علل و پیامدهای کمبود نیرو در شرکت‌های کوچک

افراد شما بزرگ‌ترین منبع شما هستند. رفتار منصفانه با کارمندان و فراهم کردن فرصت‌‌هایی برای رشد آنان به شما کمک می‌کند تا ایده‌های خود را عملی کنید و به اهداف تجاری‌تان دست پیدا کنید. این دقیقا همان کاری است که نیروی انسانی به‌خوبی از عهده‌ی آن برمی‌آید. در این مطلب می‌خوانید تعریف نیروی انسانی چیست و با اهمیت و وظایف نیروی انسانی آشنا خواهید‌شد. با ما همراه باشید.

کمبود نیروی انسانی چیست؟ [روش های جبران کمبود نیروی انسانی]

نیروی انسانی چیست؟

نیروی انسانی اصطلاحی است که برای توصیف مدیریت و توسعه کارمندان در یک سازمان به‌ کار ‌می‌رود. در نهایت، کل آن درمورد افزایش عملکرد و بازدهی کارمندان است.به طور سنتی، نیروی انسانی بر استخدام، اخراج و بررسی حقوق سالانه متمرکز بود؛ اما در حال حاضر نیروی انسانی شکل جدیدی گرفته‌است و محدوده‌ی وسیع‌تری را پوشش می‌دهد.

وظایف اصلی نیروی انسانی عبارت‌اند از:

  • استخدام؛
  • ؛
  • مدیریت ؛
  • مزایای کارمندان؛
  • مدیریت تعطیلات؛
  • آموزش و توسعه؛
  • رعایت قوانین استخدام؛
  • رعایت ایمنی.

البته این وظایف فقط به همین لیست ختم نمی‌شوند. نیروی انسانی نقش مهمی در توسعه‌ی مثبت و بهبود تعامل و کارمندان ایفا می‌کند و هم‌چنین سلامت روانی آنان و توسعه‌ی فردی‌شان را بر عهده می‌گیرد.

علت اهمیت نیروی انسانی چیست؟

نیروی انسانی در کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط می‌تواند به‌سادگی نادیده گرفته شود. بسیاری از کار‌آفرینان، کسب‌وکار خود را به‌سرعت آغاز می‌کنند، اما به محض شکوفایی، نیازمند روبه‌رویی با مسئله‌ای به نام «» هستند.

مدیریت کارکنان به زمان و مهارت‌های خاصی نیاز دارد؛ به‌علاوه، مربوط به حوزه‌ای از تخصص‌هاست که بسیاری از صاحبان کسب‌وکارها اطلاعی درمورد آن ندارند. صرف‌نظر از مهارت‌ها، ارزش نیروی انسانی در کسب‌وکار بلافاصله آشکار نمی‌شود.

مدیران کسب‌وکارها گمان می‌کنند که فقط با چند کارمند و رسیدگی به آنان می‌توانند تجارتشان را مدیریت و بر کارمندان نظارت کنند؛ اما به مرور زمان، هنگامی که کسب‌وکاری رشد می‌کند، رهبران متوجه می‌شوند که زمانی برای درگیربودن با مدیریت و استخدام روزانه‌ی افراد ندارند و تمرکزشان روی کار و افراد از بین می‌رود. این اشتباه هزینه‌بری است و می‌تواند بر رضایت کارمندان، فرهنگ شرکت و موفقیت بلندمدت تأثیر بگذارد.

به عواقب نیروی انسانی ضعیف فکر کنید. در این حالت، کارمندان احساس مورد حمایت واقع‌شدن ندارند، به آنان فرصتی داده نمی‌شود، ساعات طولانی کار می‌کنند و در نهایت آن‌ها برای ادامه‌ی کار از دست می‌رود. کمبود نیرو در شرکت‌های کوچک یک معضل اصلی و جهانی بوده و از مهمترین چالش‌ها و نگرانی‌های کسب‌وکارهای کوچک است.

