زندگینامه شهید نوری | خلاصه کتاب من بلال آقاجان هستم

زندگینامه شهید نوری | خلاصه کتاب من بلال آقاجان هستم

خلاصه کتاب من بلال آقاجان هستم: زندگینامه ی شهید رجبعلی نوری ( نویسنده علیرضا نوری )

کتاب «من بلال آقاجان هستم» نوشته علیرضا نوری، یک اثر ماندگار و دلنشین در ادبیات دفاع مقدس است که زندگی پرفرازونشیب شهید رجبعلی نوری را از زبان پسرش روایت می کند. این کتاب فقط یک زندگینامه نیست، بلکه آینه ای تمام نما از روزگار انقلاب و جنگ تحمیلی و تاثیرات عمیق آن بر خانواده هاست.

فکرش را بکنید، یک کتاب آنقدر جذاب و پرکشش باشد که دلتان بخواهد از همان اول تا آخرش را یک نفس بخوانید. کتاب «من بلال آقاجان هستم» دقیقاً از همان جنس کتاب هاست. علیرضا نوری، نویسنده ی خوش قلم این اثر، نه فقط زندگینامه ی شهید رجبعلی نوری را نوشته، بلکه تمام خاطرات و لحظات شیرین و تلخ پدرش را از دید یک فرزند عاشق به تصویر کشیده. این کتاب بیشتر از اینکه فقط یک روایت تاریخی باشه، یک سفر عاطفی به دل روزگار پرالتهاب انقلاب و دفاع مقدس محسوب میشه. اینجا قراره با هم یک سفر جانانه به دنیای این کتاب داشته باشیم، از زاویه های مختلف بهش نگاه کنیم و ببینیم چرا این کتاب اینقدر مهم و خواندنیه.

معرفی کتاب و خالق اثر: روایتی از جنس دل

اسم من بلال آقاجان هستم خودش کلی حرف برای گفتن داره. آقاجان، لقبی که علیرضا نوری با اون پدرش رو صدا می کرده و بلال هم احتمالا اشاره ای به مظلومیت و صداقت شخصیت شهید داره. این کتاب محصول انتشارات سوره مهره که همیشه در زمینه ادبیات مقاومت و دفاع مقدس پیشرو بوده. سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در همین مدت کوتاه کلی جایزه و افتخار کسب کرده. اما چیزی که این کتاب رو خاص می کنه، نه فقط موضوعش، که خود نویسنده شه.

کتاب من بلال آقاجان هستم در یک نگاه

وقتی می گیم کتاب «من بلال آقاجان هستم»، در واقع داریم از زندگینامه ی پرشور و حسرت برانگیز شهید رجبعلی نوری صحبت می کنیم. این شهید بزرگوار، اهل استان زنجان بوده و مثل خیلی از قهرمانان گمنام کشورمون، زندگی اش رو وقف آزادی و عزت ایران کرده. اما چی باعث میشه این کتاب با بقیه زندگینامه ها فرق داشته باشه؟ خب، جواب خیلی ساده ست: نویسنده اش، علیرضا نوری، پسر خود شهیده. همین نکته باعث شده که روایت، صمیمی، واقعی و سرشار از احساس باشه. اینجوری نیست که یه نفر از بیرون اومده باشه و بخواد یه قهرمان اسطوره ای رو تعریف کنه؛ نه! اینجا یه پسر داره از پدرش می گه، پدری که قهرمان زندگی خودش بوده و با تمام وجودش، لحظات خوب و بد رو باهاش تجربه کرده.

داستان کتاب از قبل انقلاب شروع میشه، یعنی زمانی که آقاجان هنوز زنده بوده و در کنار خانواده اش زندگی می کرده. بعدش وارد دوران دفاع مقدس میشیم، جایی که قهرمان داستان ما پا به جبهه میذاره و نهایتاً به شهادت می رسه. ولی این پایان ماجرا نیست، چون کتاب ادامه پیدا می کنه و از اتفاقات بعد از شهادت و سختی هایی که خانواده کشیدن هم حرف میزنه. این کتاب یه جورایی هم قصه ی یه شهید بزرگه، هم قصه ی یه خانواده صبور و مقاوم، و هم بخشی از تاریخ پرفرازونشیب کشورمون.

