خلاصه کتاب هدایت دیگران تاد دوت | درس های کلیدی برای رهبری

خلاصه کتاب هدایت دیگران تاد دوت | درس های کلیدی برای رهبری

خلاصه کتاب هدایت دیگران ( نویسنده تاد دوت )

کتاب «هدایت دیگران» تاد دوت، نقشه راهی برای یادگیری مهارت منتورینگ و راهنمایی اثربخش دیگرانه، تا بتونید به آدم ها کمک کنید در مسیر شغلی و زندگی شون گام های بزرگ بردارن. این کتاب به شما کمک می کنه تا فرق منتورینگ و مربیگری رو متوجه بشید و ابزارهایی برای تبدیل شدن به یک منتور حرفه ای به دست بیارید.

توی دنیای پر تغییر امروز، داشتن یه راهنما و منتور خوب، مثل یه لنگر نجاته. همه ما گاهی وقتا نیاز داریم یکی باشه که دستمون رو بگیره، راهمون رو روشن کنه و تجربه هاش رو باهامون به اشتراک بذاره. کتاب «هدایت دیگران» (Mentoring Others) اثر تاد دوت، دقیقاً همین نقش رو ایفا می کنه؛ نه فقط برای کسی که دنبال منتوره، بلکه برای خود شما که می خواید منتور بشید یا حتی همین الان هم تو این مسیر هستید. این کتاب به زبون ساده و با مثال های کاربردی بهمون یاد می ده چطور می تونیم به دیگران کمک کنیم تا پتانسیل های پنهانشون شکوفا بشه و پله های موفقیت رو یکی یکی بالا برن. خلاصه این کتاب اینجاست تا بهتون بگه چطور میشه مثل یه منتور باتجربه عمل کرد و زندگی آدم ها رو پربارتر کرد.

با تاد دوت، نویسنده هدایت دیگران، بیشتر آشنا شویم

قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دل مفاهیم کتاب، خوبه که یه شناختی از نویسنده داشته باشیم. تاد دوت (Todd Dewett) اسمش شاید براتون آشنا نباشه، اما تو حوزه رهبری، مدیریت و توسعه فردی، یه مهره درشته. ایشون دکترای رفتار سازمانی داره و سال هاست که هم به عنوان یه سخنران تو کنفرانس های بزرگ حاضر می شه و هم کلی دوره های آموزشی آنلاین برگزار کرده که میلیون ها نفر ازشون استفاده کردن. مقالاتش تو نشریات معروفی مثل نیویورک تایمز و فوربز چاپ شده، که نشون می ده حرفش حسابی برو داره. تجربه عملی و دانش آکادمیکش در کنار هم، باعث شده کتابی بنویسه که هم علمیه و هم کاربردی؛ یعنی از اون دست کتاب هاست که هم می تونی بخونیش و هم از آموزه هاش استفاده کنی و واقعاً به درد بخوره.

اینکه تاد دوت خودش سال ها تو حوزه منتورینگ فعال بوده و با مدیران و تیم های مختلفی کار کرده، به کتابش اعتبار ویژه ای میده. اون از نزدیک می دونه چالش های منتورینگ چیه و چطور میشه از پسشون بر اومد. پس وقتی داره از یه موضوعی حرف می زنه، فقط یه تئوری خشک و خالی نیست؛ بلکه از دل تجربه واقعی بیرون اومده. همین نکته باعث میشه آموزه های کتابش خیلی قابل لمس و قابل اجرا باشن.

قلب کتاب: درک تمایز بنیادی منتورینگ و مربیگری

یکی از مهم ترین چیزهایی که تاد دوت تو کتابش روش تاکید می کنه، تفاوت اساسی بین مربیگری (Coaching) و مرشدی (Mentoring) یا همون منتورینگه. شاید خیلی ها فکر کنن این دو تا کلمه مترادف ان و به جای هم استفاده میشن، ولی دوت میگه نه! فرقای کلیدی دارن که اگه ندونی، ممکنه تو نقش منتور یا مربی خوب عمل نکنی. بذارید قضیه رو براتون روشن کنم:

مربیگری (Coaching) یعنی چی؟

مربیگری بیشتر روی مهارت های کوتاه مدت و اهداف مشخص و موقعیتی تمرکز داره. مثلاً یه نفر می خواد مهارتش رو تو یه نرم افزار خاص یا تو نحوه ارائه یه پرزنتیشن تقویت کنه. اینجا نقش مربی اینه که بهش کمک کنه تا اون مهارت خاص رو تو یه مدت زمان کوتاه یاد بگیره یا بهبود بده. معمولاً مربی ها تو سازمان، همکارها یا مدیرهایی هستن که خودشون تو اون زمینه خاص تخصص دارن و میتونن راهنمایی های عملی بدن. تمرکز اینجا روی «چطور» انجام دادن یه کاره.

