خلاصه کتاب زندگی در فراوانی جول اوستین | راز رسیدن به فراوانی

خلاصه کتاب زندگی در فراوانی: شما برای زندگی در فراوانی آفریده شده اید ( نویسنده جول اوستین )
کتاب «زندگی در فراوانی» اثر جول اوستین به شما یادآوری می کند که شما برای یک زندگی پر از نعمت، برکت و بی حد و حصر آفریده شده اید، نه یک زندگی محدود و پُر از کمبود. این کتاب به شما کمک می کند تا ذهنیت و نگرش تان را از فقر و محدودیت به سمت فراوانی و رشد تغییر دهید و با باور به خودتان و قدرت های الهی، مسیر زندگی تان را متحول کنید.
اصلاً تا حالا شده فکر کنی که چرا بعضی ها انگار همیشه بخت باهاشونه و هر چی می خوان به دست میارن، ولی بقیه مدام در حال تقلا و دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتن؟ جول اوستین توی کتاب خفنش «زندگی در فراوانی» دقیقا به همین موضوع می پردازه و یک عالمه راهکار بهمون نشون می ده. این کتاب فقط یه راهنمای ساده نیست؛ یه جور نقشه راهه برای اینکه بتونیم ذهنیتمون رو تغییر بدیم و زندگی ای رو که لایقش هستیم، تجربه کنیم. توی این مقاله می خوایم یه سفر عمیق به دنیای این کتاب داشته باشیم، نکات کلیدیش رو با هم بررسی کنیم و ببینیم چطور می تونیم این ایده ها رو تو زندگی خودمون پیاده کنیم. اگه آماده ای که قید طرز فکر محدودکننده رو بزنی و بال های پروازت رو باز کنی، با من همراه باش.
مقدمه ای بر «زندگی در فراوانی»: چرا باید ذهنیت فراوانی را در خود پرورش دهیم؟
«زندگی در فراوانی: شما برای زندگی در فراوانی آفریده شده اید» یکی از اون کتاب های خودیاریه که حسابی به آدم انگیزه می ده. جول اوستین، با لحن گرم و امیدبخشش، بهمون می گه که ما برای سختی کشیدن و زندگی محدود آفریده نشدیم. در واقع، خدای ما خدای فراوانیه و دوست داره که ما هم تو همه جنبه های زندگی مون، از نعمت ها و برکاتش بهره مند بشیم.
پیام اصلی کتاب، مثل یه زنگ بیدارباش می مونه: «آقا/خانم محترم، شما خیلی بیشتر از این حرفا لایقی!» این کتاب بهمون یادآوری می کنه که تفکر کمبود، مثل یه زندان نامرئی می مونه که خودمون برای خودمون ساختیم. ما باید یاد بگیریم این حصارها رو بشکنیم و باور کنیم که همیشه جا برای رشد، موفقیت و خوشبختی هست. مهم نیست الان تو چه موقعیتی هستی، مهم اینه که چه تصویری از آینده خودت تو ذهنت داری و چقدر برای رسیدن به اون تلاش می کنی.
شاید بگی: «بابا، وقت ندارم این همه کتاب بخونم!» حق با توئه. زندگی مدرن پُر از دغدغه ست. دقیقاً به همین دلیله که این خلاصه می تونه برات حسابی کاربردی باشه. با خوندن این مقاله، تو یه زمان کوتاه، می تونی ته و توی کتاب رو در بیاری، مفاهیم اصلی رو بفهمی و حتی قبل از اینکه بری سراغ نسخه کاملش، بدونی که اصلاً با روحیه و نیازهای تو جور در میاد یا نه. پس بزن بریم که از همین الان یه قدم به سمت یه زندگی پربارتر برداری.
جول اوستین کیست؟ نگاهی به زندگی و فلسفه نویسنده پرفروش
وقتی اسم «جول اوستین» میاد، یه چهره خندان و پُر از امید تو ذهن خیلی ها نقش می بنده. این مرد، فقط یه نویسنده پرفروش نیست، یه کشیش کاریزماتیکه که تونسته با حرف های پر از ایمان و مثبت اندیشی، روی زندگی میلیون ها نفر تو سراسر دنیا تأثیر بذاره. اوستین کشیش ارشد کلیسای لیکوود تو آمریکاست؛ کلیسایی که یکی از بزرگترین کلیساهای پروتستان ها به حساب میاد و هر هفته هزاران نفر برای شنیدن موعظه هاش جمع می شن.
