دختر کفشدوزکی وجود دارد
انیمیشن «معجزهآسا» شهر پاریس به طرز عجیبی خلوت و خالی است
خرید لباس گروه شب نقاب: خیابانهای پاریس در یک بعد از ظهر، مملو از کافههای کنار جاده، بوتیکهای کوچک جذاب، و مسیرهای پیادهروی پر از درخت است. نسخهی بسیار ایدهآل و رنگارنگ پاریس که در انیمیشن «معجزهآسا» میبینیم در واقع تمام این گزینهها را دارد، اما یک مورد جزیی هم در بین تمام این گزینهها وجود دارد که متاسفانه در این سریال نادیده گرفته شدهاند؛ آدمها و رهگذران.
لباس سگهای نگهبان: هر زمان که انیمیشن «معجزهآسا» صحنهای از فضای باز در خیابانهای پاریس به نمایش میگذارد، شخصیتهای اصلی ما اغلب تنها افرادی هستند که دیده میشوند و در پیادهروهای کاملا خلوت قدم میزنند و فقط گاه به گاه ماشینی در پسزمینه عبور میکند. ما فرض میکنیم دلیل اصلی این موضوع به احتمال زیاد یک ایراد فنی باشد. مدلسازی و جان بخشیدن به صد نفر از تماشاگران، زمان و هزینهی زیادی لازم دارد. همانطور که گفته شد، نتیجهی نهایی این است که نسخهای از پاریس که در این سریال میبینیم، در نهایت این حس را به ما منتقل میکند که خالی از سکنه و شبیه به شهرهای آخرالزمانی است.
خرید لباس زورو: مسالهی مهم دیگری که باعث میشود این حس در بیننده به وجود آید که پاریس خلوت و خالی از سکنه است، گروه بازیگران ثابت سریال و شخصیتهای تکراری کوچک است. به جای اینکه هر هفته غریبهها را از دست نیروهای پروانهی هاوک نجات دهد، بارها و بارها به طور تصادفی به شخصیتهای یکسانی مانند ستارهی راک جگد استون، ناجا چاماک، گویندهی اخبار و شهردار آندره بورژوا، برمیخورد. نه اینکه ما بدمان میآید که همیشه همین شخصیتها را ببینیم، اما شواهد بیشتری ارائه میکند که پاریس، در دنیای این سریال تنها چند ده نفر ساکن دارد و در صورت نادیده گرفتن این افراد، شهر کاملا خالی و خلوت است.
۲. مارینت به اندازهی آدرین معروف است
از بسیاری جهات، مارینت و آدرین به عنوان دو شخصیت کاملا متضاد معرفی میشوند. آدرین به خاطر پدر مشهورش و کارش به عنوان یک مدل محبوب و شناخته شده است. از سوی دیگر، مارینت ظاهرا یک آدم تنها است که حتی در دبیرستان هم شخصیت مهمی به حساب نمیآید. اما یک راز کوچک وجود دارد که سریال سعی دارد از شما پنهان کند. مارینت هم بسیار محبوب است، درست به همان اندازهی آدرین و دیگر همسالانش.
ظهور مخفیانهی مارینت به عنوان یک ستاره و شخصیت محبوب عمدتا به دلیل اتفاقات قسمت «پیکسلاتور» است. در این قسمت، مارینت در نهایت با ستارهی راک مشهور جهان جاگد استون دوست میشود، و این فقط یک آشنایی زودگذر نیست. در قسمت بعدی، جاگد از مارینت میخواهد جلد یکی از آلبومهایش را طراحی کند، که در نهایت به پرفروشترین آلبوم تبدیل میشود. او حتی به همین دلیل روی جلد مجلات و تلویزیون ظاهر میشود. اگر این کافی نیست، باید بگوییم که بهترین دوست مارینت یک وبلاگنویس محبوب است، او از فرزند یک گویندهی خبر معروف نگهداری میکند و حتی نوهی معروفترین سرآشپز جهان است.
اگر به دقت نگاه کنید، خواهید دید که حتی در گروه همسالان خود، مارینت یک شخصیت کاملا اجتماعی است. اوایل قسمت چهارم سریال، متوجه میشویم که تمام کلاس از دیدن او پس از مدرسه خوشحال میشوند و آدرین حتی به او چشمکی میزند. علیرغم اصرار مداوم مارینت مبنی بر اینکه او فقط یک بازندهی بیچاره است که هیچ شانسی برای دوستی با آدرین ندارد، اگر واقعا به وقایع سریال توجه کنید، خواهید دید که تمام «عدم محبوبیت» فرضی مارینت فقط در ذهن او وجود دارد.
۳. در انیمیشن «معجزهآسا» برج ایفل بارها تخریب میشود
در این انیمیشن «معجزهآسا» هر زمان که قهرمان ما یکی از مخلوقات پروانهی هاوک را شکست میدهد و آکومای آنها را پاک میکند، انبوهی از کفشدوزکهای جادویی را آزاد میکند که تمام اثرات منفی ناشی از ابرقدرتهای آن شرور را ترمیم کند. به همین دلیل کل شهر پاریس بارها تخریب میشود، تا زمانی که هیولای هفته را شکست دهد، و همه چیز را درست کند.
اما شاید دقت نکرده باشید، یک نقطهی عطف نمادین پاریسی در این سریال وجود دارد که هر زمان فرصتی پیدا شود از بین میرود؛ برج معروفی به نام ایفل. این بنای تاریخی معروف بارها در طول سریال تخریب شده است.
