خلاصه کتاب پاسکوال، بچه صد و شش ساله – تونیو مالیکا

خلاصه کتاب پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله: داستانی از مکزیک ( نویسنده تونیو مالیکا )
کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» اثر تونیو مالیکا، یک داستان دوست داشتنی از مکزیکه که با زبانی ساده و دلنشین، ما رو با خودش به دنیای پسربچه ای به اسم پاسکوال می بره. پاسکوال یک روح کوچولوی بازیگوشه که سال ها پیش از دنیا رفته، ولی هر سال در یک روز خاص، یعنی روز مردگان، فرصت پیدا می کنه تا برگرده به دنیای زنده ها و خانواده اش رو ببینه. این داستان بامزه و کمی هم غمناک، به بچه ها کمک می کنه تا مفهوم مرگ و فقدان رو به شکلی متفاوت و فرهنگی درک کنن و بدونن که عشق و خاطرات هیچ وقت از بین نمی رن. پس اگه دنبال یک کتاب جذاب هستید که هم سرگرم کننده باشه و هم بهتون یاد بده چطور درباره ی موضوعات مهم با بچه ها حرف بزنید، جای درستی اومدید.
داستان کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله: داستانی از مکزیک» رو تونیو مالیکا نوشته و خانم مریم مصلی هم زحمت ترجمه اش رو کشیدن، انتشارات پرنده آبی هم چاپش کرده. این کتاب، از اون قصه هاست که فقط یک داستان ساده نیست؛ در واقع یه دریچه است به دنیای فرهنگ و آداب و رسوم مردم مکزیک، مخصوصاً جشن رنگارنگ و پراحساس روز مردگان یا همون Día de Muertos. این کتاب نشون می ده که چطور میشه راجع به موضوعی مثل مرگ و دوری، جوری حرف زد که نه ترسناک باشه و نه غم انگیز، بلکه پُر از امید و یادآوری خاطرات شیرین.
درباره نویسنده و مترجم: تونیو مالیکا و مریم مصلی
قبل از اینکه بریم سراغ خلاصه کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله»، بهتره یه نگاهی هم به خالق این اثر و کسی که اون رو به دست ما رسونده بندازیم.
تونیو مالیکا: نویسنده ای با نگاهی متفاوت به دنیای کودکان
تونیو مالیکا (Tonio Malpica) یکی از نویسنده های مطرح مکزیکی در حوزه ادبیات کودک و نوجوانه. سبک نوشتاری اون واقعاً منحصر به فرده؛ اون بلده چطور موضوعات عمیق و گاهی پیچیده رو با زبونی ساده، شیطنت آمیز و پر از احساس برای بچه ها روایت کنه. مالیکا معمولاً توی داستان هاش به مسائل مهمی مثل هویت، خانواده، مرگ و حتی فرهنگ های مختلف می پردازه، اما جوری این کارو می کنه که بچه ها نه خسته بشن و نه بترسن، بلکه کنجکاو بشن و فکر کنن. همین توانایی باعث شده که آثارش هم برای بچه ها جذاب باشه و هم برای بزرگ ترهایی که دنبال کتاب های با محتوا برای فرزندانشون می گردن. «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» فقط یکی از نمونه های خوب نگاه خاص این نویسنده به دنیاست.
مریم مصلی: پلی بین دو فرهنگ
وقتی یک کتاب خوب از یک فرهنگ دیگه به دست ما می رسه، بخش بزرگی از این تجربه مدیون مترجمه. خانم مریم مصلی، مترجم کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله»، یکی از اون مترجم های باتجربه و باحوصله است که تونسته متن اصلی تونیو مالیکا رو به بهترین شکل ممکن به فارسی برگردونه. ترجمه ی روان و دلنشین ایشون باعث شده که حس و حال اصلی داستان، شوخی ها و ظرافت های فرهنگی اون، بدون اینکه ذره ای ازش کم بشه، به خواننده فارسی زبان منتقل بشه. انگار که کتاب از اول به فارسی نوشته شده! این دقت و مهارت در ترجمه، باعث میشه که هم بچه ها به راحتی با داستان ارتباط برقرار کنن و هم بزرگ ترها از خوندنش لذت ببرن. در واقع خانم مصلی با ترجمه اش، یه پل محکم بین فرهنگ مکزیک و مخاطبان فارسی زبان ساخته.
