بلوط و دکوراسیون سنتی: زیبایی های بیان شده و بیان نشده

زندگي انسان از نخستين دوران با هنر عجين بوده است و به تدريج كه آدمي رشد و تكامل يافته، هنر نيز همزمان با او به صورتهاي مختلف تعالي يافته است. تاكنون تعريفها و نظرهاي گوناگوني درباره ي هنر ارائه شده است و آنچه كه به وضوح از بررسي آنها قابل درك است ، اين است كه هنر بيان كننده حالتهاي عاطفي و انعكاسهاي روحي انسان است كه به شكلهاي متفاوت نمايان مي گردد.

بلوط و دکوراسیون سنتی: زیبایی های بیان شده و بیان نشده

هنر را از نقطه نظر زماني مي توان به دوره هاي « كلاسيك » و « معاصر » تقسيم نمود .

هنرهاي كلاسيك مانند دکوراسیون سنتی كه ريشه در زندگي مردم دارند بر اصولي استوارند كه مطابق با آداب و سنن و محيط زيست هر منطقه تولد و رشد يافته اند . اين گونه هنرها در ايران به مينياتور ، تذهيب ،ميناكاري ، زري بافي ، قالي بافي ، كاشيكاري ، سراميك كاري ، سراميك سازي ، قلمزني ، خاتم كاري ، منبت و معرق كاري شهرت يافته اند در كل به عنوان « هنرهاي سنتي» شناخته شده اند .

اگرچه مجموع اين هنرها در رده ي هنرهاي مصور قرار دارند ولي اكثر آنها در شمار كارهاي صناعي نيز محسوب مي شوند و با نوآوريها و دقت نظرهاي ظريف هنري كه موجب لطافت هر يك از اشياي كاربردي آن مي شود از ديدگاه هنري نيز مورد نظر قرار مي گيرد .

معرق در معناي كلام « اصولاً هر چيز رگه دار را گويند » ولي مفهوم آن در اين نوع بخصوص هنر ، ايجاد نقشها و طرحهاي زيبايي است كه از دوربري و تلفيق چوبهاي رنگي روي زمينه اي از چوب يا پلي استر سياه شكل مي گيرد .

پيدايش تاريخي اين هنر به درستي مشخص نيست ولي ازتطبيق آن با هنر كاشي كاري بدون شك رابطه ي اين دو هنر را در مي يابيم . براي آشنايي با ريشه ي اين هنر صحبت از تاريخ تكوين كاشي معرق به ميان مي آيد و به عنوان مقدمه از گنبد سرخ مراغه كه در زمان ايلخانيان ساخته شده مي توان ياد كرد . اين گنبد نوع بسيار ساده ي كاشي كاري بدين سبك است .

كاشي كاري معرق در دوران مغولان نيز به همين منوال بود و تداوم آن در عصر صفوي به اوج شكوفايي خود رسيد آثاري ارزنده در هنر كاشي كاري پديد آمد . اين شكوفايي در زمان افاغنه و زنديه رو به افول نهاد. در دوران قاجاريه نيز كاشي كاري معرق تقليدي ناقص از آثار گذشتگان بود . تا اين دوران نقشهايي كه در كاشي كاري معرق به كار برده مي شد نقشهاي اسليمي بود . اما با سفر عده اي از هنرمندان به اروپا و گرايش به هنر و فرهنگ اروپايي ، تغييرات  و دگرگوني هاي بسياري در نقشهاي كاشي كاري به عمل آمد و از آن پس طرح انسان و ديگر اشكال مانند اسلحه جنگلي در هنر كاشي كاري دوران قاجاريه نمايان شد .

از آن دوران تا به امروز اين هنر ، چونان گذشته ، رونق نداشته است و تنها عده ي قليلي از هنرمندان در زنده نگهداشتن اين هنر كوشا بوده اند .

وجه تشابه كاشي كاري معرق با معرق كاري روي چوب در شيوه ي عمل است كه در هر دو مورد نقشها از تركيب قطعات رنگي جنس مورد نظر شكل مي گيرد .

