تمام شخصیت های کارتونی دخترانه
۱۵. شاهزاده تیانا در انیمیشن شاهدخت و قورباغه (The Princess and the Frog)
قیمت لباس دختر کفشدوزکی: بدون نام شاهزاده خانم تیانا نمیتوانیم صحبت درباره زنان قدرتمند را آغاز کنیم. تیانا هرگز دنبال یک شاهزاده نبود. در واقع، او از این ایده که یک قورباغه را ببوسد تا رویاهایش به حقیقت بپیوندد، کاملا متنفر بود. او هرگز واقعا حتی یک عالمه دوست نمیخواست. تیانا به طور مداوم برنامههای سرگرمکننده را رد میکرد تا بتواند شیفتهای بیشتری کار کند و پول بیشتری برای رستوران خودش بدست آورد.
پدر تیانا یکی از بهترین درسهای دیزنی را به او آموخت: «این ستاره قدیمی فقط میتواند شما را تا قسمتی از راه همراهی کند. باید با سختکوشی به او کمک کنید.» و تیانا هرگز آن جملات را فراموش نکرد.
خرید لباس گربه سیاه: تیانا همیشه سخت کار میکرد و به شاهزاده ناوین اجازه میداد که دقیقا بداند زندگی او چگونه میگذرد. تیانا به او توضیح داد که چگونه برای هر چیزی که تا به حال به دست آورده کار میکند، و اساسا او را به یک انسان شایسته (یا قورباغه شایسته، بسته به اینکه در کدام خط زمانی داستانشان قرار دارند) تبدیل کرده است.
لباس زنبور ملکه: تیانا نه تنها اولین شاهزاده سیاهپوست دیزنی بود، بلکه اولین قهرمانی بود که واقعا نماینده طبقه کارگر محسوب میشد. حتی آهنگ «من میخواهم» او دقیقا به مفهوم «من میخواهم» نبود. این بیشتر یک آهنگ درباره «من به انجام رساندم» بود، همه چیز در مورد اینکه چگونه او خودش را در اختیار رویاهایش قرار داده است.
۱۴. السا در انیمیشن یخزده (Frozen)
«یخزده» به عنوان یک افسانه معمولی دیزنی شروع میشود. شاهزاده خانم آسیبهای دوران کودکی را تجربه میکند. خاطراتش را پاک کرده است. سالها را در قلعهای میگذراند که واقعا دلیلش را نمیداند. و در نهایت با شاهزاده ملاقات میکند و عاشق میشود. همه اینها یک فرمول ساده است.
اما بعد از آن ملکهای که همیشه به آن نیاز داشتیم آمد؛ السا. او، درستترین و عجیبترین کلماتی که تا به حال به یک شاهزاده خانم دیزنی میتوانست بگوید، شروع کرد: «شما نمیتوانید با مردی که به تازگی ملاقات کردهاید ازدواج کنید.»
درست است که السا در مواجهه با مشکلات خودش عالی نیست. با ریختن ناخواسته یک زمستان ابدی بر سر آرندل و فرار برای ساختن یک قلعه در کوه (آن هم با یک هیولای یخی به عنوان نگهبان) آدم معقولی به نظر نمیرسد اما نیاتش خوب است.
السا فقط میخواهد این توانایی را بدست آورد که خود را تمام و کمال و آشکارا در آغوش بگیرد و بپذیرد، بدون اینکه نگران آزار و آسیب رساندن به کسی باشد. به همان اندازه که هر پدر و مادری در جهان احتمالا از هزاران بار گوش دادن به موسیقی متن این انیمیشن با نام «رها کن» متنفر بودند، نمیتوان انکار کرد که این سرود قدرتمندی در مورد «خود واقعی بودن» است.
و البته باید به این نکته اشاره کرد که السا یکی از معدود ملکههای دیزنی است نه یک شاهزاده خانم.
۱۳. نانی در انیمیشن لیلو و استیچ (Lilo and Stitch)
لیلو و استیچ احتمالا نادیده گرفته شدهترین انیمیشن دیزنی است. میتوانید «اوهانا به معنای خانواده، و خانواده یعنی هیچکس جا نمیماند یا فراموش نمیشود» را به عنوان تابلوهای تزئینی اطراف خانهها یا در پستهای اینستاگرام پیدا کنید. پیدا کردن عروسکها و کالاهایی که عکس استیچ بر روی آنها نقش بسته هم در اطراف پارکهای دیزنی اصلا سخت نیست. اما در نهایت، به نظر میرسد که این دو گزینه تمام چیزی است که مردم از فیلم سال ۲۰۰۲ به یاد دارند.