خلاصه کامل کتاب پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله
حالا وقتشه که بریم سراغ اصل مطلب و ببینیم داستان «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» چیه که اینقدر سروصدا کرده و کلی حرف برای گفتن داره.
شروع داستان: معرفی پاسکوال و رسم روز مردگان
داستان ما از مکزیک شروع می شه، جایی که یک جشن خاص و متفاوت دارن: جشن روز مردگان یا همون Día de Muertos. شاید اسمش کمی ترسناک به نظر بیاد، ولی این جشن اصلاً ترسناک نیست! برعکس، کلی رنگ و شادی و خاطره توشه. مردم مکزیک اعتقاد دارن که در این روز، روح عزیزانی که از دست دادن، میتونن برای چند ساعتی به دنیای زنده ها برگردن و خانواده شون رو ملاقات کنن. اونا برای استقبال از این مهمون های خاص، خونه هاشون رو تزئین می کنن، غذاهای خوشمزه می پزن، و روی محراب های کوچیکی که آفِرِندا (Ofrenda) نامیده می شن، عکس های مردگان و چیزایی که دوست داشتن رو می ذارن تا روح ها وقتی برمی گردن، حسابی خوشحال بشن. گل های نارنجی روشن همیشه بهار و شمع های رنگارنگ همه جا رو پر از نور و عطر می کنن تا راه رو برای برگشت روح ها نشون بدن.
توی این بین، شخصیت اصلی داستان ما پاسکوال، یک پسربچه ی صد و شش ساله است! البته نترسید، اون صد و شش سالشه چون صد و شش سال پیش از دنیا رفته! پاسکوال یک روح بازیگوش و شیطونه که مثل بقیه روح های بچگانه، توی دنیای مردگان زندگی می کنه. اون عاشق جشن روز مردگانه، چون بالاخره یک روز از سال رو می تونه به دنیای زنده ها برگرده و از شیرینی ها و شکلات های خوشمزه بخوره و از شلوغی و آهنگ ها لذت ببره. پاسکوال هر سال با ذوق و شوق منتظر این روزه؛ مثل ما که برای عید یا تولدمون لحظه شماری می کنیم.
هدف اصلی پاسکوال: دیدار با مادرش
اما امسال، داستان برای پاسکوال فرق می کنه. اون دیگه فقط دنبال خوش گذرانی و شیرینی خوردن نیست. راستش رو بخواید، پاسکوال دلش خیلی تنگ شده. اون دلتنگ مادرشه. شاید بگید چطور یک روح دلش تنگ میشه؟ خب، دلتنگی که فقط برای زنده ها نیست! خاطرات و عشق، حتی توی دنیای مردگان هم آدم رو رها نمی کنن. پاسکوال یک آرزو داره: اینکه فقط برای یک بار دیگه، مادرش رو ببینه و شاید بتونه بغلش کنه. این دلتنگی، انگیزه اصلی پاسکواله برای اینکه توی این جشن روز مردگان برگرده به خونه قدیمی شون. البته خب، برای یک روح کودک، برگشتن به دنیای زنده ها و پیدا کردن مادرش اونقدرها هم آسون نیست. دنیای زنده ها کلی قواعد و شلوغی های خودش رو داره و پاسکوال باید با شیطنت و البته کمی شانس، راهش رو پیدا کنه.
سفر و مشاهدات پاسکوال در دنیای زندگان
پاسکوال بالاخره در روز موعود، مثل یک نسیم کوچولو برمی گرده به خونه قدیمی شون. تصور کنید چه حس و حالی داره! اون همه جا رو می بینه؛ خانواده اش رو که بزرگ شدن، خونه ای که هنوز بوی گذشته رو می ده، و مخصوصاً محراب آفِرِندا رو که مادرش با عشق و دقت برای اون و بقیه عزیزان از دست رفته، چیده. اون می بینه که مادرش چقدر بزرگ شده، چقدر موهاش سفید شده، اما هنوز همون نگاه مهربون رو داره. پاسکوال از در و دیوار خونه بالا و پایین می ره، بدون اینکه کسی اونو ببینه یا صداشو بشنوه. اون خاطرات گذشته رو مرور می کنه، یاد شیطنت های بچگیش می افته و شاید گاهی حسرت می خوره که چرا نمی تونه مثل قبل کنارشون باشه. این سفر کوتاه، پر از حس های مختلفه؛ هم شادی از دیدن خانواده، هم حسرت از ناتوانی در لمس کردن و صحبت کردن با اونا.
