمی (Leverage Points): این ها جاهایی در سیستم هستند که با یک تغییر کوچک در آن ها، می توانید تأثیر بزرگی روی کل سیستم بگذارید. مثلاً در یک سازمان، تغییر فرهنگ سازمانی ممکن است نقطه اهرمی باشد.
  • تأخیرها (Delays): نتایج یک عمل همیشه بلافاصله ظاهر نمی شوند. درک تأخیرها در سیستم به ما کمک می کند تا صبورتر باشیم و اثرات بلندمدت تصمیماتمان را پیش بینی کنیم.
  • علیت دایره ای (Circular Causality): یعنی اینکه A روی B تأثیر می گذارد و B هم روی A. این مفهوم کمک می کند از تفکر خطی خارج شویم.

تفکر سیستمی مثل این است که به جای دیدن یک درخت، کل جنگل را ببینیم و بفهمیم هر درخت چطور به درختان دیگر، خاک، آب و نور خورشید وابسته است. این دید جامع، به ما اجازه می دهد ریشه های واقعی مشکلات را پیدا کنیم و راه حل های پایدار و مؤثر ارائه دهیم، نه فقط مسکن های موقتی.

درک این قوانین، ما را قادر می سازد تا در حل مسائل پیچیده، تصمیم گیری های استراتژیک و حتی پیش بینی رفتار سیستم ها، عملکرد بهتری داشته باشیم. کتاب به ما نشان می دهد که چطور تفکر سیستمی می تواند ما را از تله های حل مشکل در یک جا و ایجاد مشکل در جای دیگر نجات دهد.

انواع سیستم ها: دسته بندی برای درک بهتر

سیستم ها انواع مختلفی دارند که شناسایی آن ها می تواند به ما کمک کند تا بهتر با آن ها کار کنیم. کتاب به دسته بندی های رایج سیستم ها اشاره می کند:

  • سیستم های باز و بسته: سیستم های باز با محیط اطرافشان تعامل دارند و از آن ورودی می گیرند و به آن خروجی می دهند (مثل یک شرکت). سیستم های بسته تعامل کمی با محیط دارند (مثل یک ساعت مکانیکی).
  • سیستم های ساده و پیچیده: سیستم های ساده تعداد اجزای کم و روابط مشخصی دارند. سیستم های پیچیده اجزای زیاد، روابط غیرخطی و رفتار غیرقابل پیش بینی دارند (مثل آب و هوا یا اقتصاد).
  • سیستم های تطبیقی و غیرتطبیقی: سیستم های تطبیقی می توانند در پاسخ به تغییرات محیطی، خودشان را وفق دهند و یاد بگیرند (مثل سیستم ایمنی بدن). سیستم های غیرتطبیقی این قابلیت را ندارند.

فهم این دسته بندی ها به ما کمک می کند تا بدانیم با چه نوع سیستمی سروکار داریم و چه رویکردی برای درک و مدیریت آن لازم است.

چرا مدل سازی سیستمی این قدر مهم است؟

در دنیای کل نگری، مدل سازی یک ابزار حیاتی است. چون سیستم ها اغلب پیچیده اند و نمی توانیم همه چیز را همزمان در ذهنمان داشته باشیم. مدل سازی یعنی اینکه ما یک نسخه ساده تر از واقعیت ایجاد می کنیم تا بتوانیم رفتار سیستم را درک کنیم، پیش بینی کنیم و حتی با آن آزمایش کنیم بدون اینکه بخواهیم در دنیای واقعی ریسک کنیم. این مدل ها می توانند گرافیکی، ریاضیاتی یا مفهومی باشند. کتاب به اهمیت ایجاد مدل های سیستمی برای شفاف سازی ارتباطات و درک پویایی سیستم ها می پردازد و راهکارهایی برای ساختن این مدل ها ارائه می دهد.

نگرش فرآیندی: گام به گام تا بهبود عملکرد

بخش دوم کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی به نگرش فرآیندی می پردازد که مکمل دیدگاه کل نگری است. اگر کل نگری به ما یاد می دهد که چه چیزی در حال اتفاق افتادن است و چرا، نگرش فرآیندی روی چطور تمرکز می کند. این رویکرد به ما می گوید که برای رسیدن به یک هدف، باید روی جریان کارها و فعالیت ها تمرکز کنیم. یعنی به جای اینکه فقط نتیجه نهایی را ببینیم، به کل مسیری که طی می شود تا به آن نتیجه برسیم، دقت کنیم و سعی کنیم آن مسیر را بهتر و کارآمدتر کنیم.