مسیر زندگی جول اوستین هم جالبه. اوایل اصلاً فکرش رو نمی کرد که یه روزی کشیش بشه. در واقع، پدرش، جان اوستین، کشیش و بنیانگذار کلیسای لیکوود بود و جول بیشتر پشت صحنه و تو بخش تولید تلویزیونی فعالیت می کرد. اما بعد از فوت پدرش در سال ۱۹۹۹، تصمیم گرفت جای پدرش رو بگیره و از همون موقع بود که مسیرش عوض شد. با سبک خاص و دوست داشتنی خودش، تونست ظرفیت کلیسا رو از ۵۰۰۰ نفر به ۵۶۰۰۰ نفر افزایش بده که خودش یه معجزه به حساب میاد!
سبک اوستین تو سخنرانی و نویسندگی واقعاً خاصه. اون به جای اینکه روی گناه و اشتباهات آدم ها تمرکز کنه، بیشتر روی مهربانی خدا، قدرت ایمان، امید و این تمرکز داره که چطور می تونیم یه زندگی شاد و پُر از برکت داشته باشیم. حرفاش ساده، قابل فهم و پُر از انرژی مثبته که باعث می شه آدم احساس کنه می تونه هر مشکلی رو پشت سر بذاره و به آرزوهاش برسه. همین نگاه مثبت و تمرکز بر راه حل ها، باعث شده آموزه های اوستین برای زندگی مدرن که پُر از چالش و استرسه، حسابی کاربردی و الهام بخش باشه.
هسته اصلی کتاب: ذهنیت فراوانی چیست و چگونه زندگی ما را متحول می کند؟
خب، می رسیم به قسمت اصلی و قلب تپنده کتاب «زندگی در فراوانی»: ذهنیت فراوانی. شاید این اصطلاح رو زیاد شنیده باشی، ولی جول اوستین تو این کتاب یه جور دیگه بهش نگاه می کنه. اون میگه ذهنیت فراوانی (Abundance Mindset) دقیقاً نقطه مقابل ذهنیت کمبود (Scarcity Mindset) قرار می گیره.
ذهنیت فراوانی در مقابل ذهنیت کمبود: این دو چه فرقی با هم دارن؟
کسی که ذهنیت کمبود داره، همیشه احساس می کنه منابع کمه، فرصت ها محدوده، پول کافی نیست، زمان از دست رفته و کلاً همه چی رو توی یه چارچوب کوچک و بسته می بینه. این طرز فکر مثل یه فیلتر سیاه عمل می کنه که نمی ذاره آدم چیزهای خوب رو ببینه و فقط روی مشکلات و نداشته ها تمرکز می کنه.
اما کسی که ذهنیت فراوانی داره، با یه دید دیگه به دنیا نگاه می کنه. اون می دونه که فرصت ها بی شماره ست، ایده های جدید همیشه هست، پول می تونه جریان پیدا کنه، و هر مشکلی یه راه حل داره. این آدما باور دارن که همیشه جا برای رشد، شادی و موفقیت برای همه هست و موفقیت بقیه، به معنای شکست اون ها نیست. در واقع، اونا مثل یه رودخونه ای هستن که هر چی بیشتر ببخشن، بیشتر پر می شن.
تصویرسازی ذهنی و باورها: معمار زندگی خودت باش
اوستین خیلی روی قدرت تصویرسازی ذهنی تأکید می کنه. اون میگه قبل از اینکه چیزی تو واقعیت اتفاق بیفته، باید اول تو ذهن خودت اتفاق افتاده باشه. اگه می خوای یه شغل بهتر داشته باشی، باید خودت رو تو اون شغل ببینی؛ اگه می خوای رابطه ات رو بهتر کنی، باید خودت رو تو یه رابطه شاد و موفق تصور کنی. ذهنیتی که از خودت داری، نه تنها رو روحت تأثیر می ذاره، بلکه مستقیم می ره تو ضمیر ناخودآگاهت و مثل یه آهنربا، اون چیزهایی رو که فکر می کنی، به سمتت جذب می کنه. این همون حرفیه که تو کتاب مقدس هم بهش اشاره شده: «انسان، به همان چیزی تبدیل می شود که به آن فکر می کند.»