اون از دیدن اینکه خانواده اش هنوز به یادش هستن و براش خوراکی های مورد علاقه اش رو آماده کردن، قند توی دلش آب می شه. می بینه که بچه های کوچیک تر خانواده، چقدر شبیه خودش هستن و شیطنت های اونا یادآور بچگی های خودشه. این لحظات برای پاسکوال خیلی ارزشمنده، چون بهش نشون میده که حتی اگه جسمش نیست، یاد و خاطره اش هنوز توی دل خونواده اش زنده است. اون با چشم های روحیش، تک تک جزئیات رو ثبت می کنه تا برای همیشه با خودش ببره.
لحظه ی وصال و پیام های آن
اوج داستان، لحظه ایه که پاسکوال و مادرش به هم می رسن. البته نه اون جور که ما فکر می کنیم؛ پاسکوال که یک روحه و مادرش یک انسان زنده. ولی این دیدار به شکلی خاص و تأثیرگذار اتفاق می افته. شاید از طریق یک لمس ناخواسته، یک باد سرد، یا حتی از طریق عطر گل های همیشه بهار. مهم اینه که مادرش حس می کنه پاسکوال اونجاست. این دیدار، پر از احساسات لطیفه. پاسکوال احساس آرامش می کنه، چون می فهمه که عشق مادرش به اون، ابدیه و هیچ چیزی نمی تونه اون رو از بین ببره. مادرش هم با این حس، آرامش پیدا می کنه و می فهمه که پسرش کنارش هست.
از آن مهم تر وقتی اشک های مادرش تمام می شد و اولین روز نوامبر می رسید خانم اسکیبل، کلی خوراکی خوشمزه برای پاسکوال توی محراب می گذاشت و بعد می نشست و خیال می کرد که پسرش را در حال خوردن شکلات داغ و شیرینی های جمجمه ای می بیند. آن هم وقتی که سروته از نرده ی پله ها آویزان شده… پسر حرف گوش نکن بازیگوش عزیزش!
پایان این سفر یک روزه، با بازگشت پاسکوال به دنیای خودش همراهه. اما این بار، پاسکوال با قلب آرام تر و پر از عشق برمی گرده. اون حالا می دونه که جدا شدن فیزیکی به معنی از بین رفتن عشق و خاطرات نیست. این داستان یه پیام قشنگ داره: عشق هیچ وقت نمی میره و همیشه راهی برای ارتباط پیدا می کنه. این کتاب به بچه ها یاد میده که اگه کسی رو از دست دادن، میتونن با یاد کردن ازش و زنده نگه داشتن خاطراتش، اون رو همیشه کنار خودشون حس کنن.
مفاهیم و پیام های اصلی کتاب پاسکوال
کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» فقط یک داستان برای سرگرمی نیست؛ کلی حرف برای گفتن داره و مفاهیم مهمی رو با زبونی شیرین به خواننده هاش یاد می ده. بریم ببینیم این مفاهیم چی هستن:
پرداختن به مرگ و سوگ به زبانی کودکانه و امیدبخش
یکی از مهم ترین و شاید خاص ترین چیزهایی که این کتاب بهش می پردازه، موضوع مرگ و فقدانه. اکثر کتاب های کودک از این موضوع دوری می کنن یا خیلی سرسری ازش رد میشن، چون فکر می کنن برای بچه ها خیلی سنگینه. اما «پاسکوال» بلده چطور با این موضوع کنار بیاد و اونو به شکلی طبیعی و حتی امیدبخش برای بچه ها توضیح بده. این کتاب نشون می ده که مرگ، پایان همه چیز نیست؛ بلکه بخشی از چرخه زندگیه. مثل یک سفر طولانی که آدم ها رو به یک دنیای دیگه می بره. این دیدگاه، ترس از مرگ رو کم می کنه و به بچه ها یاد می ده که می تونن با یادبود و حفظ خاطرات عزیزان از دست رفته شون، همیشه اون ها رو تو قلبشون نگه دارن.
کتاب به جای اینکه مرگ رو یک اتفاق تلخ و سیاه نشون بده، اون رو به عنوان یک دگرگونی طبیعی معرفی می کنه. درست مثل اینکه برگ ها توی پاییز زرد می شن و می ریزن، اما درخت دوباره توی بهار شکوفا میشه. این رویکرد، به بچه ها کمک می کنه تا سوگ رو به عنوان یک بخش طبیعی از زندگی تجربه کنن و یاد بگیرن چطور با غم از دست دادن کنار بیان. تاکید بر خاطرات شیرین و جشن گرفتن زندگی از دست رفته ها، یک پیام قوی و آرامش بخش برای خانواده هاست.