برآورده نکردن انتظارات نیروی انسانی تأثیر مستقیمی بر درآمد شما خواهد گذاشت و شهرتتان را به عنوان یک کارفرمای ناموفق در جذب استعدادها و مشتریان، لکه‌دار خواهد کرد. به عنوان مثال، سرویس اوبر (UBER) را در نظر بگیرید.

رشته‌ی فجایع نیروی انسانی، از موارد آزار جنسی گرفته تا نادیده گرفتن شکایات کارمندان و اثرات منفی ناشی از مسائل دیگر، در نهایت بسیاری را از کار در این مجموعه و استفاده از خدمات این سرویس منصرف کرد. در این مثال، نیروی انسانی بد و ناکارآمد برند اوبر را نابود کرد.حال که با اهمیت نیروی انسانی آشنا شدید، در ادامه‌ی مطلب به وظایف نیروی انسانی می‌پردازیم.

وظایف اصلی نیروی انسانی چیست‌؟

۱. استخدام و آنبردینگ نیرو

پیدا کردن افراد مناسب برای استخدام در کسب‌وکار شما می‌تواند دشوار باشد. می‌تواند ماه‌ها طول بکشد و بروز هرگونه اشتباه در آن می‌تواند هزینه‌های هنگفتی را به بار آورد. پیدا کردن یک معیار متناسب در هنگام استخدام افراد یکی از مهم‌ترین جنبه‌های نیروی انسانی است. اگر افراد بسیار یا کمی را استخدام کنید یا افراد نامناسبی را سر کار بیاورید، در نهایت کسب‌وکارتان آسیب می‌بیند.

اهمیت آنبردینگ یا پذیرش سازمانی نیروهای جدید شاید نادیده‌گرفته‌شده‌ترین بخشِ فرایند استخدام باشد. آنبردینگ خوب، مشارکت کارکنان را به حداکثر می‌رساند و را افزایش می‌دهد. در مقابل، آنبردینگ ضعیف می‌توانند تأثیری بسیار منفی داشته‌باشد و کارکنان مستعد جدید را از همان ابتدا نسبت به کارشان بی‌علاقه کند.

۲. مدیریت عملکرد و آموزش

، آموزش و توسعه بخش بزرگی از نیروی انسانی را شامل می‌شود. تقریبا همه‌ی کارمندان شکاف مهارتی دارند، اما مدیریت عملکرد به رفع این مسئله کمک می‌کند. یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر، مدیران را قادر می‌سازد تا از کارکنانی که نیاز به حمایت دارند، حمایت کنند و افرادی را که مستعد شکوفایی هستند، شناسایی کنند.

تحقیقات نشان داده‌اند که توسعه‌ی عملکرد کارمندان به مشارکت بهتر آنان، افزایش بهره‌وری، کاهش انتقال یا اخراج آنان و فرهنگ مثبت‌تر محیط کار کمک می‌کند. آموزش و توسعه‌ی جامع به تقویت هرگونه ضعف موجود در شرکت و همچنین مدیران، کمک می‌کند. در واقع، سرمایه‌گذاری روی کارمندان، سازمان شما را تقویت می‌کند و به کسب‌وکارتان قدرت رقابت می‌بخشد.

۳. ایجاد و حفظ فرهنگ سازمانی

امروزه، زمانی که بحث از فرهنگ یک شرکت به میان آید، نیروی انسانی نقش مهمی را ایفا می‌کند. فرهنگ باعث تعامل کارمندان، و در نهایت، موفقیت کسب‌وکار می‌شود. دلیل اهمیت نیروی انسانی این است که نقش کلیدی را در توسعه، تقویت و تغییر فرهنگ شرکت‌ها ایفا می‌کند.

پرداخت، مدیریت عملکرد، آموزش و توسعه، استخدام و تقویت ارزش‌های کسب‌وکار، همه و همه عناصر مهم و ضروری یک شرکت هستند و در نهایت، تحت پوشش نیروی انسانی قرار می‌گیرند. فرهنگ‌سازی کارِ آسانی نیست، بلکه به یک رویکرد چندجانبه، رسیدگی و پرورش مداوم نیاز دارد.