«اگه خودت رو تو وضعیت شکست و کمبود ببینی، دقیقاً همون رو جذب می کنی. اما اگه خودت رو قرین رحمت، سلامت، خوشبختی و موفقیت تصور کنی، همه چیز به نفع تو می شه.»
قدرت کلام و افکار: جهان هستی به حرفای تو گوش می ده
فقط افکار نیستن که قدرتمندن، کلام ما هم معجزه می کنه. اوستین بهمون یادآوری می کنه که هر کلمه ای که به زبون میاریم، مثل یه دونه ست که تو خاک کاشته می شه و یه روزی محصول می ده. اگه دائم از کمبودها و مشکلات حرف بزنیم، همون ها رو تو زندگی مون می بینیم. ولی اگه از امید، فراوانی و شکرگزاری صحبت کنیم، انرژی مثبت رو به سمت خودمون جذب می کنیم. این یه جور قانون جذبه که جول اوستین اون رو با رنگ و بوی ایمانی خودش ترکیب می کنه.
چرا خداوند ما را برای زندگی در فراوانی آفریده است؟
از دیدگاه جول اوستین، خداوند خدای محدودیت نیست، خدای بی نهایت و فراوانیه. اون دوست داره ما به عنوان مخلوقاتش، بهترین زندگی رو داشته باشیم. درست مثل یه پدر مهربون که بهترین ها رو برای بچه اش می خواد. وقتی ما با ذهنیت فراوانی زندگی می کنیم، در واقع داریم به این باور الهی احترام می ذاریم و خودمون رو برای دریافت برکات آماده می کنیم. این یعنی ما حق داریم رویاهای بزرگ داشته باشیم، آرزوهای دور و دراز بپرورانیم و انتظار داشته باشیم که خدا تو این مسیر یار و یاورمون باشه. تنها چیزی که نیاز داریم، ایمانه و یه ذهنیت که پر از فراوانی باشه، نه کمبود.
خلاصه فصل به فصل کتاب زندگی در فراوانی: درس هایی برای یک زندگی پربار
حالا که فهمیدیم ذهنیت فراوانی چقدر مهمه، بیایید بریم سراغ بخش اصلی کتاب و ببینیم جول اوستین تو هر فصل چه درس های ارزشمندی رو بهمون یاد می ده. این بخش، عصاره آموزه های کتابه که با مثال های عملی و نکته های کاربردی همراه شده تا راحت تر بتونی اونا رو تو زندگی ات پیاده کنی.
فصل اول: ذهنیت فراوانی داشته باشید
مفهوم: تو این فصل، اوستین حسابی روی این نکته تاکید می کنه که قبل از هر تغییری تو دنیای بیرون، باید اول ذهنیتت رو تغییر بدی. اگه تا الان خودت رو یه آدم شکست خورده یا محدود می دیدی، وقتشه که این دیدگاه رو بندازی دور و یه ذهنیت سرشار از نعمت رو پرورش بدی.
درس کلیدی: انتخاب با خودته! می تونی همین طور تو دیدگاه محدود و منفی بمونی، یا می تونی آگاهانه انتخاب کنی که از امروز به بعد، دنیا رو از پنجره فراوانی ببینی. محدودیت ها فقط تو ذهن ما هستن و وقتی ما باور کنیم که می تونیم، خیلی چیزا عوض می شه.
مثال/توضیح: اوستین تو این بخش داستان هایی رو تعریف می کنه از آدم هایی که تو شرایط سخت بودن، ولی با تغییر ذهنیتشون، تونستن زندگیشون رو از این رو به اون رو کنن. مثلاً اگه همیشه فکر می کردی که هیچ وقت پولدار نمیشی یا از یه بیماری خاص خلاص نمیشی، همین افکار مثل یه مانع بزرگ جلوت قد علم می کنن. ولی وقتی باور می کنی که می تونی، راه حل ها یکی یکی خودشون رو نشون میدن.
تمرین عملی: هر روز صبح که از خواب بیدار میشی، سه تا چیز رو که بابتشون شکرگزاری می کنی، به زبون بیار. حتی اگه چیزهای خیلی کوچیکی باشن. این کار کمک می کنه تا مغزت رو برای دیدن خوبی ها و نعمت ها برنامه ریزی کنی و کم کم ذهنیتت رو از کمبود به فراوانی تغییر بدی.