يكي از نمونه هاي قديمي موجودِ آميزه ي اين دو هنر ، دَرِ قديمي و بزرگي است كه متعلق به عصر قاجاريه است . و در ضلع شمال غربي محوطه ي وزارت آموزش و پرورش فعلي قرار دارد . ارتفاع اين در حدود چهار و نيم متر و عرض آن سه متر است و سردري نيم دايره در بالاي آن قرار گرفته است . هرطرف اين در به سه قسمت مربع شكل تقيسم شده است :

مربع بالايي آن شيشه و دو مربع پاييني چوب برجسته و مسطحي است كه نقشهاي اسليمي معرق كاري شده در اين قسمت جاي گرفته است .

سابقه ي معرق كاري و آموزش آن در اداره ي كل هنرهاي سنتي به سال 1309 هـ . ش بر مي گردد . در آن سال به پايمردي استاد حسين طاهر زاده بهزاد گروهي از هنرمندان نام آور هنرهاي سنتي از سراسر كشور در تهران گرد هم آمده و مدرسه ي صنايع مستظرفه را بنياد گذاشتند . اين موسسه از ديرباز تا به امروز با عنوانهاي گوناگوني مانند : مدرسه ي صنايع قديمه و هنرستان هنرهاي ملي ،اداره ي هنرهاي ملي ومدتي نيز به عنوان يكي از واحدهاي اداره ي كل آفرينش هنري و ادبي در وزارت فرهنگ و هنر سابق در تعالي و تكامل هنرهاي سنتي سهم بسزايي داشته است . اين اداره ي كل در 1346 به اداره ي كارگاههاي هنري تغيير نام داد و سر انجام در سال 1357 به عنوان يكي از واحدهاي دفتر پژوهش و آفرينش به حيات خود ادامه داده است . پس از پيروزي انقلاب ، اداره ي مذكور به اداره ي كارگاههاي هنري تغيير نام داد و فعاليتها خود را در اداره ي كل هنرهاي سنتي دنبال كرد . تا اين زمان هنرجويان آن را منحصراً افراد علاقه مندي تشكيل مي دادند كه در طي فراگيري به استخدام رسمي در مي آمدند .

از سال 1360 به استناد موافقتنامه ي معاونت فرهنگي وقت ، واحد آموزش مستقلي براي تعليم هنرهاي سنتي آغاز به كار كرد و سرانجام در سال 1362 تاسيس رسمي اداره ي آموزش اين اداره ي كل ، براي عموم مشتاقان به فراگيري هنرهاي سنتي ، سرآغاز نويني بر تداوم اين هنرها شد و در كنار آن كارگاه منبت و معرق به سرپرستي استاد سيد كمال مير طيبي همچنان به فعاليت هاي هنري خود ادامه مي دهد .

در طي ساليان ، معرق همپاي حركت زمان پيشرفت كرد و تحولات نو آوريهاي مختلفي در آن پديدار شد . براي آشنايي با مسير حركت اين هنر به اولين كارگاه منبت و معرق كه در سال 1310 تحت سرپرستي استاد احمد امامي تاسيس شد بايد اشاره و همچنين از اساتيد متقدمي چون پرويز زابلي ، عباس شهميرزادي علي و خليل امامي و احمد رعنا ياد كرد . ابتدا هم فعاليت آن كارگاه ، منبت كاري بود و به تدريج در كنار آن هنر معرق پاي گرفت .

اين هنر در آغاز براي تزيين سطح ميز ، بوفه ، در ، تكيه گاه صندلي به كار برده مي شد ، و تنها نقشهاي اسليمي يا گره با پنج رنگ محدود چوبهاي آبنوس ، فوفل ، گلابي ، سنجد و توت مورد استفاده قرار مي گرفت و گاه براي تنوع ، از برشهاي خاتم براي اشباع نقشها استفاده مي كردند . رنگ خاتمها به همان پنج رنگ فوق الذكر محدود بود و به خاتم چوبي شهرت داشت .

