خلاصه کتاب اولین آدم بد اثر میراندا جولای | هر آنچه باید بدانید
خلاصه کتاب اولین آدم بد ( نویسنده میراندا جولای )
رمان اولین آدم بد (The First Bad Man) اثر میراندا جولای، داستان شریل گلیکمن، زنی تنها و میان سال را روایت می کند که زندگی اش با ورود دختری جوان و آشفته به اسم کیلی، زیر و رو می شود. این رمان با لحن محاوره ای و طنزی تلخ، به کاوش در پیچیدگی های تنهایی، هویت، روابط انسانی و غریزه مادری می پردازد و تجربه ای متفاوت و عمیق را به خواننده هدیه می دهد. آماده باشید که این کتاب شما را حسابی غافلگیر کند.
میراندا جولای، این هنرمند چندوجهی و خلاق، با اولین رمانش، حسابی سر و صدا به پا کرد. شاید اسمش را از فیلم ها یا داستان های کوتاهش شنیده باشید. اولین آدم بد اما چیزی فراتر از یک داستان ساده است؛ یک جور سفر درونی پر از لحظات عجیب، خنده دار و البته خیلی وقت ها تلخ که تا مدت ها ذهنتان را درگیر می کند. توی این مقاله می خواهیم با هم قدم به دنیای شریل گلیکمن بگذاریم و ببینیم چه چیزهایی در انتظارمان هست.
میراندا جولای: هنرمندی که با کلمات شعبده بازی می کند
میراندا جولای یک اسم آشنا در دنیای هنر مدرن است، اما نه فقط به عنوان یک نویسنده. او هم زمان فیلم ساز، بازیگر، نوازنده و حتی یک هنرمند مفهومی درجه یک است. جولای توی سال ۱۹۷۴ در ایالت ورمانت آمریکا به دنیا آمد و از همان بچگی توی یک فضای کاملاً هنری بزرگ شد؛ پدر و مادرش نویسنده بودند و یک انتشارات هم داشتند. این پس زمینه هنری کمک کرد تا او از سنین کم شروع به داستان نویسی و نمایشنامه نویسی کند و خیلی زود فهمید که استعدادش فقط به یک شاخه محدود نمی شود.
شاید برای همین است که کارهای او همیشه یک امضای خاص دارند؛ چه فیلم هایش باشند، چه داستان های کوتاهش و چه رمان هایش. آثار جولای همیشه پر از جزئیات عجیب، طنز سیاه و نگاهی متفاوت به روابط انسانی و تنهایی هستند. مثلاً اولین مجموعه داستان کوتاهش به اسم «هیچکس مثل تو مال اینجا نیست» (No One Belongs Here More Than You) آن قدر موفق بود که جایزه معتبر فرانک اوکانر را برد. این جور موفقیت ها نشان می دهد که میراندا جولای نه فقط یک هنرمند، بلکه یک پدیده است که همیشه حرف های تازه ای برای گفتن دارد.
چی شد که اولین آدم بد به دنیا اومد؟ (معرفی رمان)
اولین آدم بد (The First Bad Man) در واقع اولین تجربه میراندا جولای در دنیای رمان نویسی بود و همین نکته به خودی خود اهمیتش را دوچندان می کند. قبل از این، او بیشتر با داستان های کوتاه و فیلم هایش شناخته می شد، اما با این رمان ثابت کرد که قلمش توی قالب بلند هم حرف های زیادی برای گفتن دارد. این کتاب در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و از همان ابتدا موجی از واکنش ها را به دنبال داشت. چرا؟ چون «اولین آدم بد» اصلاً شبیه رمان های معمولی نیست. یک جور ترکیب عجیب و غریب از طنز تلخ، شخصیت های نامتعارف، و ایده هایی که شاید در ابتدا گیج کننده به نظر برسند، اما ذره ذره توی ذهنتان جا باز می کنند.