مرشدی (Mentoring) یا منتورینگ یعنی چی؟

منتورینگ اما یه داستان دیگه است. اینجا تمرکز روی توسعه بلندمدت فردی و شغلیه. منتور یه نفر باتجربه تره که نه فقط تو یه مهارت خاص، بلکه تو مسیر کلی رشد و پیشرفت فرد راهنمایی می کنه. هدف منتورینگ، تقویت مهارت های استراتژیکه، اونایی که شاید الان فایده ای نداشته باشن ولی برای برداشتن قدم های بزرگ تو آینده شغلی و حتی زندگی نیاز هستن. منتور می تونه تجربیات خودش رو به اشتراک بذاره، راهنمایی های کلی بده، دیدگاه های مختلفی رو مطرح کنه و حتی شبکه سازی رو به منتوردهنده یاد بده. اینجا بیشتر روی «چرا» و «کجا» رفتن تمرکز میشه، نه فقط روی «چطور» انجام دادن یه کار.

تاد دوت میگه: «مربیگری یعنی یاد دادن شکار یک ماهی به فرد، اما منتورینگ یعنی یاد دادن فلسفه و استراتژی ماهیگیری برای تمام عمر.» این تفاوتِ عمیق و مهمه که تو مسیر هدایت دیگران نباید ازش غافل شد.

چرا تاد دوت روی این تمایز انقدر تاکید داره؟ چون اگه ندونی داری مربیگری می کنی یا منتورینگ، ممکنه انتظارات اشتباهی داشته باشی و نتیجه نگیری. اگه قرار باشه یه منتور فقط مهارت های لحظه ای رو یاد بده، داره نقش مربی رو بازی می کنه و از هدف اصلی منتورینگ که توسعه بلندمدته، دور میشه. فهم این تفاوت به شما کمک می کنه تا نقش خودتون رو دقیق بشناسید و بدونید چطور باید به بهترین شکل به دیگران کمک کنید.

ستون های اصلی منتورینگ اثربخش از دیدگاه تاد دوت: 5 گام کلیدی

حالا که تفاوت اصلی منتورینگ و مربیگری رو فهمیدیم، بریم سراغ بخش اصلی کتاب. تاد دوت برای یه منتورینگ اثربخش، ۵ تا گام کلیدی رو معرفی می کنه که اگه خوب بهشون عمل کنیم، می تونیم یه منتور حرفه ای بشیم و واقعاً به رشد و پیشرفت دیگران کمک کنیم.

توافق بر فرآیند و ساختار: اولین گام به سوی موفقیت

اولین قدم برای یه منتورینگ موفق، اینه که با منتوردهنده (کسی که قراره راهنمایی بشه) روی یه چارچوب و فرآیند مشخص به توافق برسیم. می دونید، مثل هر پروژه دیگه، اگه چارچوب مشخصی نباشه، کار شلخته میشه و به نتیجه نمی رسه. اینجا منظور از فرآیند چیه؟

  • زمان و دفعات ارتباط: چند وقت یکبار با هم صحبت می کنیم؟ هفته ای یکبار؟ ماهی یکبار؟ هر دو هفته یکبار؟
  • مدت زمان هر جلسه: هر جلسه چقدر طول بکشه؟ یک ساعت؟ نیم ساعت؟
  • نحوه ارتباط: حضوری؟ آنلاین؟ تلفنی؟ ایمیلی؟
  • تعیین موضوعات و دستور کار: قراره تو هر جلسه روی چی صحبت کنیم؟ چه مسائلی رو حل کنیم؟

دوت میگه یه فرآیند شفاف باعث میشه کنترل بهتری روی کل ماجرا داشته باشیم و تاثیر شانس رو تو توسعه فردی کم کنیم. اگه همه چیز همین جوری پیش بره و برنامه ای نباشه، ممکنه بعد از چند جلسه هم منتور و هم منتوردهنده گیج بشن و از ادامه راه دلسرد بشن. پس، شفافیت از همون اول، حرف اول رو می زنه.