آنها تمایل دارند فراموش کنند که در آن، نانی نه تنها یک نوجوان ۱۸ ساله است، بلکه به دلیل از دست دادن والدین خود و لیلو، سرپرست قانونی خواهرش نیز هست. این یک نبرد بزرگ است، اما او این کار را انجام میدهد. او هر شغلی را در شهر دنبال میکند و سخت تلاش میکند تا به خدمات اجتماعی ثابت کند که میتواند خانهای گرم و موقعیتی مناسب برای لیلو فراهم کند.
او به لیلو اجازه میدهد تا یک «سگ» وحشتناک به خانه بیاورد، فقط برای اینکه خواهر کوچکش دوستی داشته باشد که با او مشکلات و مسایل از دست دادن والدین و سختیهای زندگی را پشت سر بگذارد. وقتی بحث لیلو پیش میآید نانی به هیچ کس اجازه نمیدهد که مانع او شود. او بدون ترس وقتی کبرا بابلز میخواست او را اذیت کند به ماشینش لگد میزند، و وقتی متوجه میشود که استیچ میتواند جایی که لیلو است با او ارتباط برقرار کند، با یک شاخه درخت به او ضربه میزند.
نانی تعریف واقعی یک خواهر خوب است، که به شکلی متفاوت میتواند الگوی یک زن قدرتمند باشد.
۱۲. مریدا در انیمیشن شجاع (Brave)
شاهزاده خانم مریدا از بسیاری جهات جذاب است، اما فقط به خاطر چند کلمه است که در این لیست قرار میگیرد: «خودم انتخاب میکنم».
چه کسی اهمیت میدهد که آیا این سنت است که او با واجد شرایطترین پسر اول یکی از «رهبران بزرگ» اطراف ازدواج کند؟ قطعا مریدا انیطور نیست. مریدا نمیگذارد او را به دست کسی بسپارند، و قطعا نه به هیچکدام از آن ابلههایی که به او معرفی کردند. بنابراین او خودش انتخاب میکند. او چالشی را انتخاب میکند که میداند میتواند در آن برنده شود.
کل خط داستانی مریدا بر این ایده است که بتواند «سرنوشت خود را تغییر دهد». او میخواهد ماجراجو و آزاد باشد و برای رسیدن به آن به هر وسیلهای متوسل میشود. در این مورد، جادو بهترین انتخاب نیست، اما هر داستان خوب نیاز به یک تضاد دارد درست است؟
مریدا همچنین اولین نقش اول زن یک فیلم پیکسار است. شاهزاده خانمهای دیگر ممکن است در مورد او در «رالف اینترنت را خراب میکند» (Wreck-It Ralph 2: Ralph Breaks The Internet) شوخی کنند، اما آنها میدانند که او تقریبا در هر رقابتی میتواند بهترین باشد.
او در همه جا به زنان میآموزد که بد نیست شیطنت کنند و آشفته باشند و کارها را به روش خودشان انجام دهند و ما به او به خاطر این چیزها درود میفرستیم.
۱۱. مولان در انیمیشن مولان (Mulan)
جای تعجب نیست که مولان در این لیست قرار بگیرد. او نه تنها یکی از معتبرترین شاهزاده خانمهای دیزنی است، یک قهرمان جنگ هم هست.
حتی پس از اینکه جوخهاش متوجه شدند که او در واقع یک زن است، مولان هر کاری میکند تا مطمئن شود که او را جدی میگیرند. او مستقیما در حالی که در وسط شهر در حال سواری بودند، صحبتهای شانگ را قطع میکند تا او را وادار کند که به حرفهایش گوش دهد. مولان حاضر نیست دوباره ساکت شود و به همین دلیل، او کل کشور خود را از دست هونها نجات میدهد.
بهترین بخش در مورد مولان این است که او حتی به قصد تبدیل شدن به یک قهرمان ملی به جنگ نرفت. او به رسمیت شناختن، یا تحسین یا جایگاهی در شورای امپراتور نمیخواست. همه اینها افتخاراتی بود که بدست آورد در حالی که فقط میخواست پدرش را از مرگ حتمی نجات دهد.
او میدانست که اگر دستگیر شود، نه تنها آبروی خانوادهاش میریزد، بلکه به اعدام نیز محکوم میشود (این یکی از ارجاعات تاریخی تیرهتر دیزنی است). اما او به هر حال با این عواقب روبرو شد، و همه این کارها برای کمک به کسی بود که به او اهمیت میداد.
۱۰. مگارا در انیمیشن هرکول (Hercules)
قبل از اینکه مگ دست راست اجباری هدس باشد، فقط یک دختر عاشق بود. او روح خود را فروخت تا دوست پسرش را نجات دهد، فقط برای اینکه هدس او را رها کند و با دختر دیگری فرار کند. برخی ممکن است او را برای انجام این کار ساده لوح بدانند، برخی دیگر ممکن است بگویند که او فقط ظرفیت عظیمی برای عشق دارد. در هر صورت، درس سختی به او آموخت: مردم به شما صدمه میزنند، و شما باید بتوانید روی خودتان حساب کنید.