قدرت پیوندهای خانوادگی و عشق ابدی
«پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» یه درس بزرگ هم درباره ی قدرت عشق و پیوندهای خانوادگی بهمون می ده. این کتاب نشون می ده که عشق، مرزهای فیزیکی رو نمی شناسه و حتی مرگ هم نمی تونه اونو از بین ببره. رابطه ی پاسکوال با مادرش، بهترین نمونه از این عشقه. مادری که سال هاست پسرشو از دست داده، اما هنوز با تمام وجود به یادشه و هر سال با عشق براش آفِرِندا آماده می کنه. و پسری که روحش هزاران کیلومتر دوره، اما دلش برای مادرش تنگ میشه و فقط برای دیدن اون برمی گرده. این یعنی عشق و ارتباطات خانوادگی، فراتر از زمان و مکانه و خاطرات، مثل یک نخ نامرئی، آدم ها رو به هم وصل نگه می داره. این کتاب به بچه ها یاد میده که فارغ از اینکه عزیزانشون کجا هستن، عشقشون همیشه با اوناست.
آشنایی با فرهنگ مکزیک و جشن روز مردگان
یکی از جذاب ترین بخش های این کتاب، آشنا کردن ما با فرهنگ غنی و رنگارنگ مکزیکه، مخصوصاً جشن روز مردگان (Día de Muertos). این جشن، بر خلاف هالووین که پر از ترس و هیولاست، یک جشن شاد و پر از رنگه که برای یادبود و احترام به عزیزانی که از دست رفته اند، برگزار میشه. کتاب خیلی قشنگ به این جشن می پردازه و با جزئیات به ما میگه که این جشن چقدر برای مردم مکزیک مهمه و چه رسم و رسوم جالبی داره. مثلاً:
- آفِرِندا (Ofrenda): همون محراب های کوچیکی که خانواده ها توی خونه هاشون درست می کنن و روی اون عکس های عزیزان از دست رفته، شمع، گل های همیشه بهار (که مسیر رو به روح ها نشون میده)، و خوراکی های مورد علاقه روح ها رو میذارن.
- کالاوراس (Calaveras): جمجمه های قندی یا شکلاتی رنگارنگ که اصلاً ترسناک نیستن و نماد شادی و پذیرش مرگ هستن.
- نان مردگان (Pan de Muerto): یک نان شیرین خاص که فقط برای این جشن پخته میشه.
کتاب نشون میده که چطور مردم مکزیک، مرگ رو به عنوان یک بخش طبیعی از زندگی پذیرفتن و حتی باهاش شوخی می کنن. اونا معتقدن که یادبود مردگان، باعث میشه که اون ها همیشه زنده بمونن و به ما نگاه کنن. این جشن، فرصتیه برای خانواده ها تا دور هم جمع بشن، از زندگی لذت ببرن و به یاد کسانی باشن که دیگه کنارشون نیستن. این دیدگاه، خیلی با دیدگاه غربی به مرگ فرق داره و همین موضوع باعث میشه که این کتاب برای بچه ها پر از کشف و یادگیری باشه و اونا رو با یه فرهنگ متفاوت آشنا کنه.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
خب، حالا که حسابی با داستان و پیام های کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» آشنا شدیم، شاید براتون سوال پیش بیاد که این کتاب دقیقاً برای چه کسانی نوشته شده و چه کسی باید اونو بخونه؟ راستش رو بخواید، این کتاب دایره مخاطبش اونقدرها هم کوچیک نیست:
- کودکان رده سنی ۸ تا ۱۲ سال: این کتاب در اصل برای همین رده سنی نوشته شده. زبون ساده و روان داستان، شخصیت های جذاب و شیطنت های پاسکوال، باعث میشه بچه های این سن به راحتی با کتاب ارتباط برقرار کنن و از خوندنش لذت ببرن. این سن، سنیه که بچه ها شروع می کنن به سوال پرسیدن درباره ی مفاهیم بزرگ تر مثل مرگ و زندگی، و این کتاب می تونه جواب های خوبی بهشون بده.