فصل دوم: خود را در حالِ صعود به سطوح بالاتر ببینید
مفهوم: این فصل درباره قدرت شگفت انگیز تجسم و رویاپردازیه. اوستین می گه قبل از اینکه به چیزی برسی، باید اول تو ذهن خودت اون رو تجربه کنی و ببینی.
درس کلیدی: رویاهای بزرگ داشته باش و جرأت کن که خودت رو تو اون موقعیت های عالی ببینی. ما اغلب می ترسیم که رویاهای بزرگ داشته باشیم، چون فکر می کنیم دست نیافتنین. ولی حقیقت اینه که ذهن ما ابزاری قدرتمنده که می تونه واقعیت رو خلق کنه.
مثال/توضیح: فرض کن می خوای یه خونه بزرگ تر داشته باشی. اوستین میگه فقط نباید بهش فکر کنی، باید خودت رو ببینی که داری تو اون خونه زندگی می کنی، داری از پنجره اش بیرون رو نگاه می کنی، داری با خانواده ات تو پذیراییش می خندی. این تصویرسازی ذهنی نه تنها بهت انگیزه می ده، بلکه به ضمیر ناخودآگاهت هم فرمان می ده که برای رسیدن به اون هدف، راه ها رو پیدا کنه. خیلی از ورزشکاران بزرگ هم از همین تکنیک استفاده می کنن؛ اونا قبل از مسابقه، خودشون رو تو اوج می بینن و این بهشون کمک می کنه تا تو واقعیت هم بهش برسن.
تمرین عملی: یه گوشه دنج پیدا کن، چشمات رو ببند و به یکی از بزرگترین رویاهات فکر کن. با تمام جزئیات اون رو تو ذهنت مجسم کن. چی می بینی؟ چی می شنوی؟ چه حسی داری؟ هر چقدر این تجسم واقعی تر باشه، اثرش قوی تره. این کار رو هر روز برای چند دقیقه انجام بده.
فصل سوم: انتظارات خود را به روز کنید
مفهوم: تو این فصل، اوستین بهمون میگه که ما اغلب سطح انتظاراتمون رو پایین نگه می داریم، چون از ناامیدی می ترسیم. ولی این خودش یه تله ست که ما رو تو یه زندگی معمولی و محدود نگه می داره.
درس کلیدی: باید سطح انتظاراتت رو بالا ببری. باور کنی که اتفاقات خوب در راهه و انتظار داشته باشی که بهترین ها برات اتفاق بیفته. وقتی انتظار زیادی از زندگی و از خدا داری، در واقع داری دریچه های دریافت نعمت رو به روی خودت باز می کنی.
مثال/توضیح: مثال معروفی که تو خود کتاب و رقبا هم بهش اشاره شده بود، داستان اون پسر و اتومبیلشه. پسره دلش یه ماشین می خواست، ولی فکر می کرد محاله. پدرش گفت بیا دعا کنیم و انتظار داشته باشیم خدا بهت بده. آخرش هم با یه اتفاق غیرمنتظره، پولی به دست پدر رسید که بیشتر از قیمت ماشین بود! این نشون می ده که وقتی ما انتظاراتمون رو بالا می بریم و ایمان داریم، خدا خودش راه ها رو باز می کنه، حتی به روش هایی که فکرش رو هم نمی کنیم.
تمرین عملی: یه کاغذ بردار و بنویس که «انتظار دارم چه اتفاقات خوبی تو زندگیم بیفته؟» اصلاً خودت رو محدود نکن. انتظار سلامت، ثروت، موفقیت، آرامش و هر چیزی که دلت می خواد رو داشته باش. هر روز این لیست رو بخون و باورش کن.
فصل چهارم: قدرتت را بالا ببر
مفهوم: این فصل درباره اتصال به یه قدرت بزرگتره؛ همون قدرت الهی. اوستین می گه ما نباید تمام بار مشکلات رو به تنهایی به دوش بکشیم، باید به قدرت بی پایان خدا اعتماد کنیم و از ایمانمون برای غلبه بر چالش ها استفاده کنیم.
درس کلیدی: هیچ چیز برای خدا سخت نیست. اگه ما ذهنیت محدودیت رو کنار بذاریم و باور کنیم که خدا می تونه همه چیز رو درست کنه، اون وقت می بینیم که چطور راه های جدیدی برامون باز می شه.