در نتیجه، او گاهی اوقات دختری غمگین است. اما، همانطور که با نیش و کنایه به هرکول اشاره میکند، میتواند از عهده هر کاری برآید. زمانی که هرکول سعی میکند مرد قهرمان باشد و او را نجات دهد، مگ بیرغبت به نظر میرسد.
هر بار که هادس سعی میکند به زیر جلد او نفوذ کند یا چیزی را به گردن او بیاندازد، دقیقا به او میگوید که چه فکری میکند و به او میگوید که دقیقا چه کار بدی انجام میدهد. مگ هم مانند هر دختر بیپروا، بدبین و طعنهزنی است که ممکن است این انیمیشن را تماشا کند.
و ما به جرات میتوانیم فراموش کنیم که او چگونه هرکول را نجات داد. او یک ستون بتونی واقعی را دید که در حال سقوط کردن است و پرید تا او را از سر راهش دور کند. از نظر فیزیکی، او در آن زمان حتی ضعیفتر از هرکول بود، بنابراین دقیقا میدانست که این کارش چقدر میتواند خطرناک باشد.
۹. جزمین در انیمیشن علاالدین (Aladdin)
ممکن است از میان همه شاهزاده خانمهای دیزنی، وقتی به یک الگوی قدرتمند فکر میکنید، جزمین بلافاصله به ذهنتان خطور نکند. اما او باید در این لیست حضور داشته باشد.
در ظاهر، ممکن است به نظر برسد که جزمین در تمام عمرش از اینکه در یک قصر نگهداری میشد خسته شده بود. انگیزه اصلی او برای پریدن از روی دیوار در انیمیشن فقط کشف چیزهای دیگری است که آگرابا برای ارائه دارد.
اما او همچنین نمیخواهد مجبور به ازدواج شود. او میخواهد با عشق ازدواج کند نه به خاطر قانون. بنابراین، هر خواستگار پر زرق و برقی که برای به دست آوردن او تلاش میکند، او راه جدیدی برای خلاص شدن از شر آنها پیدا میکند. خودش میگوید؛ «من جایزهای نیستم که قرار باشد کسی برنده شود».
البته، نسخه ۲۰۱۹ جزمین هم ساخته شده است. اقتباس لایو اکشن علاالدین به شاهزاده خانم ما هرآنچه که نیاز داشت را ارائه میدهد. در این نسخه، او فقط نمیخواهد آگرابا را به خاطر متفاوت بودنش ببیند، بلکه او میخواهد در میان مردمش باشد.
علاوه بر این، او واقعا میخواهد سلطان شود. جزمین میداند که میتواند مردمش را به خوبی رهبری کند، و هر کاری میکند تا پدرش این توانایی را در او ببیند. او حتی یک آهنگ کامل در مورد اینکه چطور دلش میخواهد در کنار «دیده شدن»، «شنیده» هم شود. به هر نسخه از این داستان دوست داشتنی علاقه داشته باشید فرقی نمیکند، جزمین یک الگوی قدرتمند است.
۸. راپونزل در انیمیشن گیسو کمند (Tangled)
یک ماهیتابه تمام چیزی است که راپونزل برای تبدیل شدن به یک حریف سرسخت به آن نیاز دارد. در شروع «گیسو کمند»، او حتی هرگز برج خود را ترک نکرده بود، با این حال هنوز هم میتوانست دزدی را که به داخل قلعهاش نفوذ میکند، سرنگون کند. البته این را هم نادیده نگیریم که این دزد نگونبخت فکر میکرد که برج خالی است و راپونزل از پشت به او یورش برد.
اما قبل از اینکه راپونزل دوباره فلین را بیدار کند، او را میبندد، فاصلهای امن میگیرد و خودش را آماده میکند. هنگامی که فلین هوشیار میشود، راپونزل مستقیما در صورت او خیره میشود تا مشخص کند که اوضاع تحت کنترل است.
وقتی آنها با هم سفر خود را آغاز میکنند، این راپونزل است که به طور مداوم آنها را نجات میدهد. او مانع از تکه تکه کردن فلین توسط اشرار اسناکلی داکلینگ میشود. او آنها را از دره عبور میدهد. او از موهایش نه تنها برای نجاتشان از غرق شدن، بلکه برای ترمیم دست فلین و بازگرداندن او به زندگی استفاده میکند (البته دومی از نظر فنی از طریق اشکهایش بود).
در هر مرحله، راپونزل قهرمان «گیسو کمند» است، علیرغم داشتن کمترین تجربه از دنیای بیرون. اگر هنوز هم نیاز به قانع شدن دارید، چند قسمت از «ماجراهای گیسوکمند» (Rapunzel’s Tangled Adventure) را تماشا کنید. او واقعا یک لیدر به دنیا آمده است.