سردار یعقوبعلی نظری اسپری فلفل | هر آنچه باید از این ماجرا بدانید

سردار یعقوبعلی نظری اسپری فلفل | هر آنچه باید از این ماجرا بدانید

سردار یعقوبعلی نظری اسپری فلفل

داستان اسپری فلفل در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد، ۱۵ فروردین ۱۴۰۱، وقتی زنان بلیت به دست پشت درهای بسته ماندند و با گاز فلفل پذیرایی شدند، یکی از تلخ ترین و پربحث ترین حوادث این سال ها بود که پای سردار یعقوبعلی نظری، استاندار وقت خراسان رضوی، را به میان کشید و اظهارات او ابهامات زیادی را ایجاد کرد. این اتفاق، جنجال های زیادی را به پا کرد و جامعه را با سوالات اساسی درباره حقوق شهروندی و مسئولیت پذیری مسئولین روبه رو ساخت.

این اتفاق، مثل یک زنگ خطر بود؛ هم برای مسئولان و هم برای جامعه. کمتر کسی فکرش را می کرد که یک بازی فوتبال، به این شکل تلخ به پایان برسد و رد پای خود را در حافظه جمعی جامعه باقی بگذارد. ماجرای حادثه ورزشگاه مشهد زنان را می شود از جنبه های مختلفی بررسی کرد: از چرایی ممانعت از ورود بانوان گرفته تا نحوه برخورد با آن ها، و اینکه اصلاً چرا پای اسپری فلفل به این ماجرا باز شد. در ادامه، سعی می کنیم این قضیه را با تمام جزئیاتش، بدون جانبداری و با یک لحن خودمانی و دقیق تر، زیر ذره بین بگذاریم و ببینیم چه شد که این داستان این قدر پرحاشیه و جنجالی از آب درآمد.

ماجرای ورزشگاه امام رضا(ع): چی شد که اینطور شد؟

تصور کنید با کلی ذوق و شوق، بلیت بازی تیم ملی را خریده اید، دلتان می خواهد تیم محبوبتان را از نزدیک تشویق کنید، آن هم بعد از مدت ها انتظار و محدودیت. برای خیلی از خانم ها، این رویا در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۱ در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد به یک کابوس تلخ تبدیل شد. قرار بود بازی ایران و لبنان، در چارچوب مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲، یک جشن ملی باشد، اما شد محل جدال و نارضایتی و به جای شور و هیجان، صحنه هایی از غم و اندوه را رقم زد.

۱.۱. پیش زمینه های یک امیدواری بزرگ

بازی ایران و لبنان برای فوتبال ما در آن مقطع از اهمیت زیادی برخوردار بود؛ یک گام بلند به سمت جام جهانی که می توانستیم با یک برد قاطعانه برداریم. شور و هیجان خاصی بین مردم، به ویژه عاشقان فوتبال، به راه افتاده بود. اما چیزی که این بار این هیجان را دوچندان کرده بود، زمزمه هایی بود که از حضور بانوان در ورزشگاه ها به گوش می رسید. مدت ها بود که این مطالبه از سوی زنان و فعالان اجتماعی مطرح بود و حالا، انگار یک بارقه امید، هرچند کوچک، برای تحقق آن روشن شده بود.

وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال هم تا حدی روی این مسئله تاکید کرده بودند و همین باعث شد تا موجی از استقبال برای خرید بلیت به راه بیفتد. سامانه بلیت فروشی آنلاین هم در دسترس بود و تعداد قابل توجهی از زنان توانستند با امید و آرزو، بلیت تهیه کنند. هر کسی که بلیت می خرید، فکر می کرد که قرار است بخشی از یک تاریخ سازی باشد؛ نه فقط یک بازی فوتبال، بلکه شکستن یک سد دیرینه. همه چیز داشت خوب پیش می رفت و انگار قرار بود یک اتفاق تاریخی و شیرین رقم بخورد. انتظار می رفت که حضور زنان در ورزشگاه امام رضا(ع) به آرامی و با رعایت پروتکل ها انجام شود، اما خب، همیشه هم آنطور که فکر می کنیم نمی شود و گاهی اوقات سرنوشت چیز دیگری رقم می زند.