- والدینی که دنبال کتاب های آموزنده هستن: اگه پدر یا مادری هستید که دوست دارید با بچه هاتون درباره موضوعات مهمی مثل مرگ، فقدان، خاطرات و حتی فرهنگ های مختلف حرف بزنید، «پاسکوال» یه ابزار عالیه. این کتاب بهتون کمک می کنه تا این گفتگوهای شاید کمی سخت رو به زبانی دوستانه و قابل فهم برای بچه ها آغاز کنید. تازه، خودتون هم از خوندنش کلی لذت می برید!
- کودکانی که با تجربه از دست دادن روبرو شدن: متاسفانه گاهی اوقات بچه ها مجبور می شن با از دست دادن یکی از عزیزانشون روبرو بشن. این کتاب می تونه برای اونا مثل یک دوست دلسوز عمل کنه. داستان پاسکوال بهشون نشون می ده که غم طبیعیه، اما خاطرات شیرین و عشق هیچ وقت از بین نمی رن و می تونن بهشون آرامش بدن.
- خانواده هایی که عاشق آشنایی با فرهنگ های جدید هستن: اگه دوست دارید فرزندتون از همون بچگی با آداب و رسوم کشورهای دیگه آشنا بشه و بدونه که دنیا چقدر رنگارنگ و متنوعه، «پاسکوال» گزینه فوق العاده ایه. این کتاب اون ها رو با یک جشن مهم و یک دیدگاه متفاوت به زندگی و مرگ آشنا می کنه.
- مربیان و معلمان: برای معلم هایی که دنبال منابع داستانی خلاقانه برای تدریس مفاهیم فرهنگی، تاریخی یا روانشناختی توی کلاس درس هستن، این کتاب یک گنج واقعیه. می تونید ازش برای شروع بحث در مورد مکزیک، جشن روز مردگان یا حتی مدیریت احساسات بچه ها استفاده کنید.
- عاشقان ادبیات کودک و نوجوان: اگه خودتون هم از اون دسته آدم هایی هستید که از خوندن کتاب های خوب کودک لذت می برید و دنبال کشف آثار برجسته توی این حوزه هستید، «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» رو حتماً توی لیستتون قرار بدید. یک داستان خوش ساخت و پر از احساس که ارزش خوندن داره.
پس در یک کلام، این کتاب برای هر کسی که دوست داره دنیای اطرافش رو با نگاهی مهربون تر و بازتر ببینه، عالیه.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
شاید بپرسید توی این دنیای پر از کتاب های رنگارنگ، چرا باید وقتمون رو بذاریم و «خلاصه کتاب پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله: داستانی از مکزیک» رو بخونیم؟ دلایل زیادی هستن که این کتاب رو خاص و مهم می کنن:
- آموزش مفاهیم عمیق با زبانی ساده: کمتر کتابی پیدا میشه که بتونه موضوعی مثل مرگ و فقدان رو اینقدر لطیف و امیدبخش برای بچه ها توضیح بده. این کتاب به ما یاد می ده که چطور میشه راجع به نبودن عزیزان حرف زد، بدون اینکه فضای سنگین یا ترسناکی ایجاد بشه.
- آشنایی با یک فرهنگ متفاوت: جشن روز مردگان مکزیک، برای خیلی از ماها ممکنه ناشناخته باشه. این کتاب یک فرصت طلاییه تا با این رسم زیبا و پرمعنا آشنا بشیم و بفهمیم که چطور میشه به جای ترس از مرگ، اون رو به یک جشن برای یادآوری خاطرات تبدیل کرد. این شناخت فرهنگی، ذهنیت بچه ها رو بازتر می کنه.
- تقویت پیوندهای عاطفی: داستان پاسکوال و عشق ابدی مادرش، دل هر کسی رو گرم می کنه. این کتاب یادآوری می کنه که عشق واقعی، هیچ وقت از بین نمیره و خاطرات، با ارزش ترین گنجینه های ما هستن که همیشه می تونن ما رو به عزیزانمون وصل نگه دارن.
- نثر دلنشین و روان: تونیو مالیکا یک داستان نویس ماهره و مریم مصلی هم یک مترجم کاربلد. نتیجه کارشون شده یک متن بسیار روان، زیبا و دلنشین که خوندنش برای هر سنی لذت بخشه. جملات کوتاه و پر از حس، باعث میشه که از ابتدا تا انتهای داستان با پاسکوال همراه بشیم.
- تصویرگری های جذاب: هرچند در این مطلب به طور مستقیم به تصویرگری ها اشاره نکردیم، اما معمولاً کتاب های «مجموعه دنیا خانه من است» که «پاسکوال» هم عضوی از اونه، با تصویرگری های ایرانی زیبایی همراه هستن که فضای داستان رو برای بچه ها ملموس تر و جذاب تر می کنن. این تصاویر نقش مهمی در انتقال حس و حال کتاب دارن.