۴. ارتباطات کاری

کسب‌وکارها برای عملکرد خوب به ارتباطات مؤثر نیاز دارند و اغلب نحوه‌ی برقراری ارتباطات کاری از سوی نیروی انسانی تعریف می‌شود. ارتباطات خوب سوء‌تفاهم‌ها را کاهش می‌دهد، مشارکت کارکنان را افزایش می‌دهد، پایه و اساس روابط بهتر را با مشتری ممکن می‌سازد، نوآوری و را تشویق می‌کند و به ایجاد یک فرهنگ مثبت کمک می‌کند.

۵. رعایت قوانین و مقررات

متخصصان نیروی انسانی از قوانین کارفرمایی و الزامات نظارت بر کارکنان درک کاملی دارند. نباید این محدوده‌ی بزرگ را دست‌کم گرفت. یک شکایت از اخراج ناعادلانه می‌تواند هزینه‌های زیادی به‌دنبال باشد.

جمع‌بندی

در این مطلب به اهمیت نیروی انسانی و وظایف اصلی آن پرداختیم. استخدام کارشناس نیرویِ انسانیِ اختصاصی برای شرکت‌های کوچک و متوسط اقدامی تجملی‌ نیست، بلکه ضرورت دارد. کارآفرینان برای شروع کسب‌وکارشان به دانش نیروی انسانی احتیاج دارند. در حالی استخدام و مراقبت از نیروی انسانی مشکل به نظر می‌رسد، در نهایت می‌تواند از خطرات و هزینه‌های احتمالی جلوگیری کند.

نیازهای نیروی انسانی یا استخدام یک مدیر منابع انسانی پاره‌وقت به رهبران کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا بر رشد تجارتشان تمرکز کنند. داشتن کسی که به امور و مشکلات مربوط به کارمندان رسیدگی کند، از مدیریت مرخصی‌ها گرفته تا مواردی فراتر از آن، کسب‌وکارتان را منعطف نگه می‌دارد و علاقه‌ی کارمندانتان را به کاری که در آن مشغول هستند، بیش‌تر می‌کند.

به نام خدا. مدیران برخی از شرکتها به دلیل شرایط سخت اقتصادی ممکن است به فکر کاهش تعداد نیروی انسانی خود بیفتند. شاید در نگاهی اول و با تحلیلی ساده به نظر برسد که این کار می‌تواند یکی از راه‌های مناسب در این شرایط باشد و یا حتی در شرایط بحرانی تنها گزینه موجود باشد.

گر چه ارزیابی این موضوع در سازمان‌های ایرانی نیاز به تحقیقات خاص خود دارد، اما تحقیقات و تجارب بین المللی نشان می‌دهد که این اقدام الزاماً در افزایش عملکرد سازمان‌ها در شرایط سخت اقتصادی موفق نیست. شاید یکی از پیش فرض‌های اساسی و‌گاه اشتباه برخی مدیران در فرایند کاهش نیروی انسانی این باشد که کاهش هزینه‌های نیروی انسانی موجب کاهش هزینه‌ها و در نتیجه بهبود شرایط عملکرد مالی شرکت می‌شود. اما نکته کلیدی اینست که الزاماً در فرایند کاهش تعداد نیروی انسانی بقیه عوامل سازمانی ثابت باقی نمی‌مانند.

پیش فرض اشتباه دوم می‌تواند این باشد که مفهوم کوچک سازی (downsizing) از دید برخی مدیران فقط به معنای کاهش تعداد نیروی انسانی است. این در حالی است که این مفهوم در بیشتر تعاریف تخصصی این حوزه هر سه بعد کاهش هزینه‌های پرسنلی، بهبود بهره وری در فرایند‌ها و کارایی کل سازمان را در بر می‌گیرد (کامرون، ۱۹۹۴).

دکمه بازگشت به بالا