جولای در این رمان به شکلی جسورانه سراغ موضوعاتی می رود که شاید خیلی ها از پرداختن به آن ها دوری می کنند: تنهایی، هویت جنسی، غریزه مادری به شکلی غیرمنتظره، و روابطی که تعریف های سنتی رو به چالش می کشند. این کتاب یک جور دعوت به نگاه کردن به عمق روان آدم هاست، اون هم با یه ذره شیطنت و البته کلی فکر و تامل. شاید برای همین بود که خیلی زود سر و صدا کرد و اسمش توی لیست پرفروش های نیویورک تایمز هم جا گرفت.
سفر شریل گلیکمن: یک زندگی تنها و پر از سوال
شخصیت اصلی داستان ما، خانمی است به نام شریل گلیکمن. زنی تنها که به نظر می رسد توی دهه ی چهارم زندگی اش هنوز نتوانسته جای خودش را در دنیا پیدا کند. شریل آسیب پذیر است، وسواس های فکری خاص خودش را دارد و از همه مهم تر، مدت هاست که درگیر یک بیماری عجیب به اسم «گلوبوس هیستریکوس» است. این بیماری یعنی چی؟ یعنی حس می کنی یک توده یا لقمه توی گلوت گیر کرده، ولی هر کاری می کنی، پایین نمی رود. دکترها هم بهش می گویند این فقط یک حس است و ریشه اش روانی است، نه جسمی. خب، طبیعی است که این حس مداوم، زندگی شریل را تحت تاثیر قرار داده و او همیشه دنبال ریشه های این حس درونی می گردد.
کوبلکو: سایه ای از گذشته که رها نمی کند
میراندا جولای توی داستان «اولین آدم بد» خیلی زیرکانه به گذشته شریل و اتفاقاتی که او را به اینجا رسانده، می پردازد. یکی از این اتفاقات مهم، ماجرای کودکی به نام کوبلکو است. وقتی شریل نه ساله بود، خانواده ای به اسم باندی برای مدت کوتاهی با پدر و مادر او دوست شدند و یک پسر کوچک داشتند به اسم کوبلکو. کوبلکو آن قدر کوچک بود که شاید حتی یک سال هم نداشت. شریل با او ارتباط عجیبی برقرار کرده بود، اما این دوستی خیلی زود تمام شد و کوبلکو رفت.
اما رفتن کوبلکو برای شریل پایان ماجرا نبود. سال هاست که شریل کوبلکو را در قامت های مختلف، توی ذهنش می بیند. گاهی او یک نوزاد است، گاهی در حال تاتی کردن. این کوبلکو برای شریل حکم یک جور حس مادری پنهان یا یک خلاء عاطفی را دارد که هیچ وقت پر نشده. این خاطره، یک سایه دائمی توی زندگی شریل است که او را به خودش مشغول کرده و باعث می شود همیشه در حال واکاوی گذشته و احساساتش باشد.
فیلیپ: عشقی که هیچوقت انتظارش رو نداشتی!
خب، علاوه بر این همه پیچیدگی های روحی، شریل یک جور علاقه هم به فیلیپ دارد. فیلیپ کیست؟ مردی مسن که ششمین دهه از زندگی اش را می گذراند و اتفاقاً عضو هیئت رئیسه ی همان موسسه ای است که شریل در آن کار می کند. این رابطه از آن دسته رابطه های معمول نیست. شریل خودش هم نمی داند که دقیقاً چه احساسی به فیلیپ دارد، اما یک چیزی توی این مرد هست که او را جذب می کند. یک جور نیاز به ارتباط، نیاز به دیده شدن یا شاید حتی یک حس پدرانه.
شریل دلش می خواهد باقی عمرش را کنار فیلیپ باشد، اما این خواسته بیشتر از آن که منطقی باشد، از دلِ نیازهای برآورده نشده ی او می آید. این عشق نامتعارف، بخشی از هویت پیچیده ی شریل را شکل می دهد و نشان می دهد که او چقدر در جستجوی ارتباط و معناست، حتی اگر این ارتباط از دید جامعه کمی عجیب و غریب به نظر برسد. میراندا جولای با این رابطه، تعاریف رایج از عشق رو به چالش می کشد و مخاطب رو وادار به فکر کردن می کند.