- پیام های امیدبخش و تسلی بخش: در روزگاری که بچه ها شاید با اخبار ناخوشایند زیادی روبرو میشن، این کتاب مثل یک نسیم امید و آرامش بخش عمل می کنه. بهشون یاد می ده که با وجود غم، زندگی ادامه داره و همیشه می شه با یاد خاطرات شیرین، حال خوبی پیدا کرد.
خلاصه که، «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» یک کتاب معمولی نیست. یک تجربه عمیقه که هم شما رو سرگرم می کنه، هم بهتون چیزهای جدید یاد می ده، و هم قلبتون رو گرم می کنه. به نظر من، هر خونواده ای باید این کتاب رو داشته باشه.
بخشی از کتاب
برای اینکه بهتر بتونید فضای کتاب «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» رو حس کنید و با لحن و قلم نویسنده و مترجمش آشنا بشید، بریم سراغ یک قسمت کوتاه و شیرین از دل داستان. این بخش به خوبی نشون می ده که چطور این کتاب، با زبانی ساده اما پر از احساس، به موضوعات مهم می پردازه و چطور عشق و خاطرات، حتی بعد از رفتن هم ادامه پیدا می کنن:
از آن مهم تر وقتی اشک های مادرش تمام می شد و اولین روز نوامبر می رسید خانم اسکیبل، کلی خوراکی خوشمزه برای پاسکوال توی محراب می گذاشت و بعد می نشست و خیال می کرد که پسرش را در حال خوردن شکلات داغ و شیرینی های جمجمه ای می بیند. آن هم وقتی که سروته از نرده ی پله ها آویزان شده… پسر حرف گوش نکن بازیگوش عزیزش!
این پاراگراف کوتاه، خیلی قشنگ نشون می ده که چطور یک مادر، حتی بعد از سال ها، هنوز با تمام وجود به یاد پسر از دست رفته اش هست و با عشق براش خوراکی های مورد علاقه اش رو آماده می کنه. اون می تونه پسرش رو توی ذهنش ببینه، همون پسر بازیگوش و دوست داشتنی که همیشه شیطنت می کرد. این دقیقاً همون چیزیه که این کتاب می خواد بهمون بگه: یاد و خاطره عزیزان هیچ وقت از بین نمیره و عشق، همیشه راهی برای زنده موندن پیدا می کنه.
جمع بندی و نتیجه گیری
خب، رسیدیم به انتهای این سفر شیرین به دنیای «خلاصه کتاب پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله: داستانی از مکزیک ( نویسنده تونیو مالیکا )». همونطور که با هم دیدیم، این کتاب خیلی بیشتر از یک داستان ساده برای بچه هاست. این یه قصه پر از عشق، خاطره و درس زندگیه که با ظرافت و زیبایی خاصی به موضوعات مهمی مثل مرگ، فقدان و پیوندهای خانوادگی می پردازه.
«پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله»، با زبانی دوستانه و محاوره ای، ما رو با جشن رنگارنگ و پُراحساس روز مردگان در مکزیک آشنا می کنه و بهمون یاد می ده که چطور میشه حتی در مواجهه با نبودن عزیزان، به زندگی و خاطرات خوب فکر کرد. تونیو مالیکا با قلم سحرآمیزش و مریم مصلی با ترجمه عالی شون، تونستن یه اثر ماندگار خلق کنن که هم برای بچه ها سرگرم کننده است و هم برای بزرگ ترها کلی حرف برای گفتن داره. این کتاب به بچه ها کمک می کنه تا مفهوم مرگ رو بدون ترس و با دیدگاهی مثبت تر درک کنن و بدونن که عشق و خاطرات، همیشه توی قلبشون زنده می مونن.
اگه دنبال یک کتاب خاص و آموزنده برای فرزندانتون هستید، یا خودتون هم دوست دارید با فرهنگ های جدید آشنا بشید و از یه داستان خوب لذت ببرید، پیشنهاد می کنم حتماً کتاب کامل «پاسکوال، بچه ی صد و شش ساله» رو بخونید. مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمی شید و کلی حس خوب با خودتون می برید. اگه هم این کتاب رو خوندید، حتماً نظرات و حس وحالتون رو با بقیه به اشتراک بذارید تا بقیه هم از تجربه شما استفاده کنن.