تعیین اهداف و مهارت های دقیق قابل توسعه: تمرکز برای بیشترین تأثیر

خب، قدم دوم اینه که اهداف و مهارت هایی رو که قراره روشون کار بشه، دقیق و شفاف انتخاب کنیم. تاد دوت یه نکته مهم رو اینجا گوشزد می کنه: هیچ منتوری نمی تونه همه مهارت های یه نفر رو تقویت کنه یا روی همه اهدافش کار کنه. این یه کار غیرممکنه و فقط باعث میشه هم منتور خسته بشه و هم منتوردهنده نتیجه ای نگیره.

پس اینجا باید چیکار کرد؟ باید با منتوردهنده صحبت کرد و اهداف واقع بینانه و مهارت های کلیدی رو که بیشترین تاثیر رو تو رشدش دارن، انتخاب کرد. مثلاً یه نفر می خواد رهبر بهتری بشه، یا یه نفر دیگه دنبال افزایش مهارت های ارتباطی و فن بیانشه. باید این اهداف رو SMART (Specific, Measurable, Achievable, Relevant, Time-bound) انتخاب کرد.

یه نکته خیلی مهم هم اینه که اهداف منتورینگ باید با اهداف کلی فرد و سازمان همسو باشن. اگه اهداف شخصی یه نفر با اهداف سازمانش تو یه راستا نباشه، ممکنه مسیر رشدش سخت بشه. پس همسویی و تمرکز روی چند مهارت کلیدی، خیلی مهمه.

هنر پرسیدن سوالات مناسب و مرتبط سازی مفاهیم: کاتالیزور رشد

تاد دوت میگه یه منتور خوب، کسی نیست که فقط راه حل بده. یه منتور خوب، کسیه که بلده چطور سوال بپرسه! سوالات باز و عمیق، منتوردهنده رو به فکر میندازه و باعث میشه خودش به جواب برسه. اینجوری خودش راه حل رو پیدا می کنه و حس مالکیت بیشتری نسبت به اون راه حل پیدا می کنه. اگه منتور فقط راه حل رو جلوی منتوردهنده بذاره، اون فرد هیچ وقت یاد نمی گیره که چطور خودش فکر کنه و مساله حل کنه.

سوالاتی مثل: به نظرت تو این شرایط بهترین راه حل چیه؟ یا چه گزینه هایی برای حل این چالش داری؟ یا اگه قرار باشه از این اتفاق درس بگیری، چه درسی می گیری؟ اینا سوالاتی هستن که خودآگاهی رو تقویت می کنن و منتوردهنده رو وادار به تفکر عمیق می کنن.

بعد از سوال پرسیدن، قدم بعدی مرتبط سازی مفاهیمه. یعنی چطور تجربیات خودت رو به چالش های منتوردهنده ربط بدی. مثلاً اگه منتوردهنده داره با یه مشکل خاص تو محیط کار دست و پنجه نرم می کنه، شما می تونی یه تجربه مشابه از گذشته خودت رو تعریف کنی و بگی چطور اون رو حل کردی. این کار نه فقط الهام بخش میشه، بلکه به منتوردهنده کمک می کنه تا ببینه مشکلاتش قابل حل ان و راه و چاه رو از زبون یه آدم باتجربه بشنوه.

ارائه بازخوردهای سازنده و هدفمند: سوخت رشد

بازخورد، مثل بنزین برای ماشین رشده. اگه نباشه، هیچ رشدی اتفاق نمی افته. اما هر بازخوردی بازخورد نیست! تاد دوت تاکید می کنه که بازخورد باید سازنده و هدفمند باشه. یعنی چی؟

  • به موقع باشه: بازخورد رو باید تو زمان مناسب داد، نه خیلی زود و نه خیلی دیر.
  • مشخص باشه: کلی گویی نکنید. دقیق بگید چی خوب بود و چی نیاز به بهبود داره. مثلاً نگید کارت خوب نبود، بگید نحوه ارتباطت با مشتری تو این مورد خاص می تونست بهتر باشه.
  • عملی باشه: بازخورد باید جوری باشه که بشه روش حساب کرد و کاری برای بهبودش انجام داد. یه راهکار عملی ارائه بدید.
  • محترمانه باشه: بازخورد رو با احترام و همدلی بدید، نه جوری که طرف مقابل احساس تحقیر کنه.