این بلیت فروشی گسترده برای خانم ها، خودش نشان دهنده علاقه و اشتیاق شدید آن ها برای حمایت از تیم ملی و تجربه حضور در فضاهای ورزشی بود. این یک رویداد کم سابقه در مشهد به حساب می آمد و از همین رو، حساسیت های ویژه ای داشت. پیش بینی می شد که هزاران زن، بلیت به دست، در روز مسابقه به سمت ورزشگاه حرکت کنند. همین پیش بینی ها می توانست تلنگری برای برنامه ریزی دقیق تر و جلوگیری از هرگونه تنش باشد، اما ظاهراً این پیش بینی ها به درستی مدیریت نشد.

۱.۲. روز واقعه: ۱۵ فروردین ۱۴۰۱، کابوسی که واقعی شد

رسیدیم به روز موعود، ۱۵ فروردین ۱۴۰۱. زنان بلیت به دست، با کلی اشتیاق و امید، جلوی گیت های ورودی ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد جمع شده بودند. اما چی دیدند؟ درهای بسته و مامورانی که با قاطعیت اجازه ورود نمی دادند. ساعت ها انتظار در هوای گرم مشهد، کم کم تبدیل به کلافگی و بعد هم عصبانیت شد. فریادها بالا گرفت، مطالبه گری ها شروع شد و تنش بین ماموران و خانم ها هر لحظه بیشتر می شد. زنانی که بلیت قانونی داشتند، حق خود می دانستند که وارد ورزشگاه شوند، اما با دیوار سفت و سختی از ممانعت روبه رو بودند.

متاسفانه، چیزی که نباید اتفاق می افتاد، افتاد. در اوج این تنش ها و زمانی که تجمع به اوج خود رسیده بود، ناگهان عده ای با اسپری فلفل به سمت جمعیت پاشیدند. صحنه ها دردناک و غیرقابل باور بود؛ زنانی که چشمانشان می سوخت، به سرفه افتاده بودند و تلاش می کردند بچه های کوچکشان را از مهلکه ی گاز فلفل نجات دهند. جیغ و داد و گریه، فضای اطراف ورزشگاه را پر کرده بود. ویدئوها و تصاویر این لحظات دلخراش به سرعت در شبکه های اجتماعی دست به دست شد و موجی از خشم، انزجار و اعتراض را به دنبال داشت. مردم عادی از این حجم خشونت و بی تدبیری بهت زده بودند.

گزارش های غیررسمی از مصدومیت ده ها نفر بر اثر این حادثه حکایت می کرد و حتی خبرهایی از بازداشت تعدادی از زنان معترض منتشر شد. پاشیدن گاز فلفل به زنان در مشهد، به تیتر اصلی اخبار داخلی و خارجی تبدیل شد و به شدت وجهه کشور را تحت تاثیر قرار داد. این تصاویر برای خیلی ها یادآور رفتارهای تندروانه بود و باعث شد انتقادات زیادی به نحوه مدیریت بحران و برخورد با شهروندان مطرح شود. این اتفاق، بیش از آنکه یک حادثه فوتبالی باشد، به یک نماد از چالش های اجتماعی و حقوق شهروندی در کشور تبدیل شد.

نکته تلخ ماجرا این بود که زنان تنها به دلیل مطالبه حقوق اولیه خود و ورود به فضایی که بلیت قانونی آن را در دست داشتند، مورد چنین برخوردی قرار گرفتند. این موضوع، سوالات جدی درباره کرامت انسانی و نحوه مواجهه با اعتراضات مسالمت آمیز را مطرح کرد.

سردار یعقوبعلی نظری: سکاندار خراسان رضوی و کوهی از ابهامات

بعد از هر بحرانی، اولین چیزی که مردم می خواهند، شفاف سازی، مشخص شدن مسئولیت ها و پاسخگویی است. در ماجرای اسپری فلفل ورزشگاه مشهد هم همین بود. چشم ها به سمت مسئولین استانی، به ویژه استاندار وقت، سردار یعقوبعلی نظری، چرخید تا ببینند چه کسی این وضعیت را روشن می کند و ابهامات را برطرف می سازد.