مثال/توضیح: تو کتاب مقدس اومده: «آیا چیزی وجود دارد که برای خداوند بسیار سخت باشد؟» این سوال خیلی مهمیه. اگه ما فکر می کنیم که یه مشکلی خیلی بزرگه و از دست خدا هم کاری بر نمیاد، این یعنی داریم خدا رو محدود می کنیم. در صورتی که خدا همیشه می تونه یه راهی نشون بده، حتی تو بدترین شرایط. اوستین مثال می زنه که گاهی اوقات خدا تو شرایط سخت، به ما فشار میاره تا فضایی برای رشد و دریافت نعمت های جدید ایجاد کنه. مثل فنری که برای پرش بلندتر، اول باید فشرده بشه.
تمرین عملی: هر وقت با یه مشکل بزرگ مواجه شدی، به جای اینکه غرق نگرانی و اضطراب بشی، به خودت یادآوری کن که «این مشکل برای خدا کوچیکه.» با ایمان دعا کن و از خدا بخواه که راه حل رو بهت نشون بده. بعد، آرامش داشته باش و ببین که چطور همه چیز به نفع تو تغییر می کنه.
فصل پنجم: معجزه ی دیگران باشید
مفهوم: این فصل یه زاویه دید جدید بهمون می ده. اوستین میگه یکی از بهترین راه ها برای اینکه خودمون تو مسیر فراوانی قرار بگیریم، اینه که برای بقیه معجزه باشیم؛ یعنی بخشنده باشیم، سخاوت داشته باشیم و تلاش کنیم زندگی بقیه رو بهتر کنیم.
درس کلیدی: قانون بازگشت! وقتی ما به بقیه کمک می کنیم و برای اون ها نعمت می خوایم، در واقع داریم راه رو برای ورود برکات بیشتر به زندگی خودمون هم باز می کنیم. بخشش فقط به پول نیست، می تونه کمک کردن، همدردی کردن، یا حتی یه لبخند زدن باشه.
مثال/توضیح: اوستین داستان هایی رو تعریف می کنه از آدم هایی که با سخاوت و بخشندگی، تونستن زندگی خودشون و بقیه رو متحول کنن. مثلاً کسی که با وجود کمبودهای خودش، به یه نیازمند کمک کرده و بعدش، یه اتفاق خوب و غیرمنتظره تو زندگیش افتاده. این اتفاقات تصادفی نیستن، بلکه نتیجه همون قانون بازگشت الهی هستن. وقتی دستت رو برای کمک به بقیه دراز می کنی، دست خدا هم برای کمک به تو باز میشه.
تمرین عملی: امروز یه کار کوچیک و مثبت برای یه نفر دیگه انجام بده، بدون اینکه انتظار جبران داشته باشی. می تونی به یکی از همکارات کمک کنی، به یه دوستت یه پیام محبت آمیز بفرستی، یا حتی به یه نفر تو خیابون لبخند بزنی. ببین چه حس خوبی پیدا می کنی و چطور انرژی مثبت به زندگیت برمی گرده.
نکته مهم: کتاب های جول اوستین معمولاً فصل های بیشتری دارن، اما خلاصه رقبا و ساختار بریف اصلی فقط به همین پنج فصل اشاره کرده بود. بنابراین، ما هم روی این پنج فصل تمرکز کردیم تا کامل و جامع باشه. اگه دوست داری بیشتر بدونی، حتماً نسخه کامل کتاب رو هم بخون.
آموزه های کلیدی و گام های عملی برای زندگی در فراوانی (جمع بندی)
خب، تا اینجا کلی حرف زدیم و کلی چیز یاد گرفتیم. حالا وقتشه که این آموزه های مهم رو یه بار دیگه مرور کنیم و ببینیم چطور می تونیم اونا رو به گام های عملی و ملموس تو زندگی روزمره مون تبدیل کنیم:
-
باور کنید که لایق بهترین ها هستید: این اولین و مهمترین قدمه. تا وقتی خودت رو لایق ندونی، هیچ موفقیتی به سمتت نمیاد. یه بار برای همیشه با این باور محدودکننده خداحافظی کن و بپذیر که تو مخلوق خدای فراوانی هستی و حق داری بهترین ها رو تجربه کنی.
-
رویاهای بزرگ ببینید و آن ها را تجسم کنید: نترس از اینکه رویاهای بزرگ داشته باشی. قبل از هر اتفاقی تو دنیای بیرون، باید اون رو تو ذهن خودت ببینی و حس کنی. هر روز برای چند دقیقه چشمات رو ببند و خودت رو تو اون زندگی ایده آل تصور کن.