بازخوردها دو نوع هستن: مثبت و اصلاحی. بازخورد مثبت نقاط قوت رو تقویت می کنه و اعتماد به نفس میده. بازخورد اصلاحی (که گاهی بهش انتقاد سازنده هم میگن) هم نقاط ضعف رو نشون میده و راه رو برای بهبود باز می کنه. یه منتور خوب باید تعادل بین این دو نوع بازخورد رو بلد باشه.

یافتن اصالت و ایجاد اعتماد: زیربنای یک رابطه قوی

آخرین و شاید مهم ترین گام، ساختن یه رابطه بر پایه اصالت و اعتماده. بدون اعتماد، هیچ منتورینگی به جایی نمی رسه. منتوردهنده باید حس کنه می تونه به منتورش اعتماد کنه، حرف هاش رو باهاش بزنه و ازش راهنمایی بگیره. این اعتماد چطور ایجاد میشه؟

  • صداقت و شفافیت: منتور باید خودش باشه. نباید ادای کسی رو دربیاره که نیست. اگه چیزی رو نمی دونه، صادقانه بگه.
  • آسیب پذیری: گاهی وقتا منتور باید نشون بده که اونم اشتباه کرده، اونم چالش داشته. این کار باعث میشه منتوردهنده احساس نزدیکی و همدلی بیشتری کنه.
  • فضای امن: منتور باید فضایی رو ایجاد کنه که منتوردهنده بدون ترس از قضاوت شدن، بتونه حرف بزنه و خود واقعیش باشه.
  • گوش دادن فعال: این یعنی با تمام وجود به حرف های منتوردهنده گوش بدید، نه اینکه فقط منتظر نوبت خودتون برای حرف زدن باشید.
  • همدلی: خودتون رو جای منتوردهنده بذارید و سعی کنید حس و حالش رو درک کنید.

وقتی این فضا ایجاد بشه، منتورینگ از یه رابطه خشک و رسمی، تبدیل میشه به یه دوستی عمیق و موثر که هر دو طرف ازش سود می برن.

یک درس کلیدی و غیرمنتظره: حتی بهترین منتورها هم به منتور نیاز دارند!

یه نکته خیلی مهم و شاید غیرمنتظره ای که تاد دوت تو کتابش بهش اشاره می کنه اینه که حتی بهترین منتورها هم برای خودشون به یه منتور نیاز دارن! شاید بگید چطور ممکنه؟ اونی که خودش داره راهنمایی می کنه، دیگه چه نیازی به راهنما داره؟

ما انسان ها همیشه در حال یادگیری و رشدیم، هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که دیگه به یادگیری نیازی نداره. منتورها هم از این قاعده مستثنی نیستن. اونا هم ممکنه تو مسیر منتورینگ با چالش هایی روبرو بشن، سوالاتی براشون پیش بیاد یا بخوان مهارت های خودشون رو تو زمینه منتورینگ ارتقا بدن. یه منتور دیگه می تونه دیدگاه های جدیدی رو بهشون بده، اونا رو با روش های جدید آشنا کنه یا حتی فقط یه گوش شنوا باشه برای حرف هاشون.

داشتن یه منتور برای یه منتور دیگه، نشونه ضعف نیست، بلکه نشونه تواضع و روحیه یادگیریه. این نشون میده که اون منتور همیشه دنبال بهتر شدنه و می خواد از تجربیات دیگران استفاده کنه. این روحیه تواضع و یادگیری مداوم، خودش یه مهارت مهم برای هر منتور اثربخشه. یادمون باشه، «از هر دستی بدی، از همون دست می گیری». اگه منتور خودش هم دنبال منتور باشه، بهتر می تونه منتوردهنده هاش رو درک کنه و فضایی برای رشدشون فراهم کنه.

کاربردهای عملی آموزه های هدایت دیگران در محیط کار و زندگی

خب، تا اینجا کلی درباره اصول منتورینگ حرف زدیم. حالا بیایید ببینیم چطور می تونیم این آموزه ها رو تو زندگی واقعی، مخصوصاً تو محیط کار، پیاده کنیم. کتاب تاد دوت فقط تئوری نیست، یه کتاب کاملاً کاربردیه.