علیرضا نوری؛ راوی صمیمی یک زندگی

علیرضا نوری، نویسنده ی متولد سال ۱۳۵۰، خودش شاعر و نویسنده ست. قبل از «من بلال آقاجان هستم»، کتاب های دیگه ای مثل «زوال» و «بوطیقای شب» رو هم منتشر کرده. اما خب، «من بلال آقاجان هستم» یه جورایی نقطه عطف کارنامه ی نویسندگی اش محسوب میشه. شاید چون این کتاب، بیشتر از یه اثر ادبی، یه بخش از وجود خودشه. وقتی یه فرزند، خاطرات پدر شهیدش رو می نویسه، تمام اون لحظات زندگی، عشق، دلتنگی و افتخار، ذره ذره به کلماتش تزریق میشه.

علیرضا نوری برای نوشتن این کتاب، سال ها وقت گذاشته. رفته شهر به شهر، استان به استان، با اقوام، دوستان و هم رزمان پدرش صحبت کرده، هر کدوم یه تکه پازل از زندگی شهید رو براش تعریف کردن و اون با حوصله این تکه ها رو کنار هم چیده تا تصویر کاملی از آقاجانش به دست بیاره. نتیجه این همه تلاش و دغدغه، شده کتابی که قبل از انتشار هم کلی مورد تقدیر قرار گرفته بود، حتی تو کنگره های ملی و جشنواره های استانی سال ۱۳۹۰ هم مقام کسب کرده بود. این نشون میده که حتی قبل از اینکه کتاب به دست خواننده ها برسه، اهالی فن متوجه ارزش و اهمیتش شده بودن.

شهید رجبعلی نوری؛ قهرمان خاموش این روایت

شاید خیلی ها اسم شهید رجبعلی نوری رو نشنیده باشن، اما بعد از خوندن این کتاب، محاله که فراموشش کنن. او یکی از هزاران شهیدیه که بی ادعا و گمنام، بزرگترین کار ممکن رو برای این مملکت انجام دادند. کسانی که کمتر ازشون شنیدیم، اما فداکاریشون به اندازه بزرگترین فرماندهان بوده. «من بلال آقاجان هستم» دقیقا همین شهدا رو بهمون نشون میده، شهدایی از جنس مردم عادی که با ایمان و عشقشون، تاریخ ساز شدن.

چه کسی بود؟

شهید رجبعلی نوری، مثل خیلی از آدم های زمان خودش، یک زندگی ساده و معمولی داشت. اما دلش، دل بزرگی بود و نگاهش، نگاه بلندی. با شروع انقلاب، متوجه وظیفه خودش شد و پای کار آمد. بعد از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، با احساس مسئولیت بیشتر از قبل، راهی جبهه شد تا از ناموس و خاک میهنش دفاع کنه. او یک نیروی بسیجی یا رزمنده ساده بود، اما همین آدم های به ظاهر ساده بودن که بار سنگین جنگ رو به دوش کشیدن. مردمی که از دل جامعه بلند شدن و برای دفاع از اعتقاداتشون، برای آزادی و برای اینکه کشورشون زیر بار ظلم نره، جنگیدن و شهید شدن.

ابعاد شخصیتی شهید از نگاه فرزندش

علیرضا نوری توی کتابش فقط از اتفاقات تعریف نمی کنه، بلکه شخصیت پدرش رو هم برامون کالبدشکافی می کنه. از آقاجانی می گه که مهربون بوده، مذهبی بوده، دغدغه مردم رو داشته و برای دفاع از کشورش از جونش گذشته. این کتاب به ما نشون میده که شهدای ما فقط رزمنده نبودن، اونا انسان های کاملی بودن که در کنار وظیفه دینی و ملی شون، پدری مهربان، همسری فداکار و شهروندی مسئولیت پذیر بودن. این ویژگی ها باعث میشه که خواننده با شهید ارتباط عمیق تری برقرار کنه و اونو نه فقط به عنوان یه قهرمان روی جلد کتاب، بلکه به عنوان یک انسان واقعی و دوست داشتنی ببینه.