۲.۱. سردار نظری: از فرماندهی تا استانداری

سردار یعقوبعلی نظری، قبل از اینکه سکان استانداری خراسان رضوی را به دست بگیرد، سوابق طولانی و پررنگی در نیروهای مسلح، به خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، داشت. او سال ها به عنوان فرمانده سپاه امام رضا(ع) خراسان رضوی فعالیت کرده بود و پیش از آن هم سوابق دیگری در این نیرو و رده های مدیریتی مختلف در استان داشت. این سوابق نظامی و انتظامی، باعث می شد انتظار واکنش ها و مدیریت خاصی از او در چنین ماجرایی برود. مردم انتظار داشتند یک فرد با تجربه مدیریتی بالا، راه حلی برای این بحران ارائه دهد و مسئولیت ها را شفاف کند.

وقتی حادثه اسپری فلفل در ورزشگاه امام رضا(ع) رخ داد، تمام نگاه ها به سمت استاندار وقت، سردار نظری، معطوف شد. موقعیت او به عنوان عالی ترین مقام اجرایی استان، او را در کانون توجه قرار داده بود. افکار عمومی، رسانه ها و حتی بسیاری از سیاسیون، منتظر شنیدن توضیحات او بودند تا بفهمند چه کسی مسئول این وضعیت نابسامان و دلخراش بوده است.

۲.۲. اولین واکنش ها و اظهارات پر از سوال

سردار نظری خیلی زود، بعد از این حادثه، وارد میدان شد و با خبرنگاران صحبت کرد. اما اظهاراتش بیشتر از اینکه گره ای باز کند، گره های تازه ای به سوالات مردم اضافه کرد. او با یک لحن توجیهی، تاکید کرد که تصمیمات مربوط به حضور تماشاگران، اصلا استانی نبوده. این حرف، مثل این بود که مسئولیت را از دوش استانداری بردارد و بندازد گردن نهادهای بالادستی و پایتخت. انگار می گفت ما فقط اجراکننده بودیم و تصمیم گیرنده نبودیم.

سردار یعقوبعلی نظری در اظهارات رسمی اش درباره حواشی بازی ایران لبنان مشهد و مسئله اسپری فلفل گفت: تصمیماتی که در خصوص بازی تیم های ملی فوتبال ایران و لبنان گرفته شده بود، استانی نبود. حضور تماشاگران به تصمیم ستاد ملی کرونا انجام شد و تعیین تعداد و ترکیب تماشاگران نیز بر عهده وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال بود. آنچه که به استان مربوط می شد، برگزاری مسابقه بر اساس تصمیمات اتخاذ شده بود.

او پای ستاد ملی کرونا، وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون فوتبال را وسط کشید و گفت مسئولیت تعیین تعداد و ترکیب تماشاگران با آن ها بوده است. این فرافکنی، خشم افکار عمومی را بیشتر کرد، چرا که مردم انتظار پاسخگویی مستقیم داشتند، نه پاس دادن مسئولیت. همچنین، با تاکید بر حرمت امام هشتم و فرهنگ رضوی در مشهد، سعی کرد حساسیت های موجود در این شهر را توجیه کند و تلویحاً بگوید که مشهد جایگاه خاصی دارد و شاید برخی قوانین عادی در آنجا متفاوت اجرا شود.

نظری حتی منکر نقش مستقیم نماینده ولی فقیه در استان در صدور دستور ممانعت یا استفاده از اسپری فلفل شد و گفت که ایشان اصلاً در آن مقطع در استان حضور نداشتند. این اظهارات، با لحنی کاملاً توجیهی و تبرئه کننده، سعی داشت استانداری را از بار مسئولیت مستقیم این حادثه رها کند و به نوعی، پای شخص دیگری را به میان نیاورد. این توضیحات، اگرچه قصد شفاف سازی داشتند، اما بیشتر به یک گریز از مسئولیت شبیه بودند و نتوانستند افکار عمومی را قانع کنند. توضیحات یعقوبعلی نظری درباره اسپری فلفل، به جای آرام کردن اوضاع، بحث و جدل ها را بیشتر کرد.