فرآیندهای سازمانی: ستون های اصلی یک کسب وکار

هر سازمانی از فرآیندهای مختلفی تشکیل شده است. این فرآیندها فعالیت های مرتبط به همی هستند که برای تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت انجام می شوند. کتاب این فرآیندها را به چند دسته اصلی تقسیم می کند:

  • فرآیندهای اصلی (Core Processes): این ها مستقیماً با خلق ارزش برای مشتری در ارتباطند. مثلاً در یک شرکت تولیدی، فرآیند تولید محصول یا در یک بانک، فرآیند افتتاح حساب.
  • فرآیندهای پشتیبانی (Support Processes): این ها فرآیندهای اصلی را پشتیبانی می کنند و مستقیماً با مشتری در ارتباط نیستند، اما برای عملکرد صحیح سازمان ضروری اند. مثلاً فرآیند استخدام نیروی انسانی یا نگهداری تجهیزات.
  • فرآیندهای مدیریتی (Management Processes): این ها فرآیندهایی هستند که برای برنامه ریزی، کنترل و هدایت فرآیندهای اصلی و پشتیبانی به کار می روند. مثلاً فرآیند بودجه بندی یا ارزیابی عملکرد.

شناخت این فرآیندها، اولین گام برای مدیریت و بهبود آن هاست. با دید فرآیندی، می توانیم ببینیم که هر کاری که در سازمان انجام می شود، یک ورودی دارد، طی مراحلی تبدیل می شود و در نهایت یک خروجی ارائه می دهد.

سازمان های فرآیندگرا و مدیریت فرآیند محور: مدلی برای کارایی بالا

بعضی سازمان ها به جای اینکه بر اساس ساختار وظیفه ای (مثلاً بخش فروش، بخش تولید)، بر اساس فرآیندها سازماندهی شده اند. به این ها سازمان های فرآیندگرا می گویند. در چنین سازمان هایی، تمرکز اصلی روی جریان کار و خروجی هایی است که به مشتری ارائه می شود. مدیریت فرآیندگرا هم یعنی هدایت و بهینه سازی این فرآیندها به صورت مستمر.

در یک سازمان فرآیندگرا، همه کارکنان می دانند که کارشان چطور به مراحل قبلی و بعدی مرتبط است و چطور روی مشتری نهایی تأثیر می گذارد. این شفافیت و هماهنگی، باعث افزایش کارایی، کاهش خطاها و بهبود کیفیت خدمات می شود. مدیران در این نوع سازمان ها، بیشتر نقش هماهنگ کننده و تسهیل کننده را ایفا می کنند تا مدیران دستوری.

این رویکرد مدیریت، به سازمان ها کمک می کند تا انعطاف پذیرتر باشند و سریع تر به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهند.

کنترل و پایش فرآیندها: راهی برای اطمینان از رسیدن به هدف

فقط تعریف و طراحی فرآیندها کافی نیست؛ باید آن ها را پایش و کنترل هم کرد. این یعنی باید ببینیم آیا فرآیندها طبق انتظار عمل می کنند و به اهدافشان می رسند یا نه. برای این کار، از شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) استفاده می شود. مثلاً زمان انجام یک فرآیند، درصد خطاها، یا میزان رضایت مشتری از خروجی فرآیند. کتاب به اهمیت تعریف این شاخص ها و استفاده از ابزارهای کنترلی برای اطمینان از عملکرد بهینه فرآیندها می پردازد. این کنترل مستمر به سازمان ها امکان می دهد تا هرگونه انحراف را سریعاً شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهند.

مهندسی مجدد فرآیندها (BPR): وقتی نوسازی لازم است

گاهی اوقات، بهبودهای کوچک و تدریجی روی فرآیندها کافی نیست. ممکن است یک فرآیند آنقدر ناکارآمد و قدیمی شده باشد که نیاز به یک تغییر ریشه ای و اساسی داشته باشد. اینجا مهندسی مجدد فرآیندها (Business Process Reengineering – BPR) وارد عمل می شود. BPR یعنی بازطراحی کامل و ریشه ای فرآیندها برای دستیابی به بهبودهای چشمگیر در معیارهای عملکردی مثل هزینه، کیفیت، خدمت رسانی و سرعت. این کار معمولاً با کنار گذاشتن فرضیات قدیمی و تفکر از نو شروع می شود. کتاب به اهمیت و چگونگی پیاده سازی BPR می پردازد و نشان می دهد چطور این رویکرد می تواند تحولی بزرگ در سازمان ایجاد کند.