«پدر، نه فقط یک نام در شناسنامه، که یک دنیا عشق، ایثار و مقاومت است. من بلال آقاجان هستم روایت همین دنیای پر از حرف و حسرت است.»

خلاصه فصل به فصل کتاب: سفری در دل خاطرات

کتاب «من بلال آقاجان هستم» به دو فصل اصلی تقسیم شده که هر کدوم از این فصول، خودشون چند تا بخش کوچیک تر دارن. این دو فصل، در واقع دو بخش از زندگی شهید نوری و خانواده اش رو پوشش میدن: دوران حضور پدر و دوران غیبت و انتظار.

فصل اول: در بود آقاجان – از تولد تا جبهه

اولین فصل کتاب با یک عنوان خاص شروع میشه: «در بود آقاجان». همین عنوان نشون میده که نویسنده چقدر به حضور پدرش تو زندگی اهمیت میداده. علیرضا نوری تو این فصل، از دوران کودکی خودش شروع می کنه و خاطرات شیرین و گاهی هم شیطنت آمیز اون دوران رو روایت می کنه. خیلی جالبه که می بینیم حتی تو دل این خاطرات شخصی، چطور فضای انقلابی جامعه هم خودش رو نشون میده. مثلاً از زمانی که کوچیک بود و می دید چطور فعالیت های انقلابی مردم کم کم اوج می گیره. به زندگی شهید رجبعلی نوری قبل از جنگ می پردازه، کارهایی که می کرده، چطور با مادرش ازدواج کرده و خانواده ای رو تشکیل داده. اینجا میفهمیم که آقاجان چطور یک مرد خانواده دوست بوده و در کنار اون، دغدغه های اجتماعی و سیاسی هم داشته.

توی این فصل، نقش شهید در دوران انقلاب هم پررنگ میشه. می خونیم که چطور با شروع حرکت های انقلابی، آقاجان هم مثل خیلی از جوونای اون زمان، دلش به حال کشورش میسوزه و دست به کار میشه. فعالیت هایی که تو مسجدها داشته، کارهایی که برای پیروزی انقلاب انجام میداده، همه و همه تو این فصل به تصویر کشیده میشه. نویسنده با ظرافت خاصی، حال و هوای اون روزها رو برای ما زنده می کنه. شور و هیجان مردم، امید به آینده، همه این حس ها تو کلمات جاریه.

اما نقطه اوج این فصل، زمانیه که جنگ شروع میشه و پای آقاجان به جبهه باز میشه. اینجا علیرضا نوری به صورت خیلی دقیق و با جزئیات، روایت می کنه که چطور پدرش تصمیم گرفت به جبهه بره. شاید براتون سوال باشه که چی باعث شد یه مرد خانواده دار، پا به میدون جنگ بذاره؟ نویسنده به یکی از مهم ترین دلایل اشاره می کنه: شهادت دوست صمیمی پدرش، آقا محسن همتکار. شهادت آقا محسن، تلنگری میشه برای آقاجان تا دیگه نتونه تو خونه بمونه. اینجاست که حس فداکاری و ایثار، از دل یک اتفاق تلخ، جوانه میزنه و آقاجان رو راهی جبهه می کنه. این قسمت های کتاب، واقعا تکان دهنده ست و حس نزدیکی بین خواننده و قهرمان رو بیشتر می کنه. انگار خودت تو اون صحنه ها حضور داری و داری با تمام وجود، اتفاقات رو حس می کنی.

این فصل، یک جورایی سنگ بنای کل داستانه. چون نشون میده شهید رجبعلی نوری قبل از اینکه یک قهرمان جنگی باشه، یک انسان معمولی بوده که مثل همه ما دغدغه های خودش رو داشته، ولی وقتی پای ارزش ها و وطن به میون اومده، همه چیز رو کنار گذاشته و راهی میدون شده. این فصل رو باید با دقت خوند تا عمق فداکاری آقاجان رو حس کرد.