اینجا بود که بحث انتقادات از استاندار خراسان رضوی بالا گرفت. خیلی ها می گفتند حتی اگر تصمیم گیری اصلی با استان نبوده، مسئولیت مدیریت بحران و نحوه برخورد با شهروندان در محدوده جغرافیایی استانداری، با شخص استاندار است. این نوع واکنش ها، نشان می داد که افکار عمومی، مسئولین محلی را در این گونه حوادث، جدا از نهادهای مرکزی نمی داند و از آن ها انتظار پاسخگویی دارد.

مسئولیت پذیری: زنجیره ای که پاره شد

یکی از مهم ترین و پیچیده ترین ابهامات ماجرای اسپری فلفل در ورزشگاه مشهد، بحث مسئولیت پذیری بود. هر نهادی توپ را به زمین دیگری می انداخت و در این میان، مردم و به خصوص زنانی که آسیب دیده بودند، ماندند و سوالات بی پاسخشان. این وضعیت، حس بی عدالتی و عدم وجود یک متولی مشخص را در جامعه تقویت می کرد.

۳.۱. اختیارات و ابهامات قانونی

قانون، اختیارات مشخصی برای هر یک از نهادهای درگیر در برگزاری رویدادهای عمومی و ورزشی قائل است: استاندار، وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و حتی ستاد ملی کرونا در آن مقطع. اما در این حادثه، به نظر می رسید که این زنجیره تصمیم گیری، به جای یکپارچگی، پاره شده بود. استانداری مدعی بود که تصمیمات فرااستانی است و مسئولیت را به نهادهای بالادستی ارجاع می داد. در مقابل، وزارت ورزش و فدراسیون هم ممکن بود دلایل خودشان را برای شرایط پیش آمده داشته باشند و استانداری را مسئول تامین امنیت و مدیریت محلی بدانند.

این ابهامات و تناقضات در مسئولیت پذیری بین نهادهای مختلف، باعث می شد هیچ کس مسئولیت کامل را به عهده نگیرد و در نهایت، یک سردرگمی حقوقی پیش بیاید. از طرفی، حقوق شهروندی زنان برای ورود به اماکن عمومی با بلیت قانونی، کاملاً نادیده گرفته شد که خودش محل بحث و اعتراض جدی بود. وقتی یک شهروند با بلیت قانونی، از ورود به یک مکان عمومی محروم می شود و با او چنین برخوردی صورت می گیرد، یعنی اصول اولیه حقوق شهروندی زیر سوال رفته است.

به طور کلی، در این نوع حوادث، چند نهاد می توانند نقش داشته باشند و وظایف مشخصی برایشان تعریف شده است:

  • استانداری: مسئولیت تامین امنیت و مدیریت کلان در سطح استان، هماهنگی بین دستگاه ها.
  • نیروی انتظامی: مسئول حفظ نظم عمومی، برخورد با اغتشاشات و اجرای دستورات قضایی و امنیتی.
  • وزارت ورزش و جوانان: سیاست گذاری کلی در امور ورزشی، هماهنگی با فدراسیون ها.
  • فدراسیون فوتبال: برگزارکننده اصلی مسابقه، مسئول بلیت فروشی و مدیریت داخلی ورزشگاه.
  • ستاد ملی کرونا: در آن مقطع مسئول تعیین پروتکل های بهداشتی و محدودیت های حضور تماشاگران به دلیل شیوع ویروس.

اما مشکل اینجا بود که هیچ کدام از این نهادها، مسئولیت مستقیم استفاده از اسپری فلفل را به عهده نگرفتند و هر یک سعی در فرافکنی داشتند. این مسئله، مسئولیت حادثه ورزشگاه امام رضا را پیچیده تر و حل آن را دشوارتر کرد.