در آن ايام شيوه ي معرق كاري در مقايسه با روش امروزي بسيار متفاوت بود و بيشتر به روش معرق هندي اجرا مي شد . بدين طريق كه هنرمندان ابتدا به وسيله ي كارد مخصوص منبت ، محل قرار گرفتن نقشها را روي شي مورد نظر مطابق طرح ، مي كندند و سپس نقشها را از چوبهاي رنگي به وسيله ي مته اي كه اختصاص به تعمير چيني داشت و سوهانهاي مخصوص قديمي و اره اي به نام چكي ، دوربري مي كردند و در محل مقرر قرار مي دادند .

نخستين تاريخي كه در رابطه با اشباع نقشهاي كنده شده به وسيله ي چوبهاي رنگي موجود است تابلويي مربوط به سال 1313 با نقش دو سواركار است كه به وسيله ي احمد رعنا ساخته شده است و متعاقب آن تابلوي ديگري مربوط به سال 1314 با نقش يك زن است كه توسط عباس شهميرزادي اجرا شده است . هم اكنون دو تابلوي مذكور در نمايشگاه اداره ي كل هنرهاي سنتي نگهداري مي شوند .

عباس شهميرزادي هنگام اجراي تابلوي بعدي خود به جاي كندن سطح چوب به فكر ايجاد زمينه اي در اطراف نقشها  افتاد و از كنار هم قرار دادن قطعات چوب فوفل زمينه اي در  اطراف نقشها به وجود آورد . اين تابلو، با مقطع بيضي ، نشانگر نقش دو زن بوده است . نخستين نمونه هاي موجود اين روش ، دو تابلوي مربوط به سالهاي 1317 و 1319 است كه نقش پيكار دو سوار با يك شير را نشان مي دهد . اين تابلوها در ارتباط با امتحان كلاس معرق علي و خليل امامي است و هم اكنون در موزه ي هنرهاي ملي نگهداري مي شوند .

به دنبال اين دگرگوني ها ، در سال 1316 احمد رعنا با اثر ابداعي خود به نام شكارگاه ، معرق را از حالت مسطح خارج كرد و به صورت نيم برجسته مطرح گردانيد كه همين شيوه تا امروز با نام منبت معرق متداول است . زمينه ي فكري اين نوآوري از نقشهاي منبت كاري شده ي درهاي كاخ مرمر شكل گرفت .

تا سال 1334 اجراي معرق با همان پنج رنگ محدود ، متداول بود و محمد طاهر امامي كه در پي تنوع رنگ بيشتري در معرق بود در انديشه ي بكارگيري مواد شيميايي رنگي شد و جهت آزمون ، نقشهايي روي يك راكت تنيس روي ميز با استفاده از مواد ياد شده به وجود آورد . بدين منوال در پي شناسايي گوناگوني رنگ ، انواع چوبهاي صنعتي شناخته شد . اين پي گيري همچنان ادامه دارد .

در سال 1335 تعدادي پاراوان و بوفه ي معرق كاري شده ازطرف دولت چين به دولت ايران اهداء شد كه به هنگام حمل ، تعدادي از آنها خسارت ديد ! مرمت بعضي از آنها با زمينه ي سياه به محمد غفوري محول شد . وي با تهيه ي ماده سياهي تركيب يافته از جوهر نيكروزين ، پارافين و لاك الكل قسمتهاي آسيب ديده را ترميم كرد . لازم به توضيح است كه تا قبل از شناخته شدن جوهر نيكروزين براي سياه كردن زمينه ي اشياي چوبي ، صفحات موسيقي را مي كوبيدند و سپس در الكل حل كرده و مقداري پارافين به آن اضافه مي كردند و ماده سياه به دست آمده را به وسيله ي پنبه بر روي شي مورد نظر منتقل مي كردند .