فصل دوم: در نبود آقاجان – پس از شهادت و انتظار

فصل دوم با عنوان «در نبود آقاجان» شروع میشه و همونطور که از اسمش پیداست، وارد دوران پس از شهادت شهید نوری میشیم. اینجا ما با اوج صبر و مقاومت یک خانواده روبرو می شیم که در نبود پدر، با غم و اندوه و در عین حال با امید زندگی می کنن. این فصل پر از لحظات تلخ و شیرینه، لحظات انتظار، دلتنگی، و پیدا کردن نشانه هایی از پدر.

نویسنده ابتدا به جزئیات اعزام شهید به جبهه و عملیات هایی که حضور داشته، اشاره می کنه. به خصوص عملیات محرم، جایی که شهید نوری مفقود میشه. خبر مفقودی، مثل آوار روی سر خانواده خراب میشه. علیرضا نوری با ریزبینی تمام، حالت های مادرش، خودش و بقیه اعضای خانواده رو توصیف می کنه. اون مبارزه درونی و بیرونی خانواده با فقدان و امید به بازگشت رو به قشنگی به تصویر می کشه. انگار که خود خواننده هم پابه پای خانواده منتظر میشه، پابه پای اونا غصه میخوره و امیدوار میشه.

توی این فصل، داستان های مربوط به جستجو برای یافتن پیکر شهید، کوچ به زنجان و امیدهای واهی یا واقعی، قلب آدم رو به درد میاره. اینجاست که میفهمیم خانواده های شهدا چه رنج هایی کشیدن. چطور هر خبری، هر نشونه ای، هر خوابی، تبدیل به یه کورسوی امید میشده. روایت دلنشین از خواب ها و نشانه هایی که خانواده از شهید دریافت می کردن، نشون میده که ارتباط اونا با شهید فقط فیزیکی نبوده و یه جورایی روحی و معنوی هم ادامه داشته. مثلاً اشاره میشه به خواب هایی که علیرضا و مادرش از آقاجان می دیدن و این خواب ها چه تاثیری تو روحیه خانواده داشته.

نقش مادر شهید و دایی شهید هم تو این فصل خیلی پررنگ میشه. مادر که ستون فقرات خانواده بعد از پدر میشه و دایی که از نظر عاطفی پشتوانه خانواده بوده و خودش هم بعدها به شهادت میرسه. این بخش ها، عمق فداکاری و مقاومت خانواده های شهدا رو بهمون نشون میده. اینکه چطور با تمام سختی ها، محکم و استوار موندن و اجازه ندادن غم از دست دادن عزیزشون، اونا رو از پا بندازه.

اشاره به دیدارهای مهم، مثل دیدار با امام خمینی (ره)، و ورود آزادگان هم بخش های مهمی از این فصل رو تشکیل میدن. این اتفاقات نشون میدن که زندگی در نبود آقاجان، فقط غم و اندوه نبوده، بلکه لحظات امید و افتخار هم توش وجود داشته. نتیجه گیری این فصل، نمایش اوج ایثار و مقاومت خانواده های شهداست. اینکه اونا نه تنها از دست ندادن عزیزشون، بلکه یاد و خاطره اش رو زنده نگه داشتن و با زندگیشون، درس صبر و استقامت به ما دادن.

تم ها و پیام های اصلی کتاب

«من بلال آقاجان هستم» فقط یک زندگینامه نیست؛ کلی پیام و درس زندگی تو خودش داره. مثل یک جعبه گنج می مونه که هر گوشه اش رو باز کنی، یک چیز ارزشمند پیدا می کنی.