۳.۲. اسپری فلفل: مجاز یا غیرمجاز؟

استفاده از اسپری فلفل در ایران، دارای پروتکل ها و مقررات خاصی است و معمولاً در موارد خاص و برای کنترل اغتشاشات شدید، درگیری های خشونت آمیز یا دفاع شخصی ماموران مجاز است. سوال اصلی که ذهن همه را درگیر کرده بود این بود: آیا تجمع زنان بلیت به دست که تنها خواهان ورود به ورزشگاه بودند و به صورت مسالمت آمیز اعتراض می کردند، یک اغتشاش محسوب می شد که نیاز به استفاده از اسپری فلفل داشته باشد؟ بسیاری معتقد بودند که این اقدام، نه تنها قانونی نبود و در دایره اختیارات نیروهای حافظ نظم قرار نمی گرفت، بلکه غیرانسانی، نامتناسب با شرایط و فراتر از حدود اختیارات بود. این ابعاد حقوقی، به شدت مورد نقد و بررسی قرار گرفت و باعث شد سوالات جدی در مورد آموزش و پروتکل های نیروهای مسئول مطرح شود.

یک نکته مهم این بود که آیا دستور استفاده از اسپری فلفل از مراجع قانونی و دارای صلاحیت صادر شده بود یا خیر. اگر این اقدام بدون دستور و خودسرانه انجام شده بود، مسئولیت فردی و جمعی مامورین و فرماندهان مربوطه بیشتر به چشم می آمد و باید با متخلفان برخورد جدی تری می شد. این ابهامات، حس بی عدالتی را در جامعه بیشتر می کرد و مردم را نگران از این می ساخت که مبادا در موارد مشابه نیز برخوردهای خارج از عرف و قانون تکرار شود.

قوانین مربوط به استفاده از این تجهیزات، بسیار روشن هستند و اجازه استفاده در هر شرایطی را نمی دهند. وقتی نیروی حافظ نظم، از ابزارهایی مانند اسپری فلفل استفاده می کند، باید بر اساس آموزش های حرفه ای و در چارچوب قانون باشد. آنچه در مشهد اتفاق افتاد، به نظر بسیاری از ناظران و کارشناسان، مغایر با این پروتکل ها بود.

۳.۳. پیگیری های قضایی: چه شد؟

بعد از این حادثه، طبیعی بود که انتظار می رفت پیگیری های قضایی جدی و شفاف انجام شود تا مقصرین شناسایی و مجازات شوند. این یک مطالبه عمومی و رسانه ای بود. اما متاسفانه، گزارش های شفاف و کاملی در خصوص نتایج این پیگیری ها منتشر نشد. آیا شکایتی مطرح شد؟ بله، برخی از زنان آسیب دیده و وکلایشان اقدام به طرح شکایت کردند. اما آیا کسی محاکمه یا مجازات شد؟ پاسخ به این سوالات همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است و هیچ خبر رسمی و قطعی در این باره به دست مردم نرسید. این عدم شفافیت در پیگیری های قضایی، خود یکی از نقاط تاریک این پرونده است و حس بی اعتمادی را در جامعه تقویت می کند.

عدم اعلام عمومی نتایج یا حتی عدم وجود نتایج محسوس، این باور را تقویت کرد که شاید اراده ای برای برخورد جدی با مسببان این حادثه وجود نداشته است. این موضوع برای افکار عمومی، به خصوص فعالان حقوق زنان و رسانه ها، بسیار مهم بود، چرا که به معنای بی نتیجه ماندن مطالبه عدالت بود. پوشش رسانه ای حادثه مشهد نیز بارها بر این موضوع تاکید کرد که مردم خواستار شفافیت و پاسخگویی هستند.

سکوت در برابر این حادثه و عدم پیگیری مؤثر، این پیام را به جامعه منتقل می کرد که ممکن است در آینده نیز شاهد تکرار چنین حوادثی باشیم، بدون اینکه کسی مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. این مسئله، از نظر اجتماعی و حقوقی، بسیار نگران کننده بود و به یک مطالبه دائمی در خصوص تضمین حقوق شهروندی تبدیل شد.

بازتاب های حادثه: موجی از انتقاد و خشم

حادثه ورزشگاه مشهد و مسئله اسپری فلفل، نه تنها در ایران، که در سطح بین المللی هم بازتاب گسترده ای داشت و واکنش های زیادی را به دنبال آورد. این اتفاق، از یک حادثه محلی فراتر رفت و به یک موضوع ملی و بین المللی تبدیل شد که ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری پیدا کرد.