ورود کیلی: زلزله ای در دنیای آرام شریل
تا اینجا زندگی شریل، هرچند پر از دغدغه های درونی و روابط عجیب بود، اما یک ریتم خاص خودش را داشت. یک ریتم تکراری و نسبتاً آرام. اما همه چیز با ورود ناگهانی کیلی به هم می ریزد. کیلی کیست؟ دختر جوان سوزان، یکی از رئیس های شریل در محل کارش. سوزان از شریل می خواهد که چند هفته ای از کیلی نگهداری کند تا کیلی در لس آنجلس برای خودش شغلی پیدا کند و روی پا بایستد. شریل هم قبول می کند، غافل از اینکه این تصمیم، طوفانی در راه است.
کیلی با تمام خصوصیات یک دختر جوان آشفته و بی قید و بند، وارد آپارتمان شریل می شود و بلافاصله اتاق پذیرایی را پاتوق خودش می کند. لباس ها، بطری های پپسی رژیمی، بالش گل گلی و کیسه خواب ارغوانی اش، همه و همه توی پذیرایی پهن می شوند. او بیشتر وقتش را با تلفن، پیامک و تلویزیون می گذراند. شریل که زنی منظم و تا حدی وسواسی است، از این بهم ریختگی و رفتار کیلی به مرز جنون می رسد. تنش بین این دو نفر حسابی بالا می گیرد و فکر می کنی هر لحظه ممکن است یکی از دیگری کلافه شود و کوله بارش را ببندد و برود.
وقتی تنفر تبدیل به… (رابطه شریل و کیلی)
اما میراندا جولای اینجا یک پیچش داستانی فوق العاده خلق می کند. چیزی که در ابتدا به نظر یک رابطه پر از تنش و نفرت می رسد، به مرور زمان تبدیل به یک چیز کاملاً متفاوت و غیرمنتظره می شود. این دو زن، شریل چهل ساله و کیلی جوان، که هیچ شباهتی به هم ندارند، به مرور زمان به هم نزدیک می شوند. این نزدیکی جنبه های عجیب و غریب و گاهی حتی تابوشکنانه ای پیدا می کند که خواننده را حسابی شوکه می کند.
این رابطه پیچیده و عمیق، غریزه مادری شریل را بیدار می کند، آن هم به شکلی که خودش هم تصورش را نمی کرد. شریل در این رابطه، ابعاد جدیدی از خودش را کشف می کند. ابعادی که سال ها زیر لایه های تنهایی و وسواس هایش پنهان مانده بودند. میراندا جولای با ظرافت خاصی، نشان می دهد که چگونه آدم ها می توانند در عجیب ترین و غیرقابل پیش بینی ترین روابط، خودشان را پیدا کنند و از نو تعریف شوند. این بخش از داستان «اولین آدم بد» واقعاً شما را وادار به فکر کردن درباره ی مفهوم خانواده، عشق و پذیرش تفاوت ها می کند.
«کتاب اولین آدم بد فراتر از تصورات من بود. این کتاب با هرآنچه تابه حال خوانده ام متفاوت است. خنده دار و هوشمندانه. این کتاب اثری است که به طرز دردناکی زنده است!»
— مرور کتاب نیویورک تایمز
مضامین اصلی: حرف های عمیق اولین آدم بد
رمان اولین آدم بد فقط یک داستان نیست، یک جور آینه است که پیچیدگی های وجود آدم ها را نشان می دهد. میراندا جولای با ظرافت خاصی، سراغ موضوعاتی می رود که شاید خیلی ها از آن ها فرار می کنند. بیایید نگاهی عمیق تر به مهم ترین مضامین این کتاب بیندازیم.