اهمیت خانواده در دوران جنگ و شهادت

یکی از اصلی ترین پیام های کتاب، نقش پررنگ و بی بدیل خانواده ست. همسر و فرزندان شهید، ستون های اصلی پشت جبهه بودن. اگر فداکاری رزمنده ها بی نظیر بود، صبر و مقاومت خانواده ها هم دست کمی از اون نداشت. این کتاب نشون میده که چطور یک مادر، با تمام وجودش، جای خالی پدر رو برای بچه ها پر می کنه و چطور بچه ها، با امید به بازگشت پدر، هر سختی رو تحمل می کنن. این بخش واقعا تاثیرگذاره و به ما نشون میده که جنگ فقط تو جبهه ها اتفاق نمی افتاد، بلکه تو هر خونه ای که عزیزی تو خط مقدم داشت، جنگ ادامه داشت.

فداکاری و ایثارگری شهدای گمنام

همونطور که گفتیم، شهید رجبعلی نوری یک شهید گمنام و بی ادعا بود. این کتاب به ما یادآوری می کنه که قهرمانان واقعی، همیشه همونایی نیستن که اسمشون سر زبوناست. خیلی از اونا، بدون اینکه کسی بشناسدشون، بزرگترین فداکاری ها رو انجام دادن و بی نشون از این دنیا رفتن. «من بلال آقاجان هستم» صدای این شهدای گمنامه، صدایی که باید شنیده بشه تا نسل های بعدی بدونن برای این آرامش و امنیت، چه خون هایی ریخته شده.

تاریخ شفاهی و خاطره نگاری به عنوان گنجینه ای ارزشمند

اهمیت تاریخ شفاهی و خاطره نگاری تو این کتاب کاملاً مشهوده. علیرضا نوری با جمع آوری خاطرات از زبان خودش و اطرافیان شهید، یک سند تاریخی ارزشمند رو خلق کرده. این کتاب نشون میده که چقدر مهمه داستان های واقعی آدم ها رو ثبت کنیم، چون این داستان ها، بخش جدایی ناپذیری از تاریخ ما هستن. این خاطرات، فقط یک قصه نیستن، بلکه درس نامه هایی هستن برای نسل های آینده تا از گذشته شون درس بگیرن و راه درست رو پیدا کنن.

مبارزه با ظلم و نفاق

تو بخش هایی از کتاب، به مبارزات شهید و مردم با منافقین هم اشاره میشه. این نشون میده که دوران انقلاب و جنگ فقط مبارزه با دشمن خارجی نبود، بلکه مبارزه با نفاق داخلی هم ادامه داشت. این بخش ها، تصویری واقعی از حال و هوای اون زمان رو ارائه میده و نشون میده که قهرمانان ما، تو جبهه های مختلفی می جنگیدن، چه نظامی و چه فرهنگی و اجتماعی.

تصویری زنده از حال و هوای ایران در دوران انقلاب و دفاع مقدس

اگه دلتون می خواد فضای انقلاب و دفاع مقدس رو از نزدیک لمس کنید، این کتاب بهترین گزینه است. علیرضا نوری، با جزئیات و توصیفات دقیقش، حال و هوای اون زمان رو برامون زنده می کنه. از مساجد شلوغ، کمک های مردمی به جبهه ها، شور و هیجان انقلاب، تا سختی های دوران جنگ، همه و همه تو این کتاب بازتاب پیدا می کنه. انگار که خودت تو همون کوچه و خیابون ها قدم می زنی و اون لحظات رو از نزدیک می بینی.

چرا من بلال آقاجان هستم را بخوانیم؟

شاید بپرسید خب تو این همه کتاب دفاع مقدس، چرا باید «من بلال آقاجان هستم» رو بخونیم؟ راستش رو بخواین، دلایل زیادی وجود داره که این کتاب رو از بقیه متمایز می کنه و باعث میشه ارزش خوندن داشته باشه.

اولین و مهم ترین دلیل اینه که این کتاب، یک روایت کاملاً واقعی و از سر دله. وقتی یک فرزند خاطرات پدرش رو می نویسه، دیگه خبری از اغراق یا قهرمان سازی های کلیشه ای نیست. هر کلمه، هر جمله، از ته دل و با تمام وجود نوشته شده. این باعث میشه خواننده حس کنه نه یک داستان، بلکه یک واقعیت ملموس رو داره تجربه می کنه.