پیاده سازی در سازمان: توسعه تیم و جانشین پروری

تو سازمان ها، منتورینگ یه ابزار فوق العاده برای توسعه تیم و جانشین پروریه. یعنی چی؟

  • توسعه تیم: می تونید برنامه های منتورینگ داخلی راه بندازید. مدیران باتجربه می تونن منتور نیروهای جدیدتر بشن و دانش و تجربه رو تو سازمان منتشر کنن. این کار باعث میشه مهارت های تیمی رشد کنه و همه حس کنن بخشی از یه خانواده بزرگ تر هستن.
  • جانشین پروری: برای پست های کلیدی سازمان، می تونید منتورینگ رو به عنوان بخشی از برنامه جانشین پروری قرار بدید. یعنی فردی که قراره در آینده یه پست مهم رو بگیره، از الان توسط مدیر فعلی یا یه فرد باتجربه دیگه، منتور بشه تا برای اون نقش آماده بشه.

نتیجه این کار، یه سازمان قوی تر، با کارمندانی متعهدتر و با استعدادتره که دائم در حال رشد و یادگیری هستن.

نکات عملی برای شروع یک رابطه منتورینگ موفق

حالا اگه خودتون می خواید یه رابطه منتورینگ رو شروع کنید، چه به عنوان منتور و چه به عنوان منتوردهنده، چند تا نکته عملی هست که باید حواستون بهش باشه:

  1. تعیین هدف واضح: همونطور که دوت گفت، قبل از هر چیز، اهدافتون رو شفاف کنید. چی می خواید به دست بیارید یا یاد بگیرید؟
  2. انتخاب منتور/منتوردهنده مناسب: اگه منتور هستید، کسی رو انتخاب کنید که واقعاً پتانسیل رشد داره و اگه منتوردهنده هستید، کسی رو انتخاب کنید که تجربه و دانش لازم رو تو زمینه مورد نظر شما داره و از همه مهم تر، بهش اعتماد دارید.
  3. تعیین حد و مرزها: از اول مشخص کنید که ارتباطتون چطور خواهد بود، چقدر زمان می بره و چه انتظاراتی از هم دارید.
  4. گوش دادن فعال و سوال پرسیدن: اگه منتور هستید، بیشتر گوش بدید و سوال بپرسید. اگه منتوردهنده هستید، فعال باشید و سوالاتتون رو مطرح کنید.
  5. پذیرش بازخورد: چه منتور باشید و چه منتوردهنده، پذیرای بازخورد باشید. این تنها راه رشده.
  6. صبر و تعهد: منتورینگ یه فرآیند زمان بره. با صبر و تعهد تو این مسیر قدم بردارید.

مثال هایی از سناریوهای واقعی

فرض کنید یه کارمند جوون تو شرکتتون هست که مهارت های فنی بالایی داره ولی تو ارتباط با مشتری ها مشکل داره. شما به عنوان یه مدیر باتجربه، می تونید منتورش بشید. اهدافتون رو روی بهبود مهارت های ارتباطی و مذاکره اون می ذارید. تو هر جلسه، بعد از شنیدن چالش هاش، با پرسیدن سوالات مناسب مثل به نظرت چطور می تونیم این موضوع رو بهتر مدیریت کنیم؟، اون رو به فکر میندازید. بعد از اینکه خودش به چند راه حل رسید، شما تجربه ای مشابه از گذشته خودتون رو مطرح می کنید و بازخورد های سازنده و مشخصی بهش می دید. اینجوری هم مهارتش رشد می کنه و هم اعتماد به نفسش بالا می ره.

یا یه مثال دیگه: یه کارآفرین تازه کار که می خواد کسب وکارش رو راه بندازه. یه منتور باتجربه می تونه بهش کمک کنه تا از اشتباهات رایج دوری کنه، مسیر درست رو پیدا کنه و حتی ارتباطات مهمی رو برای کسب وکارش فراهم کنه. منتور اینجا فقط یه راهنما نیست، یه دوست و همراه هم هست که در مسیر پر چالش کارآفرینی، کنارش می ایسته.