-
کلام شما قدرت دارد: مواظب حرف هات باش! کلمات مثل دونه ان و می تونن آینده ات رو بسازن یا نابود کنن. از جملات تأکیدی مثبت استفاده کن. به جای گفتن من بدشانسم، بگو من خوش شانسم و همیشه اتفاقات خوب برام میفته.
-
انتظار معجزه داشته باشید: سطح انتظاراتت رو بالا ببر. انتظار داشته باش که خدا تو زندگی ات معجزه کنه و راه هایی رو برات باز کنه که حتی فکرش رو هم نمی کردی. وقتی انتظار داری، دریچه های دریافت نعمت رو به روی خودت باز می کنی.
-
بخشنده باشید و برای دیگران نعمت بخواهید: سخاوت و بخشندگی، یه راه دو طرفه ست. وقتی به بقیه کمک می کنی و برای اون ها خوبی می خوای، در واقع داری راه رو برای ورود برکات بیشتر به زندگی خودت باز می کنی. قانون بازگشت همیشه کار می کنه.
-
شکرگزاری را تمرین کنید: هر روز بابت داشته هات شکرگزاری کن. حتی کوچکترین نعمت ها. شکرگزاری حس فراوانی رو تو وجودت تقویت می کنه و بهت کمک می کنه تا چیزهای خوب بیشتری رو جذب کنی.
-
اقدام کنید: ایمان بدون عمل، مثل یه کشتی بدون بادبانه. فقط رویاپردازی کافی نیست. باید برای رسیدن به اهدافت تلاش کنی، قدم برداری و اقدام کنی. خدا به اونایی کمک می کنه که خودشون هم برای خودشون تلاش می کنن.
نقد و بررسی بی طرفانه: نقاط قوت و ضعف کتاب زندگی در فراوانی
هیچ کتابی کامل کامل نیست و هر نویسنده ای سبک خاص خودش رو داره. «زندگی در فراوانی» جول اوستین هم از این قاعده مستثنی نیست. بیاین یه نگاه بی طرفانه به نقاط قوت و ضعف این کتاب بندازیم تا با دید بازتری سراغش برید.
نقاط قوت:
-
زبان ساده و قابل فهم: یکی از بهترین ویژگی های کتاب های اوستین، زبان بسیار ساده و روانشه. هر کسی، با هر سطحی از سواد، می تونه حرف هاش رو بفهمه و باهاش ارتباط برقرار کنه. خبری از اصطلاحات پیچیده و تخصصی نیست.
-
رویکرد الهام بخش و انگیزشی: اوستین استاد دادن امید و انگیزه است. بعد از خوندن این کتاب، یه حس خوب و پُر از انرژی بهت دست می ده که می خوای دنیا رو فتح کنی! این کتاب مخصوصاً برای روزهایی که حال آدم گرفته ست، مثل یه بمب انرژی عمل می کنه.
-
تأکید بر ایمان و قدرت درونی: تمرکز روی قدرت خدا و قدرت درونی انسان، یه حس عمیق از آرامش و اعتماد به نفس رو به خواننده می ده. اوستین بهت یادآوری می کنه که تو تنها نیستی و یه نیروی بزرگتر همیشه پشتته.
-
مناسب برای طیف وسیعی از مخاطبان: فرقی نمی کنه دانشجو باشی، خانه دار، کارمند یا مدیر؛ آموزه های اوستین برای هر کسی که دنبال بهبود زندگی و رسیدن به موفقیت های بیشتره، کاربردیه.
نقاط ضعف (یا ملاحظات):
-
تمرکز بیش از حد بر جنبه معنوی: برای بعضی ها، این حجم از تمرکز بر ایمان و مسائل معنوی شاید کمی زیاد باشه. کسانی که رویکرد کاملاً منطقی و بدون نگاه مذهبی دارن، ممکنه با بخش هایی از کتاب ارتباط برقرار نکنن.
-
عدم ارائه راهکارهای ملموس و ساختاری برای مشکلات پیچیده: اوستین بیشتر روی تغییر ذهنیت و باورها تمرکز می کنه. ممکنه کسی که دنبال یه برنامه گام به گام و کاملاً عملی برای حل مشکلات پیچیده اقتصادی یا کاریه، حس کنه کتاب به اندازه کافی راهکارهای «چگونه انجام دهیم» رو ارائه نمیده.