تنهایی و تلاش برای پیدا کردن یک جای دنج
یکی از اصلی ترین تم های کتاب، تنهایی عمیق شریل است. او با اینکه در محیط کاری و اجتماعی حضور دارد، اما در اعماق وجودش احساس می کند تنهاست و به دنبال یک ارتباط واقعی می گردد. او می خواهد جایی یا کسی را پیدا کند که واقعاً به او تعلق داشته باشد. این حس جستجو برای معنا و دلبستگی، در تمام طول داستان حس می شود و خواننده را با خودش همراه می کند.
کیستی و چیستی من؟ (هویت یابی و خودشناسی)
شریل گلیکمن در آستانه میانسالی، هنوز با سوالاتی درباره هویت و جنسیت خودش دست و پنجه نرم می کند. او در طول داستان، با چالش ها و روابط جدیدی مواجه می شود که مجبورش می کنند به خودش نگاهی دوباره بیندازد. این سفر خودشناسی، یکی از مهم ترین بخش های رمان است که نشان می دهد هرگز برای پیدا کردن خود واقعی دیر نیست.
عشق و خانواده: تعریف های جدید برای یه دنیای قدیمی
جولای در این رمان، تعاریف سنتی از عشق و خانواده را به چالش می کشد. رابطه شریل با فیلیپ و به خصوص با کیلی، نشان می دهد که عشق می تواند در شکل ها و قالب های غیرمنتظره ای خودش را نشان دهد. این کتاب به ما یادآوری می کند که خانواده فقط به رابطه های خونی محدود نمی شود و گاهی اوقات، ارتباط های عمیق و غیرمتعارف می توانند حس تعلق خاطر واقعی را ایجاد کنند.
غریزه مادری: جور دیگری دیدن یک حس کهنه
یکی از تکان دهنده ترین مضامین کتاب، نگاه متفاوت جولای به غریزه مادری است. شریل که هیچ فرزندی ندارد، در طول داستان با تجربه هایی روبرو می شود که غریزه مادری اش را به شکلی غیرمعمول و گاهی حتی آزاردهنده بیدار می کند. این بخش از داستان به ما نشان می دهد که حس مادری چقدر می تواند پیچیده و چندوجهی باشد و همیشه هم در چارچوب های معمول نمی گنجد.
طنز سیاه و تلخ، با چاشنی واقعیت
میراندا جولای استاد استفاده از طنز سیاه و گروتسک است. او از این عناصر استفاده می کند تا حقایق تلخ و عمیق زندگی را به شکلی ارائه دهد که هم خنده دار باشد و هم ذهن خواننده را درگیر کند. این طنز، یک جور شیرینی تلخ به داستان می دهد که باعث می شود با وجود تلخی ها، باز هم بخواهید ادامه دهید و بخندید.
سلامت روان و حرف های نگفته
پرداختن به مسائل سلامت روان، به خصوص سندرم گلوبوس هیستریکوس و وسواس های فکری شریل، یکی دیگر از نقاط قوت کتاب است. جولای نشان می دهد که چالش های درونی و مشکلات روانی چطور می توانند روی زندگی آدم ها تاثیر بگذارند و چقدر مهم است که این مسائل دیده و درک شوند.
تابوشکنی: جسارت گفتن حرف های ناگفته
میراندا جولای در «اولین آدم بد» جسارت خاصی در پرداختن به موضوعات حساس و تابوشکنانه دارد. او از خط قرمزهای اجتماعی عبور می کند تا واقعیت های پنهان روابط و تمایلات انسانی را به تصویر بکشد. این تابوشکنی ها، هرچند ممکن است برای بعضی خوانندگان کمی تکان دهنده باشد، اما در نهایت به عمق و غنای داستان می افزاید.
سبک میراندا جولای: چطور کلماتش جادو می کنند؟
یکی از چیزهایی که «اولین آدم بد» را از بقیه رمان ها متمایز می کند، سبک نوشتاری خاص میراندا جولای است. این نویسنده مثل یک شعبده باز با کلمات بازی می کند و فضایی می سازد که هم گیراست و هم حسابی روی فکرتان تاثیر می گذارد.