این خلاصه کتاب برای چه کسانی بیشترین سود را دارد؟

شاید براتون سوال باشه که خب، این همه حرف زدیم، این کتاب به درد کی می خوره؟ راستش رو بخواید، خیلی ها می تونن از آموزه های این کتاب استفاده کنن:

  • مدیران و رهبران: اگه می خواید تیمتون رو بهتر رهبری کنید، استعدادها رو شکوفا کنید و خودتون هم یه رهبر الهام بخش بشید، این کتاب براتونه.
  • کارشناسان منابع انسانی (HR): برای طراحی برنامه های منتورینگ و توسعه کارکنان تو سازمان، این کتاب یه نقشه راه عالیه.
  • منتورها و مربیان حرفه ای: حتی اگه الان هم منتور هستید، آموزه های تاد دوت بهتون کمک می کنه تا مهارت هاتون رو صیقل بدید و اثربخش تر عمل کنید.
  • افراد در جستجوی منتور: اگه دنبال یه منتور خوب هستید، خوندن این خلاصه بهتون کمک می کنه تا بفهمید یه رابطه منتورینگ موفق چطور باید باشه و چی باید ازش انتظار داشته باشید.
  • دانشجویان و علاقه مندان به توسعه فردی: اگه کلاً دنبال رشد و یادگیری تو زمینه رهبری، ارتباطات و توسعه سازمانی هستید، حتماً این مطلب رو جدی بگیرید.
  • کارآفرینان و صاحبان کسب وکار: برای اینکه بتونید تیمتون رو قوی کنید و استعدادهای درونی سازمان رو پرورش بدید، اصول منتورینگ حیاتیه.

در یک کلام، اگه دنبال تاثیرگذاری مثبت تو زندگی دیگران و رشد خودتون هستید، این خلاصه کتاب یه شروع عالیه.

نتیجه گیری: گامی فراتر در مسیر توسعه فردی و سازمانی

کتاب «هدایت دیگران» تاد دوت، واقعاً یه گنجینه است برای هر کسی که می خواد تو نقش منتور ظاهر بشه یا از یه رابطه منتورینگ نهایت استفاده رو ببره. دوت به زبون ساده اما عمیق، به ما یاد می ده که منتورینگ فقط یه رابطه شغلی نیست، بلکه یه سفر مشترکه برای رشد، یادگیری و شکوفایی.

ما تو این خلاصه، با هم مروری داشتیم بر فرق بین مربیگری و منتورینگ، که فهمیدیم منتورینگ یه مسیر بلندمدت برای توسعه کلی فرده، نه فقط یادگیری یه مهارت خاص. بعدش هم ۵ تا ستون اصلی منتورینگ اثربخش رو از دید تاد دوت بررسی کردیم: از اهمیت توافق بر فرآیند و تعیین اهداف واضح گرفته تا هنر پرسیدن سوالات مناسب، ارائه بازخوردهای سازنده و ساختن رابطه ای بر پایه اعتماد و اصالت. دیدیم که حتی منتورهای حرفه ای هم به منتور نیاز دارن و این نشون دهنده روحیه تواضع و یادگیری مداومشونه.

یادمون باشه، منتورینگ یه ابزار فوق العاده قدرتمنده که می تونه هم زندگی افراد رو متحول کنه و هم سازمان ها رو قوی تر. پس اگه این اصول رو خوب یاد بگیریم و تو زندگی و کارمون پیاده کنیم، نه فقط خودمون رشد می کنیم، بلکه می تونیم دست دیگران رو هم بگیریم و اونا رو به سمت موفقیت هدایت کنیم.

حالا نوبت شماست. اگه این خلاصه کتاب براتون جالب بود و احساس می کنید این مفاهیم به دردتون می خوره، پیشنهاد می کنم حتماً نسخه کامل کتاب «هدایت دیگران» تاد دوت رو تهیه کنید و بخونید. مطمئنم نکات خیلی بیشتری پیدا می کنید که تو این خلاصه فرصت بیانش نبود. همچنین اگه خودتون تجربه ای از منتورینگ دارید یا سوالی براتون پیش اومده، حتماً تو قسمت نظرات با ما و بقیه به اشتراک بذارید. مشتاقیم نظراتتون رو بدونیم و از تجربیات همدیگه استفاده کنیم.

دکمه بازگشت به بالا