مدل سازی فرآیندها: نقشه های راه عملیات (UPN و UPMN)

همان طور که مدل سازی در کل نگری مهم است، در نگرش فرآیندی هم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدل سازی فرآیندها یعنی اینکه فرآیندها را به صورت بصری و با استفاده از نمادهای استاندارد نمایش دهیم تا همه بتوانند آن ها را بفهمند و با آن ها کار کنند. یکی از معروف ترین ابزارهای مدل سازی، BPMN (Business Process Model and Notation) است. کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی همچنین به ابزارها و نمادگذاری های خاصی مثل UPN (Universal Process Notation) و UPMN (Universal Process Model Notation) که برای مدل سازی فرآیندها استفاده می شوند، اشاره می کند. این مدل ها به شفافیت، ارتباطات بهتر و تحلیل دقیق تر فرآیندها کمک می کنند و راه را برای بهبود آن ها هموار می سازند.

نگاهی به محتوای کتاب: از سیر تا پیاز کل نگری و فرآیند

کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی به قلم نسرین بلوچ رودباری و سمیرا اسدی، خودش ساختار بسیار منطقی و منظمی دارد که در دو بخش اصلی، مفاهیم را قدم به قدم به خواننده معرفی می کند. این ساختار کمک می کند تا خواننده حتی اگر پیش زمینه ای نداشته باشد، بتواند به راحتی با مفاهیم پیچیده ارتباط برقرار کند و آن ها را درک نماید. این کتاب مثل یک راهنمای جامع عمل می کند که ابتدا پایه و اساس تفکر سیستمی را می گذارد و بعد روی آن، ساختمان نگرش فرآیندی را بنا می کند.

فصل اول: غواصی در دنیای کل نگری و نظریه سیستم ها

بخش اول کتاب، به طور کامل به مفهوم کل نگری و تئوری سیستم ها اختصاص دارد. این بخش مثل یک سفر عمیق به قلب مفاهیم سیستمی است. نویسندگان ابتدا فلسفه کل نگری را توضیح می دهند و تفاوت آن را با دیدگاه های جزئی نگر روشن می کنند. سپس، وارد جزئیات علم سیستم و تفکر سیستمی می شوند. اینجا می آموزیم که سیستم چیست، اجزای آن کدامند، و روابط بین این اجزا چگونه هستند. قوانین کلیدی تفکر سیستمی که پیش تر به آن ها اشاره کردیم (مثل حلقه های بازخورد، نقاط اهرمی و تاخیرها) به طور مفصل در این فصل بررسی می شوند.

همچنین، انواع سیستم ها با مثال های عملی توضیح داده می شوند تا خواننده بتواند این مفاهیم انتزاعی را در دنیای واقعی ببیند. مفاهیمی مثل مدل سازی سیستمی و سیستم های پیچیده هم در این بخش جای دارند. این فصل به ما یک چارچوب فکری قدرتمند می دهد تا بتوانیم هر پدیده ای را به عنوان یک سیستم ببینیم و تحلیل کنیم، چه آن پدیده یک سازمان باشد، چه یک خانواده، و چه حتی یک اکوسیستم طبیعی.

فصل دوم: سفر به سرزمین فرآیندها و مدیریت عملیاتی

بخش دوم کتاب، مکمل عالی بخش اول است و به نگرش فرآیندی و کاربردهای عملی آن در مدیریت عملیات می پردازد. اگر فصل اول به ما دید کل نگر می داد، این فصل به ما یاد می دهد که چطور این دید را به عمل تبدیل کنیم. در این بخش، تعریف و مبانی نگرش فرآیندی به دقت شرح داده می شود و روی اهمیت شناسایی، مدل سازی، اندازه گیری و بهبود مستمر فرآیندها تاکید می شود.

