ما و دنیایی که با «هوش مصنوعی» متحول می شود!
یادداشت؛
تصویر کلیشه در مورد آینده جهان با گسترش هوش مصنوعی به دو دیدگاه متضاد منتهی می شود. این دو دیدگاه آینده ای را ترسیم می کنند که در آن فناوری می تواند هم یک فرصت تلقی شود و هم تهدید.
خبرگزاری آنا- نوید فرخی: هوش مصنوعی یکی از فناوری های پرکاربرد عصر حاضر است که کار های پیچیده را با سرعت بالا و بدون نیاز به مداخله انسان انجام می دهد. این فناوری با پیشرفت های کنونی در حال گسترش بوده و در آینده احتمالاً نقش برجسته تری را در زندگی ما ایفا خواهد کرد. برخی معتقدند هوش مصنوعی تا همین جا جنبه های مختلف زندگی انسان را به طرز چشمگیری تغییر داده است. این دگرگونی سؤالات مهمی را در مورد بشر و مسائل پیرامون او مطرح می کند.
تأثیر هوش مصنوعی بر اشتغال یکی از سریع ترین تغییراتی است که شاهد آن بوده ایم. ماشین ها اکنون کار هایی را انجام می دهند که زمانی تصور می شد مختص انسان است (مثل خلق آثار هنری رانندگی ترجمه و…) و بر کسی پوشیده نیست که ما تازه ابتدای مسیر پیشرفت های تصاعدی این فناوری هستیم و با تداوم این روند اجتناب ناپذیر این احتمال هست که مشاغل بیشتری توسط ماشین انجام شوند. به طور سنتی «کار» بخشی از هویت انسان را تشکیل می دهد. در طول تاریخ کار برای بقا و کسب درآمد اهمیت داشته و به زندگی انسان جهت می داده است. شغل یک فرد به او احساس تعلق و هدفمند بودن می دهد. اگر ماشین ها بتوانند وظایف ما را بهتر و کارآمدتر از خودمان انجام دهند این جنبه مهم از زندگی انسان چه سرانجامی خواهد داشت؟ آیا بشر راه های جدیدی برای تعریف هویت خود و مشارکت در جامعه پیدا خواهد کرد؟ یا برای یافتن معنا در دنیایی که دیگر به کار او نیازی نیست رو به تقابل می آورد؟
انقلاب صنعتی چهارم همچنین ما را وادار می کند تا در مورد مفهوم «هوشمند بودن» تجدید نظر کنیم. هوش انسان همیشه منحصر به فرد تلقی می شده است. مغز ما قادر به استدلال منطقی است و خصایص مهم دیگری مانند خلاقیت همدلی و قضاوت اخلاقی را نیز در بر می گیرد. با این حال در همین ایام اخیر ماشین ها به ما نشان داده اند که می توانند واکنش هایی مشابه برخی از جنبه های اساسی هوش ما را تکرار کنند (و حتی از ما پیشی بگیرند). در اینجا سؤالی عمیق مطرح است. باهوش بودن به چه معناست؟ آیا هوشمندی صرفاً توانایی پردازش اطلاعات و حل مسائل است و یا شامل برای مثال خودآگاهی و هوش عاطفی نیز می شود؟
این سؤالات در حوزه اخلاق نیز قابل بسط است. سیستم های هوش مصنوعی اگرچه به وسیله انسان ها ایجاد شده اند اما به طور مستقل عمل می کنند. خودمختاری در مفهوم فلسفی به توانایی فرد برای تصمیم گیری اشاره دارد. سیستم های هوش مصنوعی به ویژه نسل جدید این سیستم ها که از یادگیری ماشین و شبکه های عصبی مصنوعی استفاده می کنند نوعی استقلال عملیاتی را نشان داده اند. آنها می توانند از داده ها بیاموزند تصمیمات مختلف بگیرند و بدون دخالت مستقیم انسان دست به اقداماتی بزنند. این استقلال به ویژه در برهه ای که تصمیمات هوش مصنوعی بر زندگی انسان ها تأثیر می گذارد می تواند منجر به دوراهی های اخلاقی شود. به عنوان مثال در بخش پزشکی و مراقبت های بهداشتی هوش مصنوعی در تشخیص بیماری ها بسیار عالی عمل می کند. این فناوری به لطف یادگیری عمیق نشان داده که در برخی زمینه های تشخیصی سریع تر و دقیق تر از پزشکان متخصص می تواند به نتیجه برسد.
در حالی که به کارگیری هوش مصنوعی در اینجا کارایی و دقت را بهبود می بخشد اما نگرانی هایی را در مورد مسئولیت های ماشین به وجود می آورد. اگر سیستم هوش مصنوعی یک هزارم درصد اشتباه کند چه کسی مسئول است؟ به عبارت دیگر اگر یک سیستم هوش مصنوعی مرتکب خطای پزشکی شود مقصر کیست؟ آیا ماشین می تواند از نظر اخلاقی پاسخگو باشد یا مسئولیت بر عهده سازندگان آن است؟ و یا شاید اپراتور های انسانی که با آن کار می کنند باید پاسخگو باشند؟
قابلیت عملیاتی بالای هوش مصنوعی به لطف کلان داده میسر شده است. در مبحث نظارت و جمع آوری داده ها مسائلی جدی و نگران کننده در مورد حریم خصوصی و خودمختاری مطرح است. فناوری های هوش مصنوعی رفتار انسان را به طرق بی سابقه ای رصد و تحلیل می کند. این قابلیت از جنبه هایی سودمند است اما حریم خصوصی و آزادی فردی را نیز تهدید می کند. ازاین رو تدوین دستورالعمل های اخلاقی برای صیانت از حقوق اساسی انسان اهمیت پیدا می کند.
یکی دیگر از ابعاد هوش مصنوعی تأثیر آن بر روابط انسانی است. دستیاران هوش مصنوعی می توانند جا های خالی را برای ما پر کنند. در حقیقت همین حالا دستیاران هوش مصنوعی تان اطلاعاتی را در موردتان می دانند که حتی شاید خانواده تان هم از آن مطلع نباشد. با این حال روی دیگر این مزیت این است که به طور بالقوه در انسان احساس انزوا ایجاد می کنند. تعاملات مجازی به واسطه هوش مصنوعی با ارتباطات چهره به چهره و تعاملات حقیقی قابل قیاس نیست و فاقد عمق مطلوب است. در نتیجه افراد اگرچه ممکن است فکر کنند بیش از هر زمان دیگری به جهان «متصل» هستند اما همزمان با احساس تنهایی و رنج دست وپنجه نرم می کنند.
علاوه بر این محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی مانند آثار هنری موسیقی ادبیات و… می تواند درک ما از خلاقیت را به چالش بکشد. خلاقیت از دیرباز به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد انسانی تلقی می شد. وقتی ماشین ها اثر هنری خلق می کنند آیا محصول شان را می توانیم واقعاً خلاقانه بپنداریم؟ یا آثارشان صرفاً خروجی الگوریتم های پیچیده است؟
در حالی که هوش مصنوعی به تکامل خود ادامه می دهد تفکر فلسفی در این حوزه ضروری به نظر می رسد. پیامد های عمیق تر این فناوری برای جامعه بشری چیست؟ قرار است چه نوع دنیایی را با هوش مصنوعی بسازیم؟ چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که این فناوری در نهایت زندگی نوع بشر را بهبود می بخشد؟ اینها سؤالاتی است که نیاز به تأمل دقیق و هم فکری جمعی دارد.
منبع: ana.ir