۴.۱. واکنش های داخلی: از مجلس تا فضای مجازی

در داخل کشور، این حادثه با انتقادات تندی از سوی فعالان اجتماعی، نمایندگان مجلس و چهره های سیاسی روبه رو شد. علی مطهری، نماینده سابق مجلس، یکی از منتقدان سرسخت این ماجرا بود و با لحنی تند، این اقدام را تقلید از رفتار طالبان خواند. این جمله، در آن زمان حسابی سر و صدا کرد و نشان داد که حتی در میان مسئولان سابق، چنین رفتارهایی با واکنش منفی مواجه می شود. رسانه های داخلی هم، با وجود محدودیت ها، به پوشش رسانه ای حادثه مشهد پرداختند و با انتشار گزارش ها و مصاحبه ها، سعی در روشن کردن ابعاد ماجرا داشتند.

شبکه های اجتماعی هم که بستر اصلی اعتراضات مردمی هستند، پر شد از اعتراض و انتقاد به نحوه برخورد با زنان. هشتگ های مربوط به این حادثه ترند شدند و کاربران با انتشار تصاویر و ویدئوهای دلخراش، خواستار پاسخگویی مسئولین شدند. البته، در این میان، برخی نهادها یا شخصیت های مذهبی، مانند آیت الله علم الهدی (امام جمعه مشهد)، موضع گیری هایی داشتند که به نوعی توجیهی برای این حساسیت ها در مشهد بود و بر لزوم حفظ فرهنگ رضوی و قدسی بودن شهر مشهد تاکید می کردند. این تضاد در دیدگاه ها، نشان دهنده شکاف عمیقی در جامعه بر سر مسئله حضور زنان در ورزشگاه های ایران و فضاهای عمومی بود.

افکار عمومی، از مسئولین شفافیت می خواست و انتظار داشت مسببان این حادثه مشخص و با آن ها برخورد شود. اما پاسخ های مبهم و فرافکنی ها، به این نارضایتی ها دامن زد و موجی از ناامیدی را در پی داشت. این واکنش ها به اسپری فلفل ورزشگاه مشهد، نشان داد که جامعه تا چه حد به حقوق شهروندی حساس است.

حتی برخی از چهره های ورزشی و هنری نیز به این حادثه واکنش نشان دادند و خواستار رسیدگی جدی به آن شدند. این همبستگی اجتماعی، نشان از عمق نارضایتی ها از این نوع برخوردها بود. این ماجرا، برای بسیاری، نمادی از عدم احترام به زنان و نادیده گرفتن حقوق آن ها به شمار می رفت.

۴.۲. واکنش های بین المللی: فیفا و فراتر از آن

خبر پاشیدن گاز فلفل به زنان در مشهد به سرعت از مرزهای ایران گذشت و در رسانه های خارجی بازتاب گسترده ای پیدا کرد. خبرگزاری های بزرگ دنیا، این خبر را با جزئیات منتشر کردند و تصاویر دلخراش زنان مصدوم، دست به دست شد. نهادهای حقوق بشری بین المللی نیز به این مسئله ورود کردند و این اتفاق را نقض آشکار حقوق زنان و ممانعت از آزادی های مدنی آن ها دانستند. بیانیه های متعددی از سوی این نهادها صادر شد که خواستار توضیح و پاسخگویی از سوی ایران بودند.

مهم تر از همه، فشارهای احتمالی از سوی فیفا بود. فیفا پیش از این هم بارها به ایران در مورد ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه ها هشدار داده بود و حتی در برخی موارد، تهدید به تعلیق یا جریمه کرده بود. این حادثه می توانست تبعات سنگینی برای فوتبال ایران در سطح بین الملل داشته باشد و حتی به تعلیق فوتبال ایران یا جریمه های سنگین مالی و محرومیت از میزبانی رویدادهای بین المللی منجر شود. این بُعد بین المللی، اهمیت موضوع را دوچندان می کرد و توجه جهانی را به وضعیت حقوق زنان در ایران جلب می کرد.