روایت اول شخص: شریل داره برات قصه میگه
تمام داستان از زبان شریل گلیکمن روایت می شود، آن هم با لحنی که انگار او دارد مستقیم با شما حرف می زند. این روایت اول شخص، یک جور صمیمیت خاص ایجاد می کند. شما حس می کنید دقیقاً توی ذهن شریل هستید، افکارش را می شنوید و احساساتش را درک می کنید. این نزدیکی به شخصیت اصلی، باعث می شود با او همذات پنداری کنید، حتی اگر کارهایش عجیب و غریب به نظر برسند.
جزئیات عجیب: ریزه کاری هایی که غافلگیرت میکنه
جولای استاد استفاده از جزئیات است، اما نه هر جزئیاتی. او سراغ ریزه کاری هایی می رود که شاید در نگاه اول عجیب، نامتعارف یا حتی کمی آزاردهنده باشند. مثلاً توصیفاتش از بیماری شریل یا شیوه زندگی کیلی. این جزئیات، فضای منحصر به فردی برای داستان خلق می کنند و باعث می شوند داستان «اولین آدم بد» توی ذهنتان ماندگار شود. آن ها یک جور واقع گرایی تلخ و ناخوشایند به داستان می دهند که البته خیلی ها آن را دوست دارند.
طنز تلخ: خنده هایی از جنس فکر
همان طور که قبلاً هم اشاره کردیم، طنز در کارهای جولای جایگاه ویژه ای دارد. طنز او از آن خنده های از ته دل نیست، بلکه بیشتر یک طنز تلخ و زیرپوستی است. او موقعیت های تراژیک یا درونیات آزاردهنده شخصیت ها را با یک لایه طنز پوشانده تا خواننده هم بخندد و هم فکر کند. این طنز باعث می شود با وجود سنگینی موضوعات، بتوانید داستان را تا انتها دنبال کنید.
ساختار روایی: یه مسیر پر از پیچ و خم
ساختار روایی «اولین آدم بد» گاهی غیرخطی است. جولای بین زمان حال و گذشته شریل حرکت می کند و از فلاش بک ها برای روشن کردن ریشه های رفتارها و افکار شریل استفاده می کند. این جابجایی ها باعث می شود خواننده همیشه درگیر داستان باشد و مجبور شود تکه های پازل را کنار هم بچیند تا تصویر کامل تری از شخصیت شریل به دست آورد. این شیوه روایت، داستان را پویا و جذاب نگه می دارد.
اولین آدم بد از نگاه منتقدان و جوایز
وقتی یک هنرمند چندوجهی مثل میراندا جولای اولین رمانش را منتشر می کند، طبیعی است که توجه های زیادی به سمتش جلب شود. «اولین آدم بد» هم از این قاعده مستثنی نبود و کلی بازخورد مثبت از منتقدان و نشریات معتبر گرفت. این کتاب فقط پرفروش نشد، بلکه جوایز و افتخارات مهمی هم کسب کرد که نشان می دهد چقدر اثر قدرتمندی است.
از جمله مهم ترین جوایز و افتخارات این کتاب می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- کتاب برگزیده ی نشریه ی گاردین (Guardian)
- حضور در فهرست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
- حضور در فهرستِ One to Watch به انتخابِ Huffington Post
- نامزد جایزه ی مرکز ادبیات داستانی برای رمان اول در سال ۲۰۱۵
این لیست نشان می دهد که «اولین آدم بد» چقدر از نظر ادبی مورد توجه قرار گرفته است. اما جوایز فقط یک بخش از ماجراست. مهم تر از آن، نقدهای مثبتی است که از طرف منتقدان سرشناس برای این کتاب نوشته شد.