دوم اینکه، این کتاب به ما ابعاد انسانی جنگ رو نشون میده. جنگ فقط صحنه ی نبرد و شهادت نیست. جنگ زندگی آدم ها رو تغییر میده، خانواده ها رو تحت تاثیر قرار میده، و قهرمانانی رو از دل همین مردم عادی بیرون می کشه. این کتاب نه فقط از شجاعت های آقاجان، بلکه از مهربانی هاش، دغدغه هاش، و لحظات انسانی زندگی یک رزمنده می گه. اینجوری، شهید از یک چهره مقدس و دور از دسترس، به یک انسان دوست داشتنی و قابل لمس تبدیل میشه.

سوم اینکه، «من بلال آقاجان هستم» یک مستند تاریخی ارزشمند برای نسل امروزه. خیلی از ماها شاید اون دوران رو تجربه نکرده باشیم، اما با خوندن این کتاب، می تونیم با بخشی از تاریخ معاصر کشورمون آشنا بشیم. این کتاب به ما کمک می کنه تا بفهمیم اون سال ها چطور گذشت، مردم چطور زندگی می کردن و برای چی جنگیدن. این همدردی و حس میهن دوستی که کتاب ایجاد می کنه، واقعاً بی نظیره.

و آخر اینکه، این کتاب به شدت تاثیرگذاره. شاید باورش سخت باشه، اما این کتاب نه تنها شما رو به فکر فرو می بره، بلکه احساساتتون رو هم درگیر می کنه. ممکنه خنده روی لبتون بیاره، اشکتون رو جاری کنه یا حس غرور و افتخار رو تو دلتون بیدار کنه. این ویژگی، یعنی تاثیرگذاری عمیق بر مخاطب، یکی از بزرگترین نقطه قوت های این اثره. خلاصه که اگر دنبال یک کتاب هستید که هم سرگرمتون کنه، هم بهتون درس بده و هم از نظر عاطفی درگیرتون کنه، «من بلال آقاجان هستم» همون کتابیه که باید بخونید.

نقد و بررسی: نقاط قوت و سبک نگارش

حالا که با کلیات کتاب آشنا شدیم و فهمیدیم چرا باید بخونیمش، بیاید یکم دقیق تر به جنبه های هنری و فنی کار علیرضا نوری نگاه کنیم. یک نویسنده خوب، فقط داستان تعریف نمی کنه، بلکه با قلمش جادو می کنه. علیرضا نوری هم از همین جنس نویسنده هاست.

قلم شیوا و روایت صمیمی

یکی از بزرگترین نقاط قوت کتاب «من بلال آقاجان هستم»، قلم شیوا و روون علیرضا نوریه. سبک نگارش او به شدت صمیمی و دلنشینه، طوری که حس می کنی خود نویسنده داره کنار تو می شینه و این خاطرات رو برات تعریف می کنه. انتخاب کلمات، نوع جمله بندی ها، و لحنی که استفاده کرده، همه و همه باعث شده متن، از خشکی و رسمیت فاصله بگیره و به یک گفتگوی دوستانه تبدیل بشه. این صمیمیت در روایت، به خواننده اجازه میده که راحت تر با شخصیت ها و اتفاقات ارتباط برقرار کنه و خودش رو بخشی از ماجرا بدونه. حس و حال نویسنده به راحتی به خواننده منتقل میشه و این یعنی علیرضا نوری تو کارش موفق بوده.