برج برای اولین بار در قسمت ۱۳ تخریب میشود، زمانی که مایم آن را با یک شمشیر نامرئی عظیم به دو نیم میکند. بچه گیگانتیتان که به اندازهی یک کایجو درآمده، در حالی که عصبانی است، برج ایفل را از بین میبرد. کلکسیونر – که همان گابریل آگرست آکوماتیزه شده است- حتی برج را میدزدد و آن را در کتاب جادویی خود پنهان میکند. و در قسمت «ملکهی مد» حتی یک شرور نیست که برج را ویران کند، در عوض، کوامی گربه سیاه، پلاگ، خودش آن را با توانایی «ویرانگر» خود از بین میبرد.
۴. اتفاقات عجیب و غریب بسیاری در سریال «معجزهآسا» پنهان شده است
اگرچه در حال حاضر اتفاقات عجیب و غریب در سریالهای آمریکایی تبدیل به یک امر عادی شده است، به نظر میرسد فرانسه در این زمینه یک قدم عقب باشد زیرا هیچ شخصیت LGBTQ+ تایید شده در «معجزهآسا» وجود ندارد. اما در زیرمتن داستان کاملا متفاوت است. انیمیشن «معجزهآسا» شامل چندین شخصیت فرعی جزئی است که به وضوح قصد دارند روابط متفاوتی داشته باشند، حتی اگر سریال هرگز به صراحت این موضوع را بیان نکند.
اولین رابطهی مهم در این سریال بین گوت خجالتی جولکا کوفین و رز لاویلانت بلوند است. اگرچه از بسیاری جهات متفاوت هستند، اما این دو شخصیت به وضوح بسیار به هم نزدیکند. آنها اغلب در حالی نشان داده میشوند که دست در دست هم گرفتهاند، یا به یکدیگر تکیه دادهاند یا در شرایط سخت یکدیگر را آرام میکنند.
یکی دیگر از زوجهای عجیب و غریب در فیلم «معجزهآسا»، مارک آنسیل و ناتانیل کورتزبرگ است. این دو کودک هنرمند عملا جدایی ناپذیرند، و مارک غیرقابل انکار طوری طراحی شده است که متفاوت خوانده شود. او نه تنها آرایش میکند، لباسهای رنگینکمانی میپوشد و رفتارهای عجیب دارد، حتی نام او، مارک آنسیل، یک جناس در اصطلاح فرانسوی به معنای رنگینکمان است.
۵. بعضی از شوخیها در سریال «معجزهآسا» قابل ترجمه و معنیدار نیستند
اگرچه انیمیشن «معجزهآسا» انیمیشنی است که برای مخاطبان بینالمللی در نظر گرفته شده است، اما برخی از شوخیها همچنان به شدت فرانسوی هستند و در این موارد، مخاطبان جوانتر از دنیای انگلیسیزبان ممکن است دقیقا منظور آنها را درک نکنند.
رایجترین قسمتهایی که این موضوع دیده میشود مربوط به شخصیتهایی است که نام آنها در زبان فرانسوی نوعی بازی با کلمات است. به عنوان مثال، شخصیت ابرقهرمان روباه آلیا، رنا روژ، بر اساس عبارت renarde rouge به معنای روباه قرمز است و شخصیت شرور با مضمون نان باکریکس ریف شخصیت محبوب کمیک فرانسوی آستریکس است.
فراتر از چنین جناسهایی، سریال «معجزهآسا» گاهی اوقات شامل جوکهایی میشود که برای فهمیدن نیاز به دانش خاصی از فرهنگ فرانسوی دارند، مانند قسمت «کت بلانک» جایی که مارینت میخواهد برای «پنجمین روز نامگذاری» آدرین هدیه بخرد. اما این به چه معنا است؟ در فرانسه، بیشتر نامهای رایج، مربوط به روزی از سال میشوند، عملی که برخاسته از سنت کاتولیک قدیسان است که جشن سالانه دارند. بنابراین، در فرانسه، علاوه بر خرید هدیهی تولد برای کسی، ممکن است برای او یک هدیهی روز نامگذاری هم بخرند.
نکتهی طنز در اینجا این است که آدرین ظاهرا حداقل پنج نام دارد – نام کوچک و حداقل چهار نام دیگر – و مارینت چنان علاقهی زیادی به او دارد که نه تنها هر پنج نام او را میداند، بلکه برای او هدیه میخرد. پنجمین روز نامگذاری یک شوخی بسیار خندهدار در فرانسه است، اما برای بینندگان جوان انگلیسیزبان یا دیگر کشورها، بیمعنی به نظر میرسد.
۶. شرورهای واقعی سریال … تیکی و پلاگ؟
مارینت عاشق آدرین است و آدرین عاشق دختر کفشدوزکی. اگر شخص ثالثی وجود داشت که هویت هر دوی آنها را میدانست، میتوانست دو قهرمان ما را از این مخمصهی مضحک که در آن قرار گرفتهاند نجات دهد و آدرین و مارینت بالاخره می توانستند با هم باشند. اما صبر کنید البته که چنین شخصیتهایی وجود دارند. در قسمت «جغد تاریک»، تیکی متوجه میشود که گربه سیاه همان آدرین است، و پلاگ متوجه میشود که مارینت همان دختر کفشدوزکی است، و با این حال، حتی پس از این، هر دو کوامی از گفتن حقیقت به صاحبان خود امتناع میورزند