همین بازتاب های جهانی، نشان می داد که مسئله دیگر صرفاً یک اتفاق داخلی نیست و ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. فشار از سوی نهادهای بین المللی ورزشی و حقوق بشری، می تواند در بلندمدت، به تغییراتی در رویکردها منجر شود و مسئولین را مجبور به تجدید نظر در سیاست های خود کند. این فشارها، می تواند به عنوان یک اهرم برای حمایت از حقوق زنان در ایران عمل کند.

علاوه بر فیفا، کمیته بین المللی المپیک و سایر نهادهای ورزشی نیز ممکن بود به این موضوع ورود کنند. این حساسیت جهانی، نشان دهنده اهمیت موضوع حضور زنان در ورزشگاه ها و رعایت حقوق اولیه آن ها بود که در ایران به یک چالش تبدیل شده بود. واکنش ها به اسپری فلفل ورزشگاه مشهد در سطح جهانی، برای اعتبار و جایگاه ایران در مجامع بین المللی نیز گران تمام شد.

پیامدهای بلندمدت: آیا چیزی تغییر کرد؟

بعد از گرد و خاک اولیه و فروکش کردن تب و تاب خبری، مهم است ببینیم آیا حادثه اسپری فلفل در ورزشگاه مشهد، تاثیر پایداری روی جایگاه زنان در ورزشگاه های ایران داشته یا نه. آیا این اتفاق تلخ، منجر به بازنگری جدی در سیاست ها شد یا صرفاً به یک خاطره بد در تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد؟

۵.۱. سیاست های حضور زنان: گامی به جلو یا عقب؟

متاسفانه، به نظر می رسد این حادثه آنطور که انتظار می رفت، منجر به یک تغییر رویه مثبت و ریشه ای در مسئله حضور زنان در ورزشگاه های ایران نشد. در برهه هایی، شاهد حضور محدود و گزینشی زنان در برخی ورزشگاه ها، آن هم بیشتر در پایتخت و تحت فشارهای بین المللی (به ویژه فیفا) بوده ایم. اما این حضور هرگز تبدیل به یک رویه ثابت، حق همگانی و بدون محدودیت نشده است.

در واقع، این حادثه نه تنها به تسهیل حضور زنان کمکی نکرد، بلکه در برخی محافل، به بهانه ای برای تشدید محدودیت ها و توجیه دیدگاه های مخالف تبدیل شد. برخی استدلال کردند که حضور زنان، چنین حواشی ای را به دنبال دارد و بهتر است اصلاً مجاز نباشد. وضعیت فعلی حضور زنان در ورزشگاه ها در ایران، همچنان یک مسئله حل نشده و پرچالش باقی مانده است؛ یک حق شهروندی که به یک موضوع سیاسی و فرهنگی پیچیده گره خورده.

هنوز هم زنان برای ورود به ورزشگاه ها با موانع و محدودیت های زیادی روبه رو هستند و حق ورود برایشان به یک اجازه موردی و مشروط تقلیل یافته است. این اتفاق تلخ، نتوانست سرنوشت حضور زنان در ورزشگاه ها را به نفع آن ها تغییر دهد و مطالبه قدیمی آن ها همچنان پابرجاست. این به معنی آن است که علل ریشه ای مشکلات همچنان باقی مانده اند.

این نوسانات در سیاست های مربوط به حضور زنان در ورزشگاه ها، نشان می دهد که اراده قاطعی برای حل این مسئله به صورت پایدار وجود ندارد و هر از گاهی تحت فشارهای بیرونی یا شرایط خاص، اجازه محدودی داده می شود که نمی تواند نیاز واقعی زنان را پوشش دهد.

۵.۲. حقوق زنان و فضاهای عمومی: بحثی که ادامه دارد

حادثه مشهد، بار دیگر بحث های بنیادی تر درباره حقوق زنان و حضور آن ها در فضاهای عمومی را به سر زبان ها انداخت. چالش های فرهنگی، مذهبی و سنتی که در طول سالیان دراز مانع از حضور آزادانه زنان در برخی عرصه های اجتماعی، از جمله ورزشگاه ها، شده، با این حادثه پررنگ تر شد. جامعه ای که نیمی از آن را زنان تشکیل می دهند، نمی تواند به طور کامل از حضور و مشارکت آن ها در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به بهانه های مختلف، چشم پوشی کند و انتظار توسعه پایدار داشته باشد.