«حیرت انگیز است… کتاب اولین آدم بد شما را می خنداند و می گریاند. هرگز رمانی نخوانده ام که تا این اندازه عمیق درباره ی جنسیتم، معنویتم و خودِ پنهانم سخن گفته باشد. می دانم که تنها نیستم.»
— LENA DUNHAM
این نقل قول ها نشان می دهد که منتقدان چقدر از عمق، هوشمندی و جسارت جولای در پرداختن به موضوعات حساس تحت تاثیر قرار گرفته اند. آن ها به ویژگی هایی مثل «دردناک زنده بودن»، «حیرت انگیز بودن» و «عمیق درباره جنسیت» بودن کتاب اشاره کرده اند که همگی نشان از قدرت نویسندگی میراندا جولای دارد. «اولین آدم بد» یک جور کتاب است که بعد از خواندنش تا مدت ها ذهنتان را مشغول می کند.
با نویسنده، مترجم و ناشر بیشتر آشنا بشیم
برای اینکه یک کتاب به دست خواننده برسه، آدم های زیادی پشت پرده تلاش می کنند. توی این بخش می خوایم یه نگاهی بندازیم به میراندا جولای (نویسنده)، حمید دشتی (مترجم) و انتشارات نیماژ که باعث شدن «اولین آدم بد» به فارسی زبان ها برسه.
میراندا جولای: فراتر از یک نویسنده
همان طور که قبلاً گفتیم، میراندا جولای یک هنرمند تمام عیار است. او فقط رمان نویس نیست؛ بلکه در زمینه فیلم سازی، بازیگری، موسیقی و حتی هنرهای تجسمی هم فعالیت دارد. این چندوجهی بودن باعث شده که کارهایش همیشه تازگی و نوآوری خاصی داشته باشند. فیلم های او مثل «من و تو و همه آن هایی که می شناسیم» (Me and You and Everyone We Know) که دوربین طلایی جشنواره کن را برد، یا «آینده» (The Future) که نامزد خرس طلایی برلین شد، نمونه هایی از استعداد او در سینما هستند. جولای یک صدای متمایز در هنر معاصر آمریکاست که همیشه مرزها را جابجا می کند و حرف های تازه برای گفتن دارد.
حمید دشتی: صدایی که به فارسی جان بخشید
ترجمه یک رمان با این همه ظرافت های زبانی و طنز تلخ، کار هر کسی نیست. حمید دشتی، مترجم توانا و خوش ذوق این کتاب، واقعاً از پس این کار برآمده. ترجمه ی او باعث شده تا خواننده ی فارسی زبان هم بتواند تمام لایه های معنایی و احساسی کتاب را درک کند و از طنز خاص میراندا جولای لذت ببرد. یک ترجمه ی خوب یعنی اینکه حس کنید کتاب از اول به زبان خودتان نوشته شده و دشتی این کار را به خوبی انجام داده است. از دیگر آثار ترجمه شده توسط حمید دشتی می توان به کتاب «هیچکس مثل تو مال اینجا نیست» و «انگل های تابان» اشاره کرد.
انتشارات نیماژ: پلی به دنیای ادبیات معاصر
انتشارات نیماژ یکی از ناشرهای فعال و شناخته شده در ایران است که در زمینه ادبیات معاصر، به خصوص رمان های خارجی، کارهای خوبی انجام داده. این انتشارات با انتخاب هوشمندانه ی کتاب هایی مثل «اولین آدم بد»، کمک می کند تا خوانندگان ایرانی هم به آثار مهم و تاثیرگذار ادبیات جهان دسترسی داشته باشند. نیماژ با دقت و وسواس خاصی، کتاب ها را انتخاب و منتشر می کند و در این زمینه جایگاه مهمی در بازار نشر ایران دارد.