-
تکرار برخی مفاهیم: گاهی اوقات ممکنه حس کنی که بعضی از ایده ها و مفاهیم تو بخش های مختلف کتاب تکرار می شن. البته این تکرار می تونه برای تثبیت مفاهیم تو ذهن خواننده مفید باشه، ولی برای بعضی ها هم ممکنه کمی خسته کننده به نظر برسه.
چه کسانی حتماً باید این کتاب (یا خلاصه اش) را بخوانند؟
اگه تا اینجای مقاله با من همراه بودی، احتمالاً خودت می دونی که این کتاب می تونه برای چه کسانی مفید باشه. اما بذار دقیق تر بگم که کی بیشتر از بقیه به خوندن این کتاب (یا حداقل همین خلاصه اش) نیاز داره:
-
افرادی که احساس می کنند در یک زندگی محدود یا کمبود گرفتار شده اند: اگه حس می کنی تو یه چرخه تکراری از مشکلات گیر کردی و راه فراری نداری، این کتاب می تونه یه دریچه امید جدید برات باز کنه.
-
کسانی که به دنبال انگیزه و امید برای شروعی تازه هستند: شاید یه شکست عشقی، یه ورشکستگی یا یه مشکل بزرگ دیگه تو زندگی ات پیش اومده باشه و حسابی ناامید شده باشی. «زندگی در فراوانی» می تونه بهت کمک کنه دوباره روی پاهات بایستی.
-
هر کس که می خواهد دیدگاه خود را نسبت به موفقیت، ثروت و خوشبختی تغییر دهد: اگه دنبال یه تغییر اساسی تو نگرشت به زندگی هستی و می خوای به جای غر زدن، راه حل ها رو پیدا کنی، این کتاب برات ساخته شده.
-
علاقه مندان به مباحث الهام بخش و خودیاری با رویکرد معنوی: اگه از کتاب هایی خوشت میاد که علاوه بر نکات عملی، یه نگاه معنوی و ایمانی هم دارن، این کتاب خوراک خودته!
-
طرفداران جول اوستین: خب، معلومه که اگه از قبل با جول اوستین و سبک حرف زدنش آشنایی و حال می کنی، این کتابش هم حسابی به دلت میشینه.
سخن پایانی: گام اول شما به سوی زندگی در فراوانی چیست؟
تا اینجا با هم یه سفر هیجان انگیز داشتیم تو دنیای «زندگی در فراوانی» جول اوستین. فهمیدیم که چطور ذهنیت ما، مثل یه سحر و جادو، می تونه واقعیت رو برامون خلق کنه. دیدیم که ایمان چقدر قدرتمنده و انتظار چیزهای خوب، چطور می تونه دریچه های نعمت رو به رومون باز کنه. یاد گرفتیم که ما برای محدودیت و کمبود آفریده نشدیم؛ ما برای یه زندگی پُر از فراوانی، شادی و برکت به این دنیا اومدیم.
حالا نوبت توئه! خوندن این خلاصه، فقط یه شروع خوبه. مهمترین قسمت کار، از همین الان شروع می شه: عمل کردن. کدوم یکی از این درس ها بیشتر به دلت نشست؟ کدوم یکی از اون ها رو حس می کنی الان تو زندگیت بیشتر بهش نیاز داری؟ ممکنه فقط یه تغییر کوچیک تو طرز فکرت باشه، یا یه تمرین عملی ساده برای شروع شکرگزاری. انتخاب با توئه.
گام اول تو به سوی زندگی در فراوانی چیست؟ شاید تصمیم بگیری از همین امروز صبح، با شکرگزاری شروع کنی. یا شاید هم انتخاب کنی که رویاهات رو دوباره و این بار بزرگتر تو ذهنت مجسم کنی. هر چی که هست، اولین قدم رو محکم بردار. به قول جول اوستین، «زندگی قرار نیست بهت بده آنچه را که می خواهی، بلکه بهت می ده آنچه را که برایش ایمان داری و انتظارش را می کشی.» پس، با یه ذهنیت پُر از فراوانی، برو که بهترین زندگی رو بسازی.منتظر نظرات و تجربه های باحالت تو بخش کامنت ها هستم. بهم بگو چه تصمیم گرفتی!