جزئی نگری و پرداختن به ابعاد انسانی

شاید فکر کنید زندگینامه ی یک شهید فقط شامل وقایع جنگی و عملیاتی میشه، اما «من بلال آقاجان هستم» این کلیشه رو می شکنه. نویسنده به جزئیات زندگی روزمره شهید و خانواده اش هم پرداخته. از کوچکترین شیطنت های کودکی خودش تا لحظات عادی زندگی آقاجان قبل از اعزام به جبهه. این جزئی نگری باعث میشه شهید رجبعلی نوری، از یک قهرمان صرف، به یک انسان واقعی تبدیل بشه که دغدغه های خودش رو داشته، می خندیده، ناراحت میشده و مثل همه ما، لحظات عادی زندگی رو تجربه می کرده. همین پرداختن به ابعاد انسانی، باعث میشه خواننده احساس نزدیکی بیشتری با شهید پیدا کنه و داستانش براش ملموس تر باشه.

مستند بودن و اعتبار تاریخی

با اینکه کتاب لحن صمیمی داره و پر از احساسه، اما از اعتبار تاریخی و مستند بودن چیزی کم نداره. همونطور که قبل تر گفتیم، علیرضا نوری سال ها برای جمع آوری اطلاعات و تحقیق زمان گذاشته. با ده ها نفر از کسانی که شهید رو می شناختن صحبت کرده، اسناد رو بررسی کرده و تمام تلاشش رو کرده تا داستانش، هر چقدر هم که عاطفی باشه، ریشه های واقعی و تاریخی داشته باشه. این تلاش و تحقیق پشت پرده، به کتاب اعتبار زیادی می بخشه و باعث میشه بشه به عنوان یک منبع معتبر برای شناخت تاریخ دفاع مقدس و انقلاب از زاویه دید مردم عادی، بهش تکیه کرد.

تاثیرگذاری عمیق و عاطفی

این کتاب فقط برای سرگرم کردن نوشته نشده، بلکه قراره تاثیر بگذاره. روایت های تاثیرگذار و بعضا دردناک کتاب، خواننده رو تا اعماق وجودش درگیر می کنه. لحظات خداحافظی، خبر شهادت، و سال ها انتظار خانواده برای بازگشت پیکر شهید، همه و همه حس های مختلفی مثل غم، امید، افتخار و دلتنگی رو تو خواننده بیدار می کنه. این قدرت تاثیرگذاری، نشون میده که علیرضا نوری نه تنها یک نویسنده خوبه، بلکه یک راوی احساساتیه که می دونه چطور احساساتش رو به خواننده منتقل کنه. کمتر کتابی پیدا میشه که بتونه اینقدر عمیق روی روح و روان خواننده اثر بگذاره و اونو با خودش به دنیای قصه ببره.

«قلم علیرضا نوری مثل یک سفرنامه دلنوشت است که خواننده را دست در دست خود به دل تاریخ می برد و با قهرمانان خاموش این سرزمین آشنا می کند.»

سخن پایانی و نتیجه گیری

خلاصه که کتاب «من بلال آقاجان هستم» اثر علیرضا نوری، یک گوهر کمیاب تو ادبیات دفاع مقدسه. این کتاب نه فقط یک زندگینامه از شهید رجبعلی نوریه، بلکه یک سند زنده و نفس کش از روزگار پرالتهاب انقلاب و جنگ، از جنس صبر و فداکاری خانواده های شهدا، و از جنس عشق و دلتنگی یک فرزنده برای پدرش. این کتاب به ما یادآوری می کنه که قهرمانان این سرزمین، همون آدم های عادی بودن که تو لحظات سخت، غیرعادی ترین کارهای ممکن رو انجام دادن.

فکر می کنم دیگه وقتشه که شما هم خودتون رو به یک فنجان چای یا قهوه مهمون کنید، کنار کتاب «من بلال آقاجان هستم» بشینید و ورق به ورق با علیرضا نوری و آقاجانش همسفر بشید. مطمئن باشید که این سفر، نه تنها شما رو به گذشته می بره، بلکه با درس های بزرگ و احساسات عمیقی که در دلش داره، آینده تون رو هم روشن می کنه. این کتاب رو بخونید تا با گوشت و پوستتون، لمس کنید که چقدر خوبه بعضی وقت ها، دل به دل تاریخ داد و از قهرمانانی شنید که تا ابد، قهرمان های واقعی این آب و خاک می مونن.

دکمه بازگشت به بالا