اين گونه آزمون هاي پياپي موجب پيدايش انديشه ي نويني در هنر معرق شد و بدين سان در سالهاي 36 تا 37 يك پاراوان كوچك با نقش گل و مرغ توسط عزيز الله ويزايي با   زمينه ي سياه كه به شيوه ي معرقهاي چيني بود ساخته شد و بدين ترتيب اين سبك معرق در ميان انواع آن جاي گرفت .

در ادامه ي اين تحولات در سال 1344 محمد طاهر امامي تابلويي با عنوان مرغ و آشيانه به وجود آورد كه مرغ تماماً از جنس صدف تهيه شده و كاملاً برجسته است و تنها به وسيله ي يكي از بالهايش به  زمينه ي تابلو متصل شده است . وي با اجراي اين تابلو به معرق تمام برجسته دست يافت .

در ميان آثار معرق روي چوب كه تا كنون به وجود آمده معرق خاتم ، چنانكه از نامش بر مي آيد ، تركيبي از دو هنر بيان شده است كه مقام ويژه ي خود را از ديرباز حفظ كرده است . از بدو پيدايش كارگاه منبت و معرق ، نوع ساده ي معرق خاتم در ميان شمسه ي نقشهاي گره با همان پنج رنگ طبيعي محدود اوليه به كار گرفته مي شد .

در سال 1337 در كارگاه خاتم سازي ميز تحريري با نقش سيمرغ و اژدها به سرپرستي شادروان علي نعمت تهيه شد و براي اشباع نقشهاي مذكور از برشهاي خاتم با رنگهاي متنوع استفاده كردند كه همه به شيوه ي معرق ، دوربري و جاسازي شده بود . اين تجربه انگيزه ي خلق تابلويي با طرح يك طوطي از خاتمهاي رنگي شد كه در سال 1342 توسط عزيز الله ويزايي ، خارج از محيط كارگاهها به مرحله ي اجرا در آمد و در سال 1349 اكبر سريري نخستين هنرمندي بود كه از اين شيوه جهت ايجاد نقش يك پرنده بر روي تابلويي استفاده كرد و بدين ترتيب اين سبك معرق با نام معرق خاتم متداول شد .

در ادامه ي اين دگرگونيها در سال 1349 تابلويي به سبك امپرسيونيسم از طبيعت يك روستا كه توسط رضا شهابي « يكي از شاگردان كمال الملك» نقاشي شده بود به وسيله ي محمد طاهر امامي با رعايت اصول سبك ياد شده به صورت معرق ساخته شد

از آن پس تا به امروز ، شاهد تحولاتي چند در هنر معرق بوده ايم .

اين تحولات عبارتند از :

-نمايش بُعد از طريق فضا سازي كه تحولي در تركيب بندي هاي سطح گذاشته است . (تابلو بزم درويشان )

-استفاده از فلزبلوط یکی از میوه‌ های مغذی و بسیار مفیدی است که بیشتر در مناطق زاگرس و لر نشین ایران یافت می‌شود. میوه درخت بلوط که آن را تحت عنوان بلوط جنگلی نیز می شناسند، ظاهری کره‌ای شکل با پوستی سفت و محکم و همچنین مغزی نسبتا چرب دارد.

معرفی درخت بلوط

  • بهبود سلامتی قلب
  • کنترل قند خون
  • بهبود عملکرد مغز
  • کاهش ریسک ابتلا به سرطان ها
  • بهبود سلامتی پوست
  • درمان بواسیر
  • درمان مشکلات گوارشی نظیر اسهال و ..
  • درمان اگزما و زخم های پوستی
  • کمک به کاهش وزن
  • ضد  التهاب
  • درمان ریزش مو
  • درمان کم خونی
  • پیشگیری از بیماری آسم
  • پیشگیری از ابتلا به آلزایمر
  • تقویت رشد و نمو
  • مفید برای زنان
  • مفید برای مردان

منبع: دکوراسیون سنتی بلوط

دکمه بازگشت به بالا