اولین آدم بد مناسب چه جور آدم هایی است؟
شاید با خواندن این همه تحلیل و توصیف، این سوال برایتان پیش آمده باشد که خب، اصلاً این کتاب به درد من می خورد یا نه؟ «اولین آدم بد» یک رمان خاص است و شاید برای همه نباشد، اما اگر این ویژگی ها را دارید، احتمالاً از خواندنش حسابی لذت خواهید برد:
- علاقه مندان به ادبیات معاصر آمریکا: اگر دنبال رمان های جدید، متفاوت و ساختارشکن از نویسنده های معاصر آمریکایی هستید، این کتاب حتماً برایتان جذاب خواهد بود.
- دوستداران رمان های روانشناختی: اگر دوست دارید وارد ذهن شخصیت ها شوید و با پیچیدگی های روانی و فکری آن ها دست و پنجه نرم کنید، شریل گلیکمن می تواند یک همراه عالی برایتان باشد.
- کسانی که طنز سیاه و تلخ را می پسندند: اگر از آن دسته آدم هایی هستید که توی موقعیت های جدی هم دنبال رگه های طنز می گردید و از خنده هایی که کمی فکرتان را به چالش می کشند لذت می برید، این کتاب برای شماست.
- ماجراجویان ادبی: اگر از تجربه ی کتاب هایی که هنجارهای اجتماعی و تعاریف سنتی را به چالش می کشند و شما را مجبور به فکر کردن از زاویه های جدید می کنند، نمی ترسید، حتماً «اولین آدم بد» را امتحان کنید.
- طرفداران میراندا جولای: اگر قبلاً از فیلم ها یا داستان های کوتاه جولای لذت برده اید، این رمان به شما نشان می دهد که او در قالب طولانی تر هم چه حرف هایی برای گفتن دارد.
خلاصه که اگر دنبال یک کتاب معمولی برای گذران وقت هستید، شاید این کتاب انتخاب خوبی نباشد. اما اگر آماده یک سفر عجیب و عمیق به ژرفای وجود انسان هستید، «اولین آدم بد» منتظر شماست.
چند جرعه از اولین آدم بد: جملات خاطره انگیز
هیچی مثل خوندن چند خط از خود کتاب، نمی تونه حس و حالش رو منتقل کنه. اینجا چند تا از جملات و بریده های کتاب «اولین آدم بد» رو براتون آوردم که هم سبک میراندا جولای رو نشون می ده و هم طعم خاص داستان رو.
«به نوزاد توضیح دادم: از حالا به بعد، اسمت جکه؛ اما کوبلکو باندی همیشه اسم روحت باقی می مونه. نفس عمیقی کشیدم و خودم را ملزم کردم که اضافه کنم: اسم سومی هم خواهی داشت؛ اسمی که اِیمی و گری روت می ذارن. ممکنه تراویس یا بِریدِن باشه، هنوز نمی دونیم چیه.»
«یک روز طول کشید تا آرام شوم و غرورم را دوباره به دست بیاورم. «حساس» واژه ای بود که فیلیپ برای توصیف من به کار برد. زنی حساس در خانه اش به دیگری مشت نمی پراند. چه روحیهٔ خشنی! میلیون ها راه دیگر برای مقابله با مناقشه وجود دارد.»
در این بخش، شریل نامه ای برای کیلی نوشته است و در ادامه، لحظاتی از زندگی روزمره و افکار عجیب شریل را می خوانیم:
«نامه ای برای کیلی نوشتم؛ صریح و بی پرده. در واقع، خواندنش با صدای بلند تأثیرگذار بود. احتمالاً با دعوت او به رفتار متمدنانه، بیشتر از هرکس دیگری تاحالا برایش احترام قائل می شدم. شرافت مسیر خودش را دارد. در شیشهٔ خالی کرهٔ بادام تف انداختم. خلط دان چیزی عجیب در خود داشت. نیازی نبود برای صفا و صداقتم از من تشکر کند؛ اما اگر روی این امر تأکید کند، چاره ای جز پذیرشش ندارم. چند باری تمرین کردم که چطور تشکر را قبول کنم. نامه را در پاکتی گذاشتم که رویش اسم کیلی ثبت شده بود. آن را روی آینهٔ حمام چسباندم و از خانه بیرون رفتم تا وقتی نامه را می خواند، در خانه نباشم.»