این ماجرا نشان داد که هنوز درک درستی از مفهوم حقوق شهروندی و احترام به تصمیمات فردی در بخش هایی از جامعه وجود ندارد. بحث حضور زنان در ورزشگاه ها، تنها یک مطالبه ورزشی نیست؛ بلکه بخشی از یک پازل بزرگتر برای رسیدن به برابری جنسیتی و دسترسی عادلانه به تمام فضاهای عمومی و امکانات اجتماعی است. نگاهی به چشم انداز آینده این موضوع در ایران، نشان می دهد که راه درازی در پیش است و نیاز به گفت وگوهای ملی، اصلاح قوانین و تغییر نگرش ها داریم.

این بحث، فراتر از یک مسئله صرفاً ورزشی، به یک دغدغه اجتماعی و حقوق بشری تبدیل شده که نیازمند راهکارهای پایدار، گفت وگوی ملی و احترام به حقوق شهروندی است. تا زمانی که این مسائل ریشه ای حل نشوند، ممکن است هر از گاهی شاهد تکرار حوادثی شبیه به آنچه در مشهد اتفاق افتاد، باشیم. ضروری است که صدای زنان شنیده شود و به مطالبات بحق آن ها احترام گذاشته شود تا دیگر شاهد چنین برخوردهای ناخوشایندی نباشیم و فضاهای عمومی برای همه اقشار جامعه، فضایی امن و قابل دسترس باشد.

این چالش، نیاز به یک رویکرد جامع و ملی دارد که شامل آموزش، فرهنگ سازی، و تعهد از سوی تمامی نهادهای مسئول است. نمی توان این مطالبات را نادیده گرفت و انتظار داشت که جامعه به سمت پیشرفت حرکت کند. حل این مسئله، نه تنها به نفع زنان، بلکه به نفع کل جامعه و توسعه پایدار آن خواهد بود.

نتیجه گیری

حادثه اسپری فلفل در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد در ۱۵ فروردین ۱۴۰۱، نه تنها یک اتفاق ورزشی، بلکه یک بحران اجتماعی و مدیریتی بود که ابعاد مختلفی داشت. از ممانعت از ورود زنان بلیت به دست تا استفاده از گاز فلفل و اظهارات سردار یعقوبعلی نظری که تلاش می کرد مسئولیت را به نهادهای دیگر ارجاع دهد، همه و همه به یک پازل تلخ از عدم شفافیت و مسئولیت ناپذیری تبدیل شد.

این واقعه، یادآور این بود که در مدیریت رویدادهای عمومی و برخورد با شهروندان، به خصوص زنان، لازم است که احترام به حقوق انسانی و شهروندی در اولویت قرار گیرد. ابهامات در زنجیره تصمیم گیری، عدم پیگیری قضایی شفاف و ادامه دار بودن چالش حضور زنان در ورزشگاه ها، نشان می دهد که این زخم هنوز باز است و نیاز به توجه جدی دارد. این حادثه، به وضوح نشان داد که باید برای حفظ کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی، راهکارهای اصولی و پایدار اندیشیده شود.

امیدواریم با درس گرفتن از چنین حوادثی، شاهد پیشگیری از تکرار آن ها و تضمین حقوق همه شهروندان، بدون در نظر گرفتن جنسیت، برای حضور در فضاهای عمومی و لذت بردن از رویدادهای اجتماعی باشیم. این یک مطالبه ملی و حقوقی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و باید به دنبال راهکارهای دائمی و محترمانه برای آن بود تا دیگر شاهد برخورد با شهروندان به دلیل خواسته های معقولشان نباشیم. سردار یعقوبعلی نظری اسپری فلفل، تنها یک عنوان خبری نبود، بلکه نمادی از یک مطالبه برحق و یک مسئولیت فراموش شده است.

دکمه بازگشت به بالا