نویسندگان به تقسیم بندی فرآیندها (اصلی، پشتیبانی، مدیریتی)، سازمان های فرآیندگرا و ویژگی های مدیریت فرآیندگرا می پردازند. مباحثی مثل اهمیت کنترل و پایش فرآیندها با استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) و مهندسی مجدد فرآیندها (BPR) که برای ایجاد بهبودهای ریشه ای استفاده می شود، از دیگر محتویات مهم این فصل هستند. در نهایت، به مدل سازی فرآیندها و معرفی ابزارها و نمادگذاری های رایج مثل BPMN و همچنین UPN و UPMN که به طور خاص در این کتاب مطرح شده اند، پرداخته می شود. این فصل، به خواننده ابزارهایی عملی می دهد تا بتواند فرآیندهای موجود را تحلیل کند، بهبود بخشد و حتی فرآیندهای جدیدی را طراحی کند که کارآمدتر باشند.

به طور خلاصه، کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی یک نقشه راه کامل است که هم به شما یاد می دهد چطور ببینید (کل نگری) و هم چطور انجام دهید (نگرش فرآیندی). این دو مفهوم، مثل دو روی یک سکه اند که بدون یکی، دیگری ناقص است.

مزایا و نقاط قوت کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی (از دیدگاه ما)

این کتاب خلاصه کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی به چند دلیل واقعاً ارزشمند است و می تواند انتخاب خوبی برای هر کسی باشد که می خواهد در این زمینه ها عمیق تر شود:

  • جامعیت مباحث: کتاب به طور همزمان و با جزئیات کامل، دو حوزه مهم کل نگری و نگرش فرآیندی را پوشش می دهد. این جامعیت باعث می شود که نیازی به منابع متعدد نداشته باشید و تمام مفاهیم مرتبط را در یک جا پیدا کنید.
  • رویکرد علمی و آکادمیک با کاربرد عملی: با اینکه مباحث کتاب پایه علمی قوی دارند و برای دانشجویان و پژوهشگران بسیار مناسب است، اما زبان و مثال های آن به گونه ای است که کاربردهای عملی مفاهیم را هم به خوبی نشان می دهد. یعنی فقط تئوری محض نیست، بلکه راهنمای عمل هم هست.
  • زبان شیوا و ساختار منطقی: نویسندگان موفق شده اند مفاهیم پیچیده را به زبانی ساده و روان بیان کنند. ساختار دو فصلی کتاب هم باعث می شود که مطالب به صورت منطقی و پله به پله پیش برود و درک آن ها آسان تر شود. این ویژگی برای هر کسی که می خواهد از صفر شروع کند، یک مزیت بزرگ است.
  • نویسندگان متخصص: نسرین بلوچ رودباری و سمیرا اسدی در زمینه مدیریت و علوم سازمانی تخصص دارند، و این تخصص در عمق و دقت مطالب کتاب به وضوح پیداست.

کلام آخر: چرا مطالعه این خلاصه و خود کتاب ضروری است؟

در دنیای شلوغ و پر چالش امروز، داشتن یک دیدگاه جامع و یک رویکرد منظم برای حل مسائل، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی دقیقاً همین ابزارها را در اختیار ما می گذارد. فرقی نمی کند که یک مدیر سازمان بزرگ باشید، دانشجوی رشته های مرتبط، یا حتی یک فرد عادی که می خواهد زندگی شخصی اش را بهتر مدیریت کند؛ مفاهیم کل نگری و نگرش فرآیندی می توانند به شما دید و بینشی عمیق بدهند که از بسیاری از مشکلات جلوگیری کرده و به شما کمک کند تا راه حل های پایدار و مؤثرتری پیدا کنید.

همان طور که در این خلاصه کتاب کل نگری و نگرش فرآیندی ( نویسنده نسرین بلوچ رودباری، سمیرا اسدی ) دیدید، این دو رویکرد به هم وابسته و مکمل یکدیگر هستند. کل نگری به شما یاد می دهد که چطور ببینید و نگرش فرآیندی به شما می آموزد چطور انجام دهید. پیشنهاد ما این است که با دقت این خلاصه را مطالعه کنید و اگر احساس کردید که این مفاهیم به کارتان می آید و عطش یادگیری بیشتری دارید، حتماً خود کتاب اصلی را تهیه و مطالعه نمایید. مطمئن باشید که سرمایه گذاری روی این نوع دانش، یکی از بهترین تصمیم هایی است که می توانید برای توسعه فردی و حرفه ای خود بگیرید.

دکمه بازگشت به بالا