این جملات به خوبی نشان می دهند که چگونه جولای با استفاده از جزئیات کوچک و درونیات شریل، دنیایی منحصر به فرد خلق می کند که هم عجیب است و هم به طرز غافلگیرکننده ای به واقعیت نزدیک.
خوانندگان چی میگن؟ (نظرات متفاوت)
همان طور که انتظار می رود، یک کتاب خاص مثل «اولین آدم بد» نظرات خیلی متفاوتی هم بین خوانندگان دارد. بعضی ها عاشقش می شوند و بعضی ها هم شاید حسابی گیج یا حتی کلافه شوند. اما همین تنوع نظرات است که نشان می دهد این کتاب چقدر توانسته احساسات مختلفی را برانگیزد.
بعضی از خوانندگان، شیفته ی شخصیت شریل شده اند. آن ها شریل را یک شخصیت حساس، متوهم، اجتماع گریز می دانند، اما با این حال به طرز عجیبی با او همذات پنداری می کنند. از نظر این گروه، رمان درخشان ترین شکل ممکن از عجیب و غریب بودن است و آن قدر اشتیاق در آدم ایجاد می کند که دلشان می خواهد با همه درباره اش حرف بزنند. آن ها این کتاب را بسیار غم انگیز، تأمل برانگیز، مشمئزکننده و در عین حال خنده دار توصیف کرده اند.
اما خب، همه ی نظرات هم گل و بلبل نیست. بعضی ها با سبک روایت جولای کنار نیامده اند و آن را مفهومی بدون مفهوم و خسته کننده دانسته اند. حتی برخی از خوانندگان گفته اند که در اواسط کتاب هیچی متوجه نمی شوند و فکر می کنند شاید سانسور یا ترجمه باعث این سردرگمی شده باشد. این دیدگاه ها نشان می دهد که «اولین آدم بد» ممکن است برای همه نباشد، اما دقیقاً همین خاص بودن و تقسیم بندی خوانندگان است که به ارزش ادبی آن اضافه می کند. این کتاب یا شما را جذب می کند یا پس می زند، حد وسط ندارد!
حرف آخر: چرا باید اولین آدم بد رو بخونیم؟
خلاصه کلام اینکه، «اولین آدم بد» میراندا جولای یک رمان معمولی نیست. یک جور تجربه است، یک سفر درونی پر از پیچ و خم که شما را با خودش همراه می کند و مجبور به فکر کردن درباره ی چیزهایی می کند که شاید قبلاً بهشان توجه نکرده بودید. از تنهایی های شریل و وسواس هایش گرفته تا رابطه ی عجیب و غریبش با فیلیپ و بعد هم با کیلی، همه و همه دست به دست هم می دهند تا یک دنیای کاملاً جدید را پیش چشمتان باز کنند.
این کتاب پر از طنز سیاه است، پر از جزئیات عجیب و گاهی تکان دهنده، اما زیر همه ی این ها، یک حرف عمیق درباره ی هویت، عشق و غریزه مادری نهفته است. میراندا جولای با جسارت تمام، سراغ موضوعاتی می رود که شاید خیلی ها از آن ها دوری می کنند و همین جسارت است که «اولین آدم بد» را به یک اثر ماندگار و تفکربرانگیز تبدیل می کند.
اگر دوست دارید یک کتاب بخونید که ذهنتان را حسابی به چالش بکشد و شما را به دنیای جدیدی از روابط انسانی ببرد، بدون شک «اولین آدم بد» انتخاب فوق العاده ای است. یک تجربه متفاوت که تا مدت ها در خاطرتان می ماند. پس اگر آماده اید، قدم به دنیای شریل گلیکمن بگذارید و ببینید این اولین آدم بد قرار است چه چیزی به